به گزارش اخلاق نیوز، روزنامه همشهری نوشت:آنتوني گاررارد نيوتن فلو، فيلسوف بريتانيايي مكتب فلسفه تحليلي بود. فلو در سال۱۹۵۰ با نگارش مقاله «الهيات و اثباتپذيري» مبحث اثباتپذيري عبارات ديني و بهويژه عبارت «خدا وجود دارد» را از نو باز كرد.
از آن زمان بهمدت بيش از نيم قرن وي در جايگاه استادي فلسفه در دانشگاههاي آكسفورد، آبِردين، كيل و ريدينگ و بهعنوان سخنران در بسياري از دانشگاههاي آمريكايي و كانادايي، در مباحث علمي، كتابها، سخنرانيها و مقالات خود از بيخدايي دفاع ميكرد. از مهمترين آثار وي در اين دوره ميتوان به رويكرد جديد به تحقيقات رواني و فلسفه اعتقادي هيوم اشاره كرد. اما پروفسور فلو در سال۲۰۰۴ رسما تغيير عقيدهاش در زمينه فلسفه دين را اعلام كرد و پذيرفت كه جهان، آفريده شده است. هنوز مدتي نگذشته بود كه فلو كتاب «خداوند وجود دارد؛ چگونه رسواترين بيخداي جهان فكرش را تغيير داد» را تاليف كرد. كتاب مذكور واكنشهاي بسياري را برانگيخت.
آنتوني فلو سرانجام در تاريخ ۸ آوريل ۲۰۱۰ درگذشت. گزارش ذيل نگاهي اجمالي دارد به سخنرانيهايي كه در ادامه سلسله نشستهاي «درسگفتارهايي در فلسفه دين» در پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي با موضوع بررسي آرا و نظرات آنتوني فلو ايراد شد. در اين نشست دكتر حميدرضا آيتاللهي، دكتر قاسم پورحسن، دكتر محسن جوادي، دكتر سيد حسن حسيني و دكتر محمد سعيدي مهر حضور داشتند.
دكتر سيد حسن حسيني بهعنوان ناقد و رئيس جلسه در آغاز اين نشست كوشيد در مقدمهاي كوتاه آنتوني فلو را معرفي كند. وي با اشاره به زندگينامه اين فيلسوف معاصر بريتانيايي گفت: فلو در يك خانواده كاملا مذهبي و مسيحي از پدري كشيش و مادري مذهبي متولد شد و آموزشهاي اوليهاش را در مدارس ويژه گذراند.
خودش ميگويد كه از 15سالگي بهدليل مواجهه با شر در جهان با وقوع جنگ جهاني اعتقاد پيدا كردم كه خدا وجود ندارد و از آن به بعد تا سال2004 اين مسئله را دنبال كرد. وي در طول اين سالها سعي ميكند با روشهاي فلسفي مسئله عدموجود خدا را اثبات كند.
دكتر حسيني با اشاره به آخرين كتاب فلو با عنوان «خدا هست» و اعلام خداباوري او در سال 2004 گفت: فلو بر استدلالي بودن خداباوري خود تأكيد ميكند و آن را امري فراطبيعي، معجزه، تجربه و... نميداند. فلو بهدليل ارتباط گستردهاي كه با اديان مختلف از جمله اسلام داشت، خداباوري خود را امري طبيعي ميخواند و ميگويد خداباوري من كاملا استدلالي است. استاد فلسفه علم دانشگاه شريف با بيان اينكه فلو برهان نظم و يافتههاي جديد علمي را از جمله دلايل خداباوري خود ميخواند، افزود: فلو به كشفيات جديد DNA، مسئله بينگبنگ در كشفيات جديد فيزيكي و... در خداباوري خود تأكيد ميكند. وي افزود: فلو برهان نظم را قابلقبول ميداند و ميگويد: براي من دو چيز بسيار مهم است؛ يكي ريشههاي قوانين طبيعت(برهان نظم) و ديگري چگونه حيات ذيشعور شد در حاليكه ميتوانست غير از آن باشد؛ پس نظمدهندهاي وجود دارد.
دكتر حسيني با تأكيد بر اينكه فلو در دوره خداباوري خود تنها از برخي نگرشهاي اتئيستي خود دست ميكشد افزود: فلو در مورد ادله الهيات طبيعي استدلالهاي استقرايي سوئينبرن را ميپذيرد. دكتر حسيني در پايان، ايرادهاي واردشده به فلو را پس از اعلام خداباورياش بيشتر تحقير او خواند و گفت: اينكه برخي ميگويند اين صحبتهاي فلو بهدليل پيري و اعتراف در بستر مرگ و... است، بيانصافي است؛ چون حرفهايي كه فلو ميزند مبتني بر يكسري از استدلالهاي جايگزين همان اتئيسم است و هر دو دوره زندگي آنتوني فلو مهم است.
پس از سخنراني دكتر حسيني، دكتر قاسم پورحسن با موضوع «نقدي بر ديدگاه فلو بر جاودانگي نفس» سخنانش را آغاز كرد. وي گفت: موضوع صحبت من بررسي رساله يا كتاب «عليه بقا» نوشته آنتوني فلو است كه شايد ترجمه صحيحتر آن «عليه جاودانگي» باشد. وي سپس با اشاره به اينكه آنتوني فلو در رساله خود ضمن پيروي از راسل و معقولشمردن استدلالهاي او در رد جاودانگي روح سخنانش را پي گرفت و گفت: آنتوني فلو معتقد است كه در انديشه فلسفي غرب 3شيوه اساسي در نظريه بقاي نفس وجود دارد. وي با نقد 2شيوه افلاطوني- دكارتي در باب روح و بدن و شيوه بازآفريني بدن براساس كتاب مقدس ميكوشد تا به تبيين و تدوين شيوه سوم يعني شيوه بدن اثيري بپرازد.
استاد گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبايي افزود: آنتوني فلو پيش از نقد دو شيوه و تبيين شيوه سوم مورد نظر خود 3نكته را نيز متذكر شده است؛ نخست اينكه مهمترين نكته كه مانع در پذيرش بقاي نفس است اين است كه همه انسانها پس از مرگ به خاك سپرده ميشوند يا سوزانده شده يا به شيوه ديگري دفن و معدوم ميشوند. مرگ و دفن يعني از بين رفتن و نابود شدن لذا تمامي انسانها فناپذير بوده و چيزي ميان مرگ و زندگي كه بقا و جاودانگي باشد وجود نخواهد داشت. دومين نكته اين است كه به اعتقاد فلو ما كمتر به تمايز بقا و فناناپذيري آگاهي مييابيم در حالي كه بقا مقدمه فناناپذيري است. اين خلط سبب شده است كه براهين بيشتر بر بقاي ما از طريق خاطرات استوار شود. در حالي كه اين امر حداكثر امكان بقاي پس از مرگ را ثابت ميكند و نه فناناپذيري را.
پورحسن سومين نكته را اينگونه بيان كرد: فلو در پاسخ به عقيده مرسوم در سنت مسيحي چنين بيان ميكند كه مسيحيان معتقدند كه زنده خواهند شد بنابراين آنان منتظر زندگي پس از مرگ هستند.
وي اين پرسش را طرح ميكند كه آيا مرگ همه انسانها واقعيتي انكارناپذير است؟ و اينكه اين ادعا كه برخي يا همه ما باقي خواهيم ماند يا زنده خواهيم شد چگونه است؟ يا زندهشدن واقعي است يا مراد، استعاره بيدارشدن است؟ آنتوني فلو در نهايت با طرح اين سه مانع بنيادين در پذيرش مسئله رستاخيز يا بقا ميكوشد تا با نقد 2شيوه نخست براهيني براي اثبات بدن آسماني يا اثيري ارائه كند.
پورحسن به بيان نقدهايي در ديدگاه آنتوني فلو پرداخت و گفت: ديدگاه فلو درباره بدن آسماني نظريه جديدي نيست و در الهيات مسيحي و اسلامي اين اعتقاد وجود دارد. همچنين تمام نقدهاي فلو بر رويكرد تجربي استوار است در حالي كه وي مسئله معناداري را براساس امر تجربي مفروض گرفته است. همچنين بايد پرسيد كه فلو براساس كدام شواهد تجربي اعلام ميكند كه بدن آسماني يا اثيري ابعاد دارد. مهمترين اشكال فلو در بازآفريني نسخه بدن است.
دكتر محمد سعيديمهر، دانشيار دانشگاه تربيت مدرس، سخنران ديگر نشست بررسي آرا و نظرات آنتوني فلو بود كه در آغاز سخنان خود با تأكيد بر اينكه بحث وي معطوف به دوره اول آنتوني فلو است گفت: اعجاز يكي از مفاهيم مهم الهياتي است كه جايگاه ويژهاي در سنتهاي ديني مختلف از جمله اسلام و مسيحيت دارد. هرچند معجزه هم در حوزه تعريف هم درخصوص گستره آن و هم در باب مدلول آن بين اين دو سنت واجد تفاوتهايي است.
در دهههاي اخير معجزه همچون بسياري از مقولههاي الهياتي ديگر موضع تاملات فلسفي فيلسوفان دين واقع شده و محل نزاع ميان موافقان و مخالفان بوده است. آنتوني فلو يكي از كساني است كه در چند دهه اخير چالشهاي الحادي قابل توجهي را فراروي متألهان قرار داده است. وي با اشاره به آثار آنتوني فلو همانند خدا و فلسفه، فلسفه هيوم در باب باور و مدخل معجزه در دايرهالمعارف پل ادواردز تصريح كرد: بهنظر ميرسد در بحث معجزه 5مسئله را بايد مدنظر قرار داد كه عبارتند از: تعريف معجزه، امكان وقوع آن، امكان تشخيص آن، باور به وقوع معجزات و دلالتهاي ديني خاص معجزه.
عضو هيأت علمي دانشگاه تربيت مدرس سپس به تعريف معجزه در سنت ايراني- اسلامي پرداخت و گفت: معجزه در سنت ما فعلي است كه به دست پيامبر صورت ميگيرد و همراه با ادعاي نبوت است؛ همچنين واجد ويژگي تحدي و مطابقت با مدعاست. وي با بيان اينكه فيلسوفان دين معاصر معجزه را اينگونه در نظر نميگيرند سخنانش را پي گرفت و گفت: سوئينبرن معجزه را حادثهاي خارقالعاده كه از سوي خداوند ايجاد شده و داراي مدلول ديني است تعريف ميكند. اما هيوم خارقالعادهبودن را به تخطي از يك قانون طبيعي تعبير ميكند كه بر اثر اراده و خواست خداوند يا يك عامل نامانوس ايجاد ميشود.
آنتوني فلو بحثي در همان مقاله معجزه دارد كه در آن ميگويد معجزه در عرف بهنحوي تعريف ميشود كه بسيار بار سوبژكتيو دارد؛ يعني معجزه چيزي است كه ما و ديگران را به تعجب واميدارد. فلو ميگويد ما اگر بخواهيم معجزه را بهعنوان يك امر ديني در نظر بگيريم بايد بار سوبژكتيو آن را كم كنيم. عضو هيأت علمي دانشگاه تربيت مدرس در پايان تصريح كرد: نقد فلو را ميتوان به نقض قانون طبيعت و نيز شيوه تشخيص آن ربط داد. قانون يعني يك امر كلي. مدعيان معجزه ميگويند فعل اعجازي، استثنايي است در قانون طبيعي اما به زعم فلو در چنين مواردي يا قانون، قانون نيست يا استثنا، استثنا نيست.
دكتر حميدرضا آيتاللهي آخرين سخنران نشست بررسي آرا و نظرات آنتوني فلو بود كه با موضوع نگرش فلسفي- اسلامي به مسئله معناداري زبان دين سخنراني كرد. رئيس پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي سخنانش را با اشاره به اينكه آنتوني فلو بهعنوان انديشمندي كه داراي نقطه نظرهاي دقيقي است آغاز كرد و گفت: وي استلزامات مباحث را بهخوبي نشان ميدهد. يكي از موضوعاتي كه فلو به آن شناخته ميشود مسئله معناداري زبان دين است.
فلو سعي ميكند نشان دهد كه چگونه ادعاهاي منتقدان به خدا محل ترديد است. آنتوني فلو صفت عدالت و عشق خداوند را مثال ميزند. وي مثال بچهاي كه سرطان حنجره داشته را مطرح ميكند كه از بين ميرود و ميگويد چگونه خدا نسبت به اين بچه مهربان است؟ استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبايي در ادامه به ايمانگرايي بهعنوان يكي از راهحلهايي كه معمولاً در جامعه مسيحي در مقابل اين مسئله مطرح ميشود اشاره كرد و گفت: در چنين مواقعي بهعنوان مثال ضرورت ندارد كه ما هميشه آشكارسازي كنيم كه آيا خدايي هست كه به ما روزي دهد بلكه ما كارهايي در زندگي انجام ميدهيم كه نميتوانيم هيچگونه آشكارسازياي درباره آنها داشته باشيم.
در واقع اغلب اين افراد دچار مشكل سوبژكتيويسم ميشوند؛ يعني احساس قلبياي وجود دارد كه نميتوان درباره آن در واقعيتهاي بيروني سخني گفت؛ در حالي كه فلو معتقد است كه اين آشكارسازي بايد صورت بگيرد. آيتاللهي سپس بهنظريات فلو در اواخر عمرش مبني بر اينكه خدايي وجود دارد پرداخت و گفت: آنتوني فلو در اواخر عمر خود ميگويد جهاني با اين عظمت بايد خدايي داشته باشد اما وي در واقع از روابط تجربي عالم است كه به اين نتيجه ميرسد. بنابراين يكي از مسائلي كه بايد در اينجا مورد توجه قرار بگيرد نوع تلقي از خداست.
خدايي كه فلو از آن سخن ميگويد در نسبت با عالم همچون باغبان و باغ است. چنين توقعي از خدا به هيچوجه قابل آشكارسازي نيست. اين رابطه بيشتر شبيه رابطه ما با صور خيالي ما است. آنچه ذهن فلو و حتي به تعبيري ريچارد هير، بازيل ميچل و جانهيك را به اين مسئله معطوف ميكند مستلزم پيشفرضي تجربي است كه قابل استناد به رابطه خدا و عالم نيست. وي افزود: آشكارسازي يك ابزار تجربي است اما قرار نيست فقط ملاكهاي تجربي مد نظر قرار بگيرند بلكه بايد ملاكهاي عقلي هم در نظر گرفته شوند.
:: موضوعات مرتبط:
اجتماعی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 216
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8