نوشته شده توسط : محفوظ

پنهان نیوز : برنامه هسته‌ای را متوقف نمی‌کند اما شاید به اپوزیسیون روحیه بدهد و موسوی و کروبی فاتحه فتنه را خواندند اخبار ویژه امروز روزنامه کیهان را تشکیل می‌دهد.

به گزارش پایگاه خبری پنهان، اخبار ویژه امروز روزنامه کیهان به شرح زیر است:

*موسوی و کروبی فاتحه فتنه را خواندند
بیانیه مشترک دو تن از سران فتنه مبنی بر لغو راهپیمایی در سالگرد انتخابات ریاست جمهوری، آشفتگی در اردوگاه ضدانقلاب را مضاعف کرد.
کیهان روز پنج شنبه پیشاپیش خبر داده بود ارائه درخواست مجوز راهپیمایی در ۲۲خرداد از سوی چند گروه مدعی اصلاحات به امید مخالفت وزارت کشور با این درخواست بوده و آنها نگرانند با درخواست مذکور موافقت شود که آنگاه منجر به یک آبروریزی بزرگ در زمینه نمایش ریزش نیروها خواهد شد.
کیهان همچنین خبر داده بود: به خاطر نگرانی از ریزش نیرو بنا شده درخواست مجوز به گونه ای ناقص تهیه شود تا همین نواقص بهانه زیادی برای رد درخواست راهپیمایی باشد. بخش بعدی پروژه صدور بیانیه ای از سوی سران فتنه است که در آن اعلام خواهند کرد چون وزارت کشور مجوز راهپیمایی نداده ما برای پیشگیری از سرکوب جنبش در روز ۲۲ خرداد هیچ گونه راهپیمایی خیابانی نخواهیم داشت.
ساعاتی پس از این خبر، موسوی و کروبی طی بیانیه مشترکی اعلام کردند: جهت حفظ جان اعلام می کنیم راهپیمایی پیش بینی شده برگزار نخواهد شد. بنابر اخبار رسیده از سازماندهی مجدد افراطیون در جهت یورش به مردم، از معترضان می خواهیم خواسته خود را از مجاری کم هزینه تری دنبال کنند.
این موضع منافقانه درباره حفظ جان و مال مردم در حالی است که فتنه گران در اوج آشوب ها به رغم عدم دریافت مجوز بارها سعی کردند آشوب خیابانی راه بیندازند اما هر چه زمان بیشتری سپری شد و حقایق آشکار شد، خیابان هم صحنه واقعی ریزش بدنه فتنه شد و به همین دلیل فتنه گران ترجیح دادند اردوکشی خیابانی را تعطیل کنند که البته در تحلیل های رسانه های ضدانقلاب هم قید شده است.
اما عقب نشینی آشکار سران فتنه، مانند یک شوک بزرگ در محافل ضدانقلاب عمل کرد. شبکه دولتی بی بی سی انگلیس که همواره نقش آتش بیار معرکه را ایفا کرده با اطلاع از این شوک و سرخوردگی بزرگ، کسانی چون عبدالکریم لاهیجی، عباس صیلانی، شیرین عبادی، احمد سلامتیان و مسعود بهنود را به عرصه فراخواند تا از قول آنها به توجیه و تأویل بیانیه اخیر موسوی بپردازند و مانع از سرخوردگی بیشتر در میان فتنه گران شوند.
بی بی سی اگرچه می کوشید چنین القا کند که لغو راهپیمایی، نشانه قدرت فتنه گران است نه ضعف آنها، اما در عین حال از قول عبدالکریم لاهیجی (از عناصر وابسته به گروهک تروریستی منافقین) اذعان کرد: مردم حاضر نیستند حداکثر هزینه را برای مبارزه بپردازند و سران جریان سبز با توجه به موازنه قوا باید شیوه ای انتخاب کنند که کمترین تلفات و ضایعات را داشته باشند که موجب سرخوردگی نشود.
مسعود بهنود سلطنت طلب هم به بی بی سی گفت: مدتهاست درباره کارایی اعتراض خیابانی بحث هست. اکثر کسانی که تجربه و مطالعه کافی داشتند معتقد بودند اعتراض های خیابانی دیگر کارایی ندارد چون حکومت تمام نیروهایش را بسیج کرده و هزینه حضور در خیابان را بالا برده است و احساس پیروزی می کند چون سطح خیابان را پاکسازی کرده است. نظر غالب مصلحت اندیشان این است که از اینجا به بعد باید کار خیابانی را تمام شده دانست.
احمد سلامتیان از عناصر وابسته به بنی صدر و منافقین هم گفت: اپوزیسیون سبز دیگر مسئله اصلی را در زد و خورد و وزن کشی خیابانی نمی بیند.
اما بازتاب واقعی سردرگمی سران فتنه آن چیزی نبود که بی بی سی وانمود می کرد. به نحوی که عناصر ضدانقلاب فعال در سایت صهیونیستی بالاترین، با وجود تلاش برای توجیه عقب نشینی موسوی و کروبی، نوشتند: «دوباره داریم میشیم عین روزهای بعد از ۲۲بهمن که همه فریاد شکست سر دادیم. لحظه ای آرام باشید و فحش ندهید و بی حرمتی نکنید. روزهای بعد از ۲۲بهمن هم بعضی ها احساس شکست کردند.»
در واکنش به این نوشته، یکی دیگر از عناصر ضد انقلاب در بالاترین نوشت: چی می گی بابا دلت خوشه. همه چیز تموم شده تو تهران. هیچ خبری نخواهد شد. حتی اگر مجوز هم صادر می شد چیزی جز آبروریزی گیرمون نمی آمد.
کاربر دیگر بالاترین که به شدت از کروبی و موسوی عصبانی بود، آنها را به جاسوس های دوجانبه تشبیه کرد و نوشت: بعد از یک سال کشمکش قرار بود اپوزیسیون به خیابان بیایند که موسوی و کروبی بیانیه صادر کردند که بله، به خیابان آمدن صلاح نیست. حالا اولا اگر شوری هم بود، از بین رفته و سرخورده تر می شویم و دوم اینکه با غربال سکولارها و به قولی براندازها از دیگران، حساب دست نظام می آید و می توانند راحت تر آنها را تارومار کنند.
اما یکی از همکاران سایت بالاترین معتقد است «اقدام موسوی و کروبی اقدامی تاکتیکی بود تا اگر روز شنبه تظاهراتی شکل نگرفت، نشود علیه آنها جنگ رسانه ای راه انداخت بلکه می شود گفت بدنه به حرف آنها گوش داد و نیامد.»
از سوی دیگر، سایت جرس وابسته به بهاءالله مهاجرانی (در مبدا لندن) در توجیه درماندگی سران فتنه ادعا کرد: این یک عقب نشینی تاکتیکی بود برای مترصد زمان دیگری شدن(!)
سایت افراطی خودنویس نیز در تکمیل بیانیه سران فتنه نوشت: این بیانیه آب سردی بود بر سر هواداران جنبش سبز. دو روز قبل، موسوی و کروبی کنفرانسی خبری باحضور رسانه های خود برگزار کردند که به جز چند عکس، هیچ مطلبی درباره آن منتشر نشد و اتفاقاً همین مسئله، شک و گمان هایی را برانگیخت مبنی بر اینکه مطلبی یا هشداری به آنها گفته شده است. این روزها صحبت از تظاهرات و سوت و الله اکبر بود اما این بیانیه نقطه پایانی بود بر همه این گمانی زنی ها. آنچه اتفاق افتاد درس خوبی بود برای کسانی که از بام تا شام بدون در نظر گرفتن واقعیات تلخ جامعه، فقط و فقط پشت کامپیوترشان به دستگاه های تولید شور بدون شعور در جامعه مجازی تبدیل شده اند.
خودنویس با «شوک آور» توصیف کردن عقب نشینی سران فتنه نوشت: در حالی خبر بیانیه موسوی و کروبی مخابره می شود که روزنامه کیهان صبح پنج شنبه صدور چنین بیانیه ای را پیش بینی کرده بود، پیش بینی کیهان و ساعاتی پس از آن، انتشار بیانیه، می تواند جالب و شک برانگیز باشد.
یکی از کاربران خودنویس هم با لحنی مأیوسانه نوشت: فاتحه مع الصلوات. سرانجام فتیله جنبش پایین کشیده شد. البته ظاهراً سبزها هنوز نمیخوان باور کنند که این بیانیه واقعیه. و اونهایی هم که باور کردند با تفسیرهای عجیب و غریب سعی در بیرون کشیدن یکسری توهمات تسکین دهنده هستند تا با اون حداقل موقتاً آروم بشن. گاهی اوقات واقعاً آدم از این تفکرات خنده دار تعجب می کنه. یعنی هیچکس دم اسب تروا را که از این بیانیه زده بیرون نمیبینه؟ این دو نفر شدند اسب تروای حکومت در جنبش! ... حالا از فردا خواهند گفت دیدید ما چقدر معقول هستیم، پارسال همه به خاطر ما آمدند، امسال که گفتیم نیایید، نیامدند!
مهدی جامی سردبیر اخراجی رادیو زمانه اما معتقد است: ظاهراً قرار بود ۲۲ خرداد اتفاقی بیفتد، وزارت کشور گفته بود تعهد بدهید که راهپیمایی مسلحانه نخواهد بود. وزارت کشور گویا این بار نرمش داده و اصلاً بدش نمی آمد راهپیمایی برگزار شود تا یک تسویه حساب اساسی راه بیفتد و همه چیز گردن اپوزیسیون انداخته شود و آتش سنگین توپخانه رسانه ای راه بیفتد.
در این میان سایت ضدانقلابی «ایران گلوبال» حرکت موسوی و کروبی را «تاکتیک استیصال» توصیف کرد و تصریح نمود آنها از سر استیصال و درماندگی و هراس از متهم شدن بیشتر به ساختارشکنی، بیانیه لغو راهپیمایی را صادر کرده اند و سرانجام سایت روزنت از قول کریم لاهیجی نوشت: ادامه سیاست های یک سال گذشته می تواند به سرخوردگی بیشتر بخش بزرگی از اپوزیسیون بینجامد به خاطر اینکه ریسک و خطر آن روند بسیار بالاست و همه آمادگی مقابله با خطر را ندارند.

*برنامه هسته‌ای را متوقف نمی‌کند اما شاید به اپوزیسیون روحیه بدهد!
چند ساعت پس از صدور قطعنامه ضد ایرانی در شورای امنیت، نمایندگان کنگره آمریکا این قطعنامه را ضعیف ارزیابی کردند.
به گزارش خبرگزاری‌ها، نمایندگان کنگره تحریم جدید را ضعیف و ناکافی می دانند و معتقدند باید دولت آمریکا به همراهی اتحادیه اروپا تصمیم دیگری برای تحریم اتخاذ کند.
پوتین نخست وزیر روسیه هم در گفت وگو با خبرگزاری فرانسه تاکید کرد: قطعنامه تحریم های شورای امنیت برای حل مسئله هسته ای ایران بی تاثیر است.
وی افزود: آیا یکی از این تحریم های شورای امنیت را می شناسید که در قبال کشور دیگری تاثیرگذار بوده باشد. در کل این تحریم ها اثرگذار و فعال نیستند. جامعه بین المللی نباید در قبال ایران عجولانه رفتار کند.
روزنامه واشنگتن پست چاپ آمریکا نیز ادعای انزوای ایران را به چالش کشید و نوشت: دولت اوباما بعد از شانزده ماه و در حالی که ایران سانتریفیوژهای بیشتری را نصب کرده و تاسیسات غنی سازی را افزایش داده است، ادعای انزوای ایران را می کند. اصطلاح «انزوای ایران» تنها برای دولت آمریکا خوشایند می باشد در واقع باعث انحراف ایران از تداوم برنامه هسته ایش نخواهد شد.
برلینر سایتونگ چاپ آلمان هم می نویسد: تحریم های شورای امنیت هیچ گاه در قبال هیچ کشوری به ثمر نرسیده است. اما در مورد ایران قطعنامه ضرورت داشت چون اوباما تحت فشار شدید قرار داشت تا به نحوی در قبال ایران دست به کاری بزند.
محافل سیاسی و رسانه های غرب طی روزهای اخیر غالبا قطعنامه اخیر را فاقد ویژگی اثرگذاری و صرفا به عنوان اقدامی سمبلیک در جهت القای انزوای ایران ارزیابی کرده اند. آنها در عین حال می گویند صدور این قطعنامه ضد ایرانی در جهت احیا و بازسازی روحی اپوزیسیون جمهوری اسلامی است که در روند حوادث یک سال گذشته دچار فرتوتی و آشفتگی روانی مضاعف شد.
ظاهرا به همین دلیل هم بود که باراک اوباما ساعاتی پس از تصویب قطعنامه در شورای امنیت، علنا از اپوزیسیون موسوم به جنبش سبز حمایت کرد و با لحنی فریبکارانه گفت: هدف این تحریم ها مردم ایران نیستند. راه دیپلماسی بسته نیست. ما در سالگرد انتخابات ایران، سرکوب معترضان و قتل بی گناهان را به یاد می آوریم.
اوباما گفت: «امروز شورای امنیت شدیدترین تحریم ها را علیه ایران تصویب کرده است. ایران سال ها است که به تعهدات بین المللی خود در چارچوب معاهده ان پی تی عمل نکرده، به قطعنامه های شورای امنیت بی اعتنایی کرده و تعهدات خود را زیر پا گذاشته است.»
رئیس جمهور آمریکا افزود: «ما خواستار پایان انزوای سیاسی و اقتصادی ایران و آینده بهتر برای مردم این کشور هستیم.»
اوباما همچنین در پیامی به نشست «مؤسسه ملی دموکراسی در واشنگتن» و اهدای جایزه ویژه دموکراسی به جنبش اعتراض سبز ایران مدعی شد: شجاعت مخالفان در ایران الگویی برای همه ماست و ما را به چالش می کشد تا تاریخ را به سمت عدالت هدایت کنیم. ما از مبارزه مخالفان حمایت می کنیم.
در این نشست در کنار مقامات آمریکایی نظیر جان مک کین، عناصر ضد انقلاب فراری نظیر عباس میلانی، مهناز افخمی، علی اکبر موسوی خوئینی، آذر نفیسی، فریبا داودی مهاجر و... حضور داشتند.
هیلاری کلینتون نیز در جریان دیدار از باربادوس با جمع کردن چالش هسته ای با ایران و حمایت از فتنه سبز گفت: ما از لغو راهپیمایی مخالفان در ایران متأسفیم. ما با آنها اعلام همبستگی می کنیم. مجموعه ای از اتفاقات شامل سرکوب مردم، دستکاری در انتخابات و این واقعیت که آنها صادر کننده و وارد کننده فعالیت های تروریستی در جهان و پیگیر سلاح های اتمی هستند همگی حاکی از آن است که رژیم ایران بسیار خطرناک است. تحریم اخیر شورای امنیت معطوف به سرکوبگران مردم ایران است. لغو راهپیمایی اپوزیسیون در ایران نه تنها باعث تاسف بلکه نشانگر این است که چرا جمهوری اسلامی، نگرانی عمده ای در دنیا به وجود آورده است.


:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 304
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 23 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

"شیرین عبادی " در مصاحبه‌ای با روزنامه ایندیپندنت چاپ انگلیس اعتراف کرد که امید به ادامه جنبش سبز از بین رفته است.

به گزارش فارس، روزنامه ایندیپندنت در آستانه اولین سالگرد انتخابات ریاست جمهوری ایران در مطلبی به واکاوی انتخابات پرداخت و به نقل از "کاترین باتلر " نوشت که جنبش سبز در این انتخابات شکست خورد.

در بخشی از این گزارش، "شیرین عبادی " در مصاحبه ای با این روزنامه اعلام کرده است که دوازده ماه پس از انتخابات جنبش سبز اگر از پا در نیامده باشد، بسیار ضعیف شده است.

وی تأکید کرده است که امید به ادامه جنبش سبز از بین رفته است.
همچنین روزنامه گاردین چاپ انگلیس نیز در گزارشی به ضعیف شدن توان سران جنبش سبز اعتراف کرده است.

این روزنامه لغو برنامه تجمع در سالگرد انتخابات را یک عقب نشینی جدی برای جنبش سبز محسوب کرده است.



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 361
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 23 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ
پنهان نیوز:شبکه تلویزیونی بی‌بی‌سی فارسی در گزارشی تلاش کرد هرطور که ممکن است از ۲۲ خرداد ۸۹، خبر درگیری و‌ زد و خورد را از ایران برای مخاطبان خود ارسال کند

به گزارش شبکه ایران،‌ روز گذشته و در سالروز انتخابات ریاست جمهوری در ایران که با حضور ۴۰ میلیونی مردم و انتخاب رییس‌جمهور منتخب آنها با ۲۴ میلیون رای همراه بود، رسانه‌های غربی در واکنش به سالروز شکست خود در جریان عدم انتخاب کاندیدای مورد نظرشان،‌ تلاش کردند از تلخی این شکست تاریخی از ملت ایران با بحرانی جلوه دادن وضعیت خیابان‌های تهران در سالروز این انتخابات بکاهند.

پایگاه اینترنتی شبکه تلویزیونی بی‌بی‌سی فارسی طبق معمول و بر اساس مشی ضدایرانی این رسانه انگلیسی،‌ تلاش کرد هرطور که ممکن است از ۲۲ خرداد ۸۹، خبر درگیری،‌ زد و خورد و جاروجنجال را از ایران برای مخاطبان زودباور خود ارسال کند و برای این کار،‌ حاضر شد از هر نوع اقدام حرفه‌ای هم عبور کند.

این رسانه بدون استناد به منبعی موثق و صرفاً به نقل از کاراکترهایی که آنها را "شاهدان عینی" خواند تلاش کرد وضعیت تهران را بحرانی جلوه دهد و این در حالی بود که خبرگزاری‌های مختلف خارجی، اوضاع در تهران را عادی گزارش می‌کردند.

این پایگاه اینترنتی در گزارش خود آورده است: گزارش‌ها و مشاهدات "شاهدان عینی" از تهران حاکی از بروز درگیری‌های پراکنده در این شهر است و پلیس از بازداشت عده‌ای از معترضان خبر می‌دهد‏.‏ 

این شبکه تلویزیونی در ادامه گزارش خود باز هم به نقل از یک شاهد عینی، از درگیری در خیابان‌های مختلف و درگیری میان معترضان و ماموران حکومتی خبر داده است.

بی‌بی‌سی در ادامه پا را فراتر نهاده و از نوع برخورد ماموران با دانشجویان در داخل محوطه دانشگاه -باز هم به نقل از شاهدان عینی- خبر می‌دهد.

این شبکه تلویزیونی در ادامه با ابراز ناخشنودی از عدم درگیری واقعی در تهران به نقل از یک شاهد عینی دیگر، خبر از حضور ماموران امنیتی و آمبولانس در خیابان‌ها داده اما اذعان کرده که هنوز هیچ درگیری دیده نمی‌شود.

بی‌بی سی در پایان گزارش خود و در حالی که از ابتدای گزارش تلاش کرده خواننده را کاملاً در جو ساختگی شاهدان عینی خود گرفتار کند، این بار برای مستند کردن گزارش خود ناچار به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس در تهران اذعان کرده است که با وجود پایان یافتن ساعت کار ادارات و شرکت‌ها، فضای خیابان‌های مرکزی پایتخت ایران تا حدودی تنش‌آلود بوده اما هیچ اعتراض یا درگیری مشاهده نشده است‏.



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 317
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 23 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

سال گذشته، پس از راهپیمائی 13 آبان و تلاش بخشی از هواداران موسوی در به حاشیه بردن آن، سبزهای خارج‌نشین، این چنین نوشتند:

در حالیکه اوباما و دیگر رهبران غربی در انتظار پاسخ رژیم ایران به مذاکرات ژنو بی تابی میکنند، و در حالیکه سران جمهوری اسلامی با بی اعتنائی به 9 ماه دوستی و حسن نیت اوباما، حتی زحمت پاسخ کتبی به پیشنهاد آنان را نیز به خود نمی دهند، مردم ایران بار دیگر به خیابان ها آمدند و به روشن ترین شکل از اوباما خواستند تا بین آنان و سران رژیم یکی را انتخاب کند. مردم فریاد میزدند: “اوباما، اوباما – یا با اونا – یا با ما”

و اکنون پس از گذشت ماه‌ها این آرزوی آشوب‌گران 13 آبان به نتیجه رسیده است: اوباما به زعم خود برای حاکم کردن اقلیتی از ایرانیان که «مردم» می‌داند، دست به اقدام قاطعی زد و در آستانۀ 22 خرداد، تحریم جدیدی را به کشور تحمیل کرد تا به زعم خود، راه مبارزه را برای گروه‌هائی که او «معترض» می‌خواند باز کرده، هم دولت را تضعیف کند و هم بهانه‌ای برای انتقاد از نظام به دست سبزها بدهد.

اکنون باید از موسوی پرسید که منافع ملی در نزد «مردم خداجوی» چه جایگاهی دارد که بی‌محابا آن را پیش پای آمریکائی‌ها قربانی می‌کنند؟ آیا او هنوز هم این آشوب‌گران حامی خود را حق‌جوی می‌داند؟

آیا هنوز موسوی به منافع ملی کشور فکر می‌کند و آن را ارجح می‌داند؟ این‌ها همه سؤال‌های بی‌پاسخی است که سبزها و شخص موسوی به جای پاسخ دادن به آن، ترجیح می‌دهند به اتهام‌زنی‌هایشان ادامه بدهند تا این سؤالات در میان هیاهو گم شود.

با یاری خدا، این تحریم‌ها هم مانند تحریم‌های گذشته پشت سر خواهیم گذاشت و آمریکا به اهدافش نخواهد رسید و ان شاء ا... از حمایت از جنبش سیاه که در اصطلاح «سبز» ‌می‌خوانندش، طرفی نخواهد بست. اما باید بدانند که روسیاهی به ذغال خواهد ماند و مردم ما فراموش نخواهند کرد که چه کسانی اوباما را به تقابل با کشور فرا خواندند و چه کسانی با تهمت‌های دروغ به نظام اسلامی و دعوت به آشوب آرزوهای بر باد رفتۀ آمریکا و اسرائیل را دوباره زنده کردند.



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 322
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 23 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

در ادامه پست های مربوط به آیت الله منتظری ،به صحبت های بعد انتخابات ایشون میرسیم و پاسخ آقای خاتمی به ایشون...

(به نظرم عکس قشنگی اومد ،اینو گذاشتم ،شاید به نوعی ثبت اتفاقات رو نشون میده،هر اتفاقی خوب یا بد....)

حدوداً پنج ماه پس از انتخابات رياست جمهوري(انگار دقیقا 23 آبان سال 76 بوده)، آقای منتظری طي يك سخنراني جنجال برانگيز به رهبري نظام حمله کرد و تفسیر عجیب و غریبی از اصل ولایت فقیه انجام دادند و اول ولايت فقيه را به وكالت فقيه تنزّل دادند آنگاه در بخش بعدي وكالت فقيه را به نظارت تنزل دادند.البته ایشون در موارد متعدد صحبت کردند از جلمه اشكال تراشي هاي بي اساس در خصوص مسافرت هاي رهبري به نقاط مختلف كشور، حمله به نهادهاي تحت رهبر، نظير: شوراي نگهبان، ائمه جمعه، ضرورت اعلميت رهبري نظام اسلامي و اشكال تراشي نسبت به مسأله مرجعيت ايشان، از محورهاي اصلي سخنان آقاي منتظري در آن روز بود. اما بدتر از همه اين ها، تلاش ايشان براي ايجاد رويارويي بين مقام رهبری و رئیس جمهور وقت، سيد محمد خاتمي بود.

صحبت های آقای منتظری:

«ولايت فقيه مثل ولايت اميرالمومنين (ع) بايد نظارت بر كشور داشته باشد، نظارت بر احزاب داشته باشد، نظارت بر دولت داشته باشد، اما نه اين كه در همه جا دخالت كند، در جمهوري اسلامي، دولت بايد مستقل باشد، يعني دولتي كه بتواند كار بكند. من يكي از اشكالاتم به آقاي رئيس جمهوري آقاي خاتمي واقعاً اين است، من پيغام هم دادم نمي دانم به ايشان گفته اند يا نه، البته ايشان با من ارتباطي ندارند، اما من اول كه انتخاب شدند برايشان پيام دادم، بعد هم به ايشان پيام (شفاهي) دادم كه اين طور كه پيش مي رويد نمي توانيد كار كنيد، يك نفر رئيس دولت اگر وزرايش و استاندارهايش، با او هماهنگ نباشند، يك قدم نمي تواند بردارد؟ من پيغام دادم كه من اگر جاي شما بودم مي رفتم پيش رهبر و مي گفتم شما مقامت محفوظ، احترامت محفوظ، ولي 22 ميليون مردم به من رأي دادند، به من هم كه رأي دادند اين 22 ميليون، همه مي دانستند كه رهبر كشور به كسي ديگر نظر دارد. دفترشان و خودشان و همه، شخص ديگري را تاييد مي كردند. 22 ميليون آمدند به ايشان رأي دادند، معنايش اين است كه ما آن تشكيلات را قبول نداريم. رأي اين 22 ميليون معنايش اين است كه ما آن را كه شما مي گوييد قبول نداريم. ايشان قاعده اش اين بود مي رفت پيش مقام رهبري و مي گفت شما احترامت محفوظ، 22 ميليون به من رأي دادند، از من انتظارات دارند و اگر بنا بشود كه بخواهيد در وزراي من و در استاندارهاي من دخالت بكنيد و افرادي را به من تحميل كنيد، من نمي توانم كار بكنم. بنابراين من ضمن تشكر از مردم استعفا مي دهم، به مردم مي گويم، ايهاالناس مي خواهند در كار من دخالت كنند. قاعده اين بود كه به اين صورت عمل نمايد. . .»

از اولين شخصيت هايي كه مقابل اين صحبت ها ايستاد، شخص رئيس جمهور، آقاي سيدمحمد خاتمي بود. ايشان اندكي پس از اظهارات آقاي منتظري، با انجام مصاحبه اي با واحد مركزي خبر، هر گونه تلاش براي تضعيف اصل محوري ولايت فقيه را تقبيح و آن را مخالفت با اصل نظام و مقابله با قانون اساسي و در نتيجه مقابله با خواست و اراده ملت ارزيابي كردند و فرمودند:

«. . . دفاع از قانون يعني دفاع از ولايت فقيه. ولايت فقيه ديگر به عنوان يك نظريه فقهي در كنار نظرات ديگر نيست. اصل نظام هست و در قانون اساسي ما هم آمده و مخالفت با آن هم مخالفت با نظام است.
اگر طرفدار مردميم، در اين قانون اساسي حقوق مردم به رسميت شناخته شده و اين قدر ظرفيت در اين قانون اساسي هست كه واقعاً البته با حفظ معيارهاي ارزشي خودمان. بسياري از معيارهايي كه بشر امروزي هم از نظر آزادي ها و تفكر و تعقل و خردورزي مي خواهد، در قانون اساسي ما زمينه هاي رشد و پرورش هست. اگر كساني طرفدار ايرانند، دوستدار ايران و سربلندي ايرانند، در متن يك نظام تعريف شده است كه ما مي توانيم ايران را بسازيم و طبعاً تمام كساني كه قانون اساسي ما را قبول دارند شهروند جمهوري اسلامي اند و آزادي هاي خودشان را دارند. البته اختلاف نظر هست، آنوقت ما بايد ياد بگيريم كه اختلاف نظر را با دعوا نمي توانيم حل كنيم، با تبادل نظر، با رأي. . . ولي قانون را مي پذيرند. هميشه بايد مصالح كلي نظام را در نظر بگيريم. من معتقدم كه همه مان بايد حرمت اصول و معيارها را حفظ كنيم كه از جمله آن سه اصل است كه بايد باشد، اتحاد هست، پيشرفت هست، خود اسلام است و به نقش تاريخي كه داشته و نقشي كه امروز دارد»

البته امکان داره سوالاتی در مورد صحبت های آقای منتظری به وجود بیاد ،دوستان اگه یه کم صبر کنند تو پست های بعد جواب تک تک مراجع و بزرگان حوزه ،در پاسخ به این صحبت ها رو منتشر می کنم.مثلا یکی از شبهات تنزل مقام ولایت فقیه به مقام نظارته که به تفضیل در جواب آیت الله جوادی آملی پاسخ داده میشه...

یا مسئله اعلم بودن و مرجعیت آقا...



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 231
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 23 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ
تحلیلی بر آنچه در ۱۴ خرداد گذشت
 
هنوز بیست سال بیشتر نگذشته است!

1- حضرت روح الله نه تنها برای مردم مسلمان ایران، بلکه برای تمامی مسلمانان و آزادیخواهان جهان همچون پدر و مراد و رهبر بوده است. لذاست که بیراه نگفته ایم که بگوییم جوانان انقلابی امروز فرزندان معنوی روح الله هستند . فرزند روح الله بودن یعنی پایبند به راه و آرمان‌های او بودن.

2- فرزند نسبی روح الله بودن گرچه می تواند مایه مباهات برای شخصی باشد، چرا که توانسته است از نزدیک از وجود حضرتش بهره بگیرد، ولی هیچ دلیلی بر بی اشکال و بی عیب بودن نیست. سید حسین خمینی، فرزند شهید سید مصطفی خمینی، گرچه فرزند نسبی روح الله بود ولی توسط خود روح الله طرد شد.

3- سید حسن خمینی در طول سال 88 در آزمایشی بزرگ قرار گرفت که متاسفانه نتوانست از آن سربلند بیرون بیاید. گرچه در حوادث تلخی چون روز قدس، اهانت به عکس امام و روز عاشورا انتظار می رفت که از میراث حضرت امام دفاع کند و در مقابل فتنه گران بایستد ولی سکوتش افکار عمومی را با این سؤال مواجه کرد که مگر چه رابطه ای بین فتنه گران و او وجود دارد که حاضر نیست در مقابل فتنه گران موضع گیری کند.

کاش سید حسن سکوت خودش را ادامه می داد ولی انتشار عکس هایی از او در کنار سران فتنه که به تصریح رهبر انقلاب از کشتی نظام خارج شده اند، مردم، عاشقان روح الله، را سخت ناراحت کرد که چرا سید حسن اینچنین به آرمان‌های امام پشت می کند؟

4- در تاریخ کم نداشته ایم فرزندان بزرگانی که راهی را خلاف پدرانشان در پیش گرفتند و در مقابل حق ایستادند. داستان از قابیل شروع می شود و به پسر نوح می رسد. در انقلاب اسلامی هم اوایل انقلاب فرزندانی از روحانیون طراز اول انقلاب بخاطر خیانت اعدام شدند. هیچ عقل و منطقی قبول نمی کند که فضیلت های پدر باعث مصونیت پسر از خطا باشد.

5- مردم برای سید حسن احترام قائل بوده اند، همان طوری که در بیست سال گذشته نشان داده اند، ولی همین مردم که بصیرت‌شان در سال 88 از بعضی خواص هم بیشتر بود، در خرداد 89 به سید حسن گفتند که ما وصایای امام و حاج احمد آقا را فراموش نکرده ایم. شعار "وصیت حاج احمد، پیروی از ولایت" و "نواده روح الله، سید حسن نصرالله" تذکری به سید حسن خمینی بود که بداند تا زمانی که در خط ولایت و رهبری که همان خط امام است باشد، برای مردم محترم است؛ همان طور که در بیست سال گذشته مورد احترام بوده است ولی اگر روزی مسیری به جز این راه را انتخاب کند، آن‌وقت فرزندان معنوی روح الله هستند که در مقابل فرزند نسبی او موضع گیری می کنند.

6- سید حسن اگر می خواست، می توانست با محکوم کردن سران فتنه در سخنرانی 14 خرداد، اعتماد دوباره مردم را به خود جلب کند که دیگر نه در جهت اعتراض به او، بلکه در جهت تایید او شعار دهند. ولی این سئوال پیش می آید که مگر چه منفعت مشترکی بین او و سران فتنه وجود دارد که حاضر نیست کوچکترین موضعی بگیرد.

سید حسن خطاب به مردم معترض گفت که هنوز بیست سال بیشتر نگذشته است و البته درست هم گفت. هنوز بیست سال بیشتر از رحلت جانگدازش نگذشته است که او وصیت های امام و پدرش را به فراموشی سپرده است.

7- رسانه ها و خواص دوپهلو به مانند یک سال گذشته سیاست یکی به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته اند و با آب و تاب شعار روشنگرایانه مردم را اهانت به یادگار امام و امام معرفی می کنند. جای سئوال اینجاست در طی یک سالی که فتنه گران به هر شکل ممکن به امام و آرمان‌های امام توهین می کردند و سید حسن سکوت کرده بود، چرا ساکت بودند و به نوه نسبی امام نمی گفتند که چرا ساکت نشسته است؟ توهین واقعی به امام آن زمانی است که عده ای به میراث واقعی آن پیر جمارانی چون، ولایت فقیه و روز قدس و...، توهین می‌کردند و آنها سر در سوراخی فرو برده بودند و با سکوت خود فتنه گران را یاری می دادند.

8- چه جای گله به مردم به خاطر جلوگیری از سخنرانی سید حسن، که آنچه در حرم امام (ره) اتفاق افتاد نتیجه منطقی عملکرد دوپهلوي او در فتنه 88 بود.



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 323
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 23 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

این بار پاسخ آیت الله مشکینی به آقای منتظری...

«تحريك كردن رئيس جمهوري به اين نحو عليه رهبري كه بيست ميليون، بيست و دو ميليون به شما راي دادند، شما بگوييد كه آقا من اين قدر راي دارم در برابر شما، تو نمي گذاري من كار كنم، اين شما و اين رياست جمهوري، نمي گذارند وزراي من كار كنند، من هم خداحافظ، مردم! اين آقا نمي گذارد من كار كنم، خداحافظ، اين تحريك بزرگي است، اين ضايع كردن انقلاب است، اين خراب كردن انقلاب است، اين صحيح نيست والله اين در مملكت مفسده است. . . به هر حال ما راضي نبوديم ايشان چنين چيزي بگويد، خودش را اين جور ساقط كند. . . اين همه ضرر به خودش و به مملكت و انقلاب بزند. من نمي دانم اين فكر را خودش در خانه توليد كرد و زائيد و اخبار كرد يا نه، گاهگاهي يك دست هاي مرموز كثيفي وارد حوزه مي شود، با جيب خالي وارد حوزه مي شوند با جيب پر از حوزه بيرون مي آيند، شايد از همين راه باشد، علم ندارم ولي احتمال خيلي قوي مي دهم كه اين جور باشد. . .

اين آقايي كه اين صحبت ها را كرده است و اين جو ناسالم را ايجاد كرده است و تقريباً در داخل و خارج صداهاي دشمنان به خوشحالي بلند شده است و ناراحتي براي دوستان انقلاب ايجاد كرده است. اين آقا با اين فضلش يك عيب داشت و اين عيب، او را در تمام جهات ساقط كرد. همه كمالاتش تحت الشعاع اين عيب قرار گرفت. من مشكوكات را نمي گويم، معلومات قطعي را برايتان مي گويم، يك عيب كه تمام محسناتش را در زير چتر قرار داد، اين بود كه از روز اول فكرش دست يك عده معدود ناصالح افتاد. اصلاً اين آقا را قبضه كردند و نتوانست از اين قبضه بيرون بيايد. . .
قبل از آنكه مهدي هاشمي اعدام بشود، چندين بار پيش او رفتم و گفتم آقا! آخر اين كيست؟ چرا اين همه از اين شخص تعريف مي كني؟ چرا اين همه دنبال او هستي؟ جنايت هاي او را مي خواني و مي بيني كه چه گفته است و در افغانستان چه كرده است، هر چه گفتم، گفت (اين عبارت ايشان است): من به مهدي هاشمي ايمان دارم. من هم ناچار بلند شدم و رفتم. من آنجا رفته بودم و دل برده بودم كه دل پيدا كنم، ايشان گفت: من به او ايمان دارم. در اين مدت در قبضه ديگران بود و ائمه جمعه را در سميناري هر سال آنجا مي آوردند، بيت ايشان در دست اطرافيانش وسيله اي براي قدرت ايشان، علم ايشان، اجتهاد ايشان شده بود، وسيله اي براي پياده كردن يك هدف هاي انحرافي كه امام مي دانست، يك عده معدودي مي دانستند كه آخرش چه چيز است كه اگر ادامه پيدا مي كرد، رئيس جمهوري ما مهدي هاشمي بود و خود او را هم، بعد از اينكه به هدف مي رسيدند نابود مي كرد. . .

حضرت آيت الله مشكيني همچنين در خطبه هاي نماز جمعه مورخ 7 آذر 1376 در خصوص اين بخش از سخنان تحريك آميز آقاي منتظري فرمودند:

«اين سخنراني بسيار بد بود. به صلاح نظام، انقلاب و وجود آن شخص نبود. در اين سخنراني رعايت نزاكت هم نشده بود، اين سخنراني مفسده دار بود كه هيچ رعايت مسايل اخلاقي هم در آن نشده بود. . . در اين سخنراني به ائمه جمعه كشور توهين شده بود و ائمه جمعه حقوق بگير عنوان شده بودند. . . در اين سخنراني رياست جمهوري مورد تحريك قرار گرفته بود. آيا تحريك نمودن نهاد رياست جمهوري درست است؟ آيا اين دعوت به افساد نيست؟ اين مسأله، بسيار زننده است در عين حال بسيار مسأله مهمي است كه مطرح شده است. من نمي دانم چرا اين مسايل مطرح شده است. . . تمام مسايل علمي مطرح شده در اين سخنراني ناتمام است. . . ما هيچ اشكالي را در رهبري نظام نمي بينيم. » ( آيت الله مشكيني، خطبه هاي نماز جمعه، 7 آذر 1376).

  حضرت آيت الله مشكيني نيز در پاسخ به شبهه اعلميت چنين فرمودند:

«اعلميت بر دو نوع است، اعلميت گاهي در مسايل علمي است، گاهي در مسايل ولايتي است كه اين دو با هم فرق دارند. . . در رهبري، آنكه ولي امر مسلمين است اعلميت تركيبيه مورد نظر است. يعني ولي فقيه بايد علاوه بر اجتهاد، مدير و مدبر و داراي بينش سياسي باشد. مجموع مسايل مطرح شده را كه در نظر بگيريم، اعلميت را به وجود مي آورد. عقل هم در رهبريت اين مجموع را در نظر دارد. . . اگر كسي برخي از اين شرايط را نداشته باشد نمي تواند رهبر و ولي فقيه باشد، شما نمي توانيد در اين مسأله خدشه كنيد، مسأله اعلميت در رهبري با مرجعيت فرق دارد. . . »

نظر حضرت آيت الله شيخ علي مشكيني، عضو جامعه مدرسين و رئيس سابق مجلس خبرگان رهبري درباره مقام فقاهت و اجتهاد آیت الله خامنه ای...

«بسم الله الرحمن الرحيم بعد الحمدالله و الصلاه و السلام علي رسوله و آله توضيح اينكه حضرت مستطاب آيت الله حاج سيدعلي خامنه اي (مد ظله العالي) واجد مقام فقاهت و اجتهاد و قدرت استنباط احكام شرعيه كه تصدي مقام معظم رهبري بدان نيازمند است، مي باشند. چنانچه معظم له حائز ساير شرايط ولايت امت و رهبري جامعه مسلمين نيز بنحو اوفي مي باشند و اين امر را خبرگان محترم رهبري از روي درايت و اطلاع خود و استفاده از بيانات و تأييدات رهبر عظيم الشأن راحل امام خميني قدس الله سره در مواقع متعدده، تأييد و تصويب نموده اند و لذا براي همه مسلمين جهان اعم از سني و شيعه و بويژه روحانيت محترم و علمأ عظام، فرقين ايدهم الله تعالي، و بر همه كسانيكه علاقه به دوام انقلاب اسلامي ايران و نفوذ و گسترش اسلام در جهان دارند و طالب امتثال اقيموا الدين و لا تتفرقوا هستند و ميل به تحقق ليظهره علي الدين كله دارند واجد مؤكد شرعي و عقلي است معظم له را به فقاهت و ولايت امر مسلمين بشناسند و بپذيرند. توفيق همه پيروان قرآن مجيد و مصلين الي القبله را از حضرت حق جل و علا خواستارم. والسلام علينا و علي عبادالله الصالحين - 15/5/1369 علي مشكيني، 14/1/1411»



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 322
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 23 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ
14 خرداد 89، قريب به 2 ميليون قلب عاشق به شوق تجديد عهد با حضرت روح ا... ترك خانه وكاشانه كردند و به سمت مزارش شتافتند و بزرگترين نماز جمعه تاريخ را به امامت نايب بر حقش به جاي آوردند و اين ها همه از سر قدرشناسي، كه نه، از سر عشقي بود كه دم مسيحايي او در رگ هاي اين مملكت جاري كرد كه عشق به خميني عشق به تمام خوبي هاست. و هم اينان آن دم كه سيد حسن خميني پشت تريبون قرار گرفت نداي اعتراض به فتنه گران را سر دادند و عليرغم ميل برخي، همانگونه كه در فيلم هاي متعدد از خارج از مرقد امام نشان داده شده است جمعيت بر اين فرياد خود يكپارچه بودند و اگر اين گونه به ماجرا نگاه كني قول آنان كه بانگ ملت را توهين به امام قلمداد كردند را بي اساس خواهي يافت كه جمع نقيضين است و مگر مي شود كه انبوهي به شوق گراميداشت حضرتش ترك خانه و كاشانه كنند ولي چون به آنجا رسند عملي انجام دهند كه توهين به اوست؟ و اين بصيرت ملت را مي رساند كه در تقابل خط امام و نسب امام، راه و انديشه او را بر ميگزينند و در سالگرد او افكار و منش او را زنده نگه مي دارند نه نسب و خانواده اش را.

بسيار گفتند كه آن چه بر سيد حسن گذشت نتيجه رفتار هاي خود او بود، اما سوالي كه به ذهن متبادر مي شود اين است كه آيا سيد حسن و ديگراني چون ميرحسين موسوي و شيخ مهدي كروبي و هاشمي رفسنجاني و... نتيجه اين اعمال را نمي توانستند حدس بزنند و اگر نمي توانستند چرا؟
آيا سيد حسن خميني نداي ولي زمان و امت روح ا... در 9 دي و 22 بهمن را نمي شنود و نمي داند عاقبت دم خور شدن با فتنه گران اينچنين است و اگر نمي داند، چرا؟ آيا زهرا رهنورد و ميرحسين موسوي نمي دانند كه شعور مردم لرستان بيش از آن است كه بنا به امر ملوكانه جناب موسوي كه من داماد شما هستم به ايشان راي ندهند؟ آيا برخي نمي دانستند كه نتيجه نوشتن نامه بي ادبانه به رهبري آن طرد شدگي و خواري است كه ديدند؟ آيا شيخ ساده لوح نمي دانست مردمي كه بهترين جوانانشان را براي اين انقلاب و مملكت فدا كرده اند، آبروي آن را چون ناموسشان مي دانند؟ آيا نمي دانستند ...؟ و اگر نمي دانستند چرا؟ شايد براي اين سوال جواب بسيار باشد، كه خطاي تحليل داشتند و يا اطلاعات غلط به آنان دادند و ... اما بر اين باورم كه در سخنان 13 خرداد، زهرا اشراقي، كه ابتدا همسر محمد رضا خاتمي است و سپس نوه امام، مي توان جوابي بهتر يافت.
ايشان در مصاحبه اي كه سايت جماران آن را منتشر كرد ابتدا در مورد همسر بزرگوار حضرت امام كه خداوند او را بيامرزد و روحش را در كنار حضرت روح ا... قرين آرامش سازد كه ياري وفادار براي ايشان بود گفته بودند كه " ... خانم خیلی نقش داشتند. زیرا ایشان از یک خانواده روشنفکر اشرافی بودند، بنابراین تأثیر خودشان را روی فرزندان داشتند و دامادهایشان هم روشنفکر بودند ..." و پيش از آن نيز گفته بودند " اگر امام از روحانیون دیگر کمی روشنفکرتر بودند به خاطر تأثیر خانواده بوده است". كافيست كسي كمي با افكار حضرتش آشنا باشد تا با شنيدن اين جملات ياد نداي دردمندانه او بيافتد كه مي گفت "ما مظلومين هميشه تاريخ، محرومان و پا برهنگانيم" و چون به اينجا رسيد حيرت زده بنگرد كه چگونه مي توان افكار چنين امامي را ريشه دار در اشرافيت خانوادگي تحليل كرد؟ و ياد اين جمله بيافتيم كه مي گفت "تمام روشنفکرها و تمام غربزده ها و تمام قدرتمندها اگر جمع بشوند نمی توانند یک 15 خرداد ایجاد کنند" و اين كه "امروز زمانی است که ملتها چراغ راه روشنفکران شوند و آنها را از خودباختگی و زبونی در مقابل شرق و غرب نجات دهند که امروز روز حرکت ملتهاست و آنان هادی هدایت کنندگان تاکنونند." و حيرت زده ميمانيم كه مگر مي شود كسي ادعاي شناخت امام و اين سخنانش را داشته باشد و آن گاه اينگونه امام را متاثر از روشنفكري بدانند كه البته در جامعه ما تعريف آن روشن است.

آري، زماني كه حلقه هاي بسته و سياستمداري و تمايلات شخصي و ساير اسرار مگو بشود ارزش، بايد هم سخن ولي نعمتان جامعه را نشنيد حتي اگر به بلنداي شكوه 9 دي و 22 بهمن باشد و با فتنه گران نشست و برخواست و به استقبال عقوبت شدگان نظام و خطا كاران رفت، چنان كه گويي نه ولايت فقيه ولايت رسول ا... است و نه مردم ولي نعمتان جامعه. زماني كه اشرافيت افتخار مي شود و برخي آقايان در محله با صفاي امام خشت خانه هاي اشرافي خود را روي هم مي گزارند، از كوخ ها به كاخ ها كوچ مي كنند و خلاصه تجمل و ثروت مي شود دغدغه آقايان و آقازاده ها و سايرين بايد هم انديشه هاي امامِ محروم و مستضعفِ پا برهنگان را برآمده از اشرافيت معرفي كرد و امامي الهي و متكي به ذات باريتعالي را كه عمري روشنفكران غرب زده و شرق زده را شماتت مي كرد و از روشنفكران ناسزا شنيد و دشمني ديد را مديون روشنفكران معرفي كرد.
و اينان بر سه شعبه اند كه يا از ياد امام نمي توانند بگذرند، يا از نام امام و يا از نان نام امام ...
آن چه خانم اشراقي گفتند را بسياري ديگر از آنان كه خود را يگانه ميراث داران امام مي دانند به زبان هاي مختلف گفته اند و يا در عمل به نمايش گذارده اند و چنين مي شود كه پابرهنگان و محرومان امام خود را دارند و برخي " معتمدان قوم، ياران امام" امام خود را.
و چنين مي شود كه در سالروز رحلتش هر گروهي امام خود را گرامي مي دارد ...


:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 339
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 23 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

توهمات آقای چند زنه!

متن خبر سایت جرس:

درآمد جدید بسيجیان در دولت کریمه 

جرس: شنیده های خبرنگاران جرس از نقاط مختلف کشور حاکی است که اعضای بسیج به وبلاگ نویسی تشویق سازماني شده اند. برای هر پست وبلاگ در مدح "آقا" (یعنی آقای خامنه ای)* و دفاع از "رئیس جمهور مردمی" (یعنی محمود احمدی نژاد) حداقل شصت هزار تومان به اعضای بسیج پرداخت می شود.

با این اقدام، هر بسيجی وبلاگ نویس ماهي یک ميلیون و هشت هزار تومان کسب می کند که با توجه به خط فقر در ایران بسیار جذاب است.

بسیاری بر این باورند که دستمزد برای وبلاگ نویسی صد شرف به دستمزد برای کتک زدن به مردم دارد که بیت المال بي حساب و کتاب در این امور خرج می کند.

با این حساب تا الان ۵ میلیون کاسبیم. به نظرم هنوز آقای مهاجرانی چند زنه دولت کریمه را نشناخته. قیمتی که داده اند احتمالا مربوط به دوران اصلاحات است و نمی دانند احمدی نژاد آب از دستش نمی چکد.

شما آقای بهاالله در همان لندن به در یوزگی انگلیسی بپردازید ما در همین ایران خودمان در حمایت از آقایمان و انقلابمان وبلاگ می زنیم و مطلب می نویسیم و کیک و ساندیس نظام را می خوریم و افتخار هم می کنیم.

الحق که خدواند دشمنان این نظام را از احمق ها آفریده!

 دو چيز انتها ندارد ....

حماقت انسانها و پهنه کهکشانها !!!که البته در مورد کهکشانها مطمئن نيستم !

آلبرت انشتين

این خبر هم از بالاترین:

برای هر بسیجی که روز چهاردهم و پانزدهم خرداد ماه از شهرهای دیگر به تهران آمده است هشتاد هزار تومان تعلق می گیرد.یک منبع آگاه در ستاد اقامه نماز جمعه تهران به خبرنگارآژانس ايران خبـــــــر گفت:” برای هر بسیجی که از شهرهای دیگر برای برگزاری مراسم مرگ خمینی به تهران اعزام شده است هشتاد هزار تومان داده می شود”. وی افزود:” این پول از بیت المال برای بسیجی ها در نظر گرفته شده است و بیش از سیصد هزار بسیجی از شهرهای مختلف با ثبت نام به تهران آمده اند. ضمن اینکه تعدادی نیز بدون ثبت نام به تهران آمده اند. این بسیجی ها قرار است روز جمعه و شنبه در اعتراض به آنچه که بدحجابی می دانند هم تجمع کنند” . این منبع آگاه درادامه گفت : ” این افراد که یک روز زودتر به تهران آمده اند تصمیم داشتند روز پنجشنبه در اعتراض به بدحجابی در تهران تجمع کنند که خامنه ای با این اقدام مخالفت کرده و قرار شده که روز جمعه و شنبه این اقدام را انجام دهند

واقعا باید خدا را شکر کرد که دشمنان این ملت از احمقها هستند!

حضرات سبزک در نزدیک سالگرد انتخابات به بی خبری خورده اند که الان رو به ساختن لطیفه و جک آورده اند.

جنبش سبز تازه الان به جای خوبش رسیده است.

یعنی خنداندن مردم که در حدیث هم آمده است بسی ثواب دارد


چند زنه بودن آقای مهاجرانی از منظر دین اشکالی ندارد ولی از این جهت که فرار کردند تا مهریه ندهند ایراد دارد و از آن جهت که اصلاح طلب ها اکثر فمینیست تشریف دارند نمی دونم چطور با این رفتارشون جور در میاد؟

آخرین توهم سبزکها: جدیدترین توهم وبلاگی تحلیل‌گر ارشد بی‌.بی.‌سی فارسی



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 309
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 23 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

شهاب اسفندیاری


واقعه‌ی روز جمعه ١۴ خرداد ١٣٨٩ در حرم امام خمینی (ره) اهمیت فوق العاده‌ای در تاریخ انقلاب اسلامی خواهد یافت. انسان آرزو می‌کند ای‌کاش این واقعه در روز دیگری اتفاق می افتاد تا مناسبت آن در تقویم با سالروز رحلت حضرت امام (ره) تقارن پیدا نمی‌کرد.
 
 همان‌طور که انسان آرزو می‌کند که ای‌کاش مکان این واقعه نیز در حرم حضرت امام نبود تا مبادا برخی، خاصه آنها که مبادی آداب‌اند و اهل احتیاط، آنرا نقض ادب حضور در حریم حرم آن بزرگمرد تاریخ معاصر قلمداد کنند. البته واضح است که هیاهوی پوچ و «وا خمینی!» برخی سیاست‌بازان در این میان اعتباری ندارد و مدنظر نویسنده نیست.
 
 اما در اینکه اصل این واقعه بالاخره باید روزی و جایی اتفاق می‌افتاد هیچ تردیدی نیست. تو گویی که جبری تاریخی و تقدیری اجتماعی در کار بود. این عقده‌ی فروخورده بالاخره باید جایی باز می‌شد. همان طور که عقده‌های فروخورده‌ی دیگری نیز در سال گذشته در جاهای دیگری گشوده شد. اصولا عقده‌های متراکم اجتماعی نمی‌توانند فرجامی جز گشوده شدن، هرچند به شیوه های مختلف، داشته باشند. نه صرفا بدین جهت که التهاب جامعه آرام گیرد، بلکه بدین رو که دیده شوند و فهمیده شوند و درس شوند و عبرت. اصلا حسن نظام‌های مردمسالار این است که امکاناتی  فراهم می‌آورند که این عقده‌ها با هزینه‌های کمتری گشوده شوند. اینکه برخی با تحلیل های «ساندیسی» و «اتوبوسی» – که ماهیتی جز گوسفند انگاری انسانها ندارند – به دنبال نسبت دادن واقعه‌ی ١۴ خرداد ١٣٨٩ به این شخص یا آن شخص برآمده‌اند، جز خنده بر نمی‌انگیزد.
 
١۴ خرداد ١٣٨٩را در تقویم سیاسی ایران باید رسما روز پایان دوران آقازاده‌ها دانست. «آقازاده» کسی است که موقعیت و وزن اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی او بیش از آن که مرهون شایستگی و تلاش و مجاهدت خودش باشد، مدیون نام پدرش (یا جدش) است. وجود آقازاده‌ها در محیط هر جامعه‌ای امری اجتناب ناپذیر است. مشکل زمانی است که در میدان سیاست و اقتصاد و فرهنگ آقازاده‌ها حاشیه‌ی امن یا امتیاز ویژه داشته باشند. چهره‌ی پریشان و مضطر و مستأصل حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی در روز ١۴ خرداد ١٣٨٩ اگرچه تأثرآور و ترحم انگیز بود، اما نویدبخش پایان یک دوران بود. دوران جدید البته مدتها است که آغاز شده است، اما گویی پایان دوران قدیم به یک حادثه‌ی بزرگ نیاز داشت تا در کتاب های تاریخ ثبت شود.
 
  یک وجه بزرگی این حادثه این بود که برای کسی رخ داد که او را می‌توان بزرگِ آقازادگان این ملک و دیار دانست. اما وجه دیگر این حادثه ی تاریخی به ماهیت تصویری آن بازمی‌گشت و اینکه به صورت زنده و در برابر دیدگان میلیونها ایرانی در سراسر جهان اتفاق افتاد. البته در عصر حاضر - که عصر سیطره‌ی تصویر بر همه‌ی ساحات زندگی بشر است – بسیاری از وقایع مهم تاریخی از ماهیت قوی تصویری برخوردار بوده‌اند، خصوصا آنها که نماد پایان و یا آغاز دورانی محسوب شده‌اند. فروپاشی دیوار برلین را به خاطر بیاورید، یا حمله به برج های مرکز تجارت جهانی در نیویورک.
 
١۴ خرداد ١٣٨٩ پایان یک دوره ی نامیمون در تاریخ انقلاب اسلامی بود. دورانی که در آن افرادی به صرف اینکه آقازاده بودند از یک حاشیه‌ی امن در حوزه ی سیاست و یا اقتصاد برخوردار می‌شدند. حاشیه امنی که آنها را نه تنها از تیغ قانون بلکه از تازیانه‌ی نقد مردم نیز مصون نگه می‌داشت. در یک نظام مردمسالار دینی نمی‌شود کسی تمام قد در شدیدترین صحنه‌های نبرد عرصه‌ی سیاست وارد شود، با یک طرف دعوا در عروسی و عزا عکس یادگاری بگیرد، و آنگاه انتظار داشته باشد که قبه‌ی نور بماند و از گل نازک‌تر نشود. در کارزار سیاست چنین نظامی، نمی‌توان بر تخت نرم مخلمل نشست و بر بالش پر قو تکیه زد و صرفا برای ملت مشتاق دست تکان داد. اول شرط ورود در این عالم این است که در قبال آنچه انجام می‌دهی و می‌گویی مسؤولیت بپذیری و پای عواقبش بایستی. ولو بلغ ما بلغ. چه فرزند یک آهنگر باشی و چه فرزند یک مرجع تقلید. اگر تا چندی پیش برخی آقازاده‌های عالم سیاست از این قاعده مستثناء بوده‌اند، به گمانم مردم در حوادث سالهای اخیر به همه‌ی آنها نشان دادند که «شترسواری دولا دولا نمی شود.» نتیجه‌ی طبیعی خوردن خربزه‌ی سیاست در یک نظام مردمسالار این است که پای لرز آن بنشینی. چه آقازاده باشی و چه نباشی.
 
 در یک نظام مردمسالار هر آقازاده‌ای برای ورود به گود سیاست باید لخت شود و قبای آقازادگی را دم درب ورود بیاویزد. اگر چنین نکرد و خواست همچنان از حاشیه‌ی امن آقازادگی در میدان سیاست سود بجوید، آنگاه روزی ناخواسته از رخت آقازادگی بیرون کشیده خواهد شد. به گمان من بهت و حیرت حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی در روز ١۴ خرداد ١٣٨٩ ناشی از این بود که ایشان ناگهان خود را، در میان خیل آن جمعیت عظیم، عریان از قبای آقازادگی یافت. اگر سخن شان را نیمه تمام گذاشتند، بدین جهت بود که نمی‌خواستند بیش از این در آن وضعیت دیده شوند. شاید در همان لحظه دریافتند که ایشان نیز در میدان سیاست مثل بقیه آدم‌ها هستند. ایشان نیز می‌بایست پیِ شعار مخالف و طعن منتقد و بدگویی و ناسزای دشمن را به تن خویش بمالد. البته اگر همچنان بخواهد آن گونه در عالم سیاست ورود کند که در یک سال گذشته کرده است.
 
 از انسان باهوشی همچون ایشان انتظار می رفت که این نکته را در همان روزها و هفته‌های پس از انتخابات ١٣٨٨ دریافته باشند. حتما آن شب‌ها از پشت بام خانه‌های شمال تهران برخی شعارهای تند به گوش ایشان رسیده است. نمی‌دانیم در آن ایام ایشان چه احساسی داشتند. از سکوت‌شان که چیز زیادی نمی‌شد فهمید. اما ظاهرا درس آن ایام را خوب فرا نگرفته بودند که در روز ١۴ خرداد ١٣٨٩ چنین رنگ از رخسارشان پریده بود. شعار مخالف شنیدن در عالم سیاست که سهل است. بزرگانی همچون امام خمینی و آیت الله خامنه‌ای آن روز که قدم در عالم مبارزه گذاشتند پای تبعید و زندان هم ایستادند. اگر جناب سید حسن خمینی مرد این میدان هستند، بسم الله. اگر نیستند همان بهتر که اندازه نگه دارند و در کار تنظیم و نشر آثار امام (ره) باشند که البته در جای خود کار بسیار بسیار مهمی است.
 
١۴ خرداد ١٣٨٩ درسی بزرگ برای همه آقازادگان این مرز و بوم داشت. از این روز به بعد هر آقازاده‌ای، آنگاه که بخواهد در عالم سیاست و یا اقتصاد، دست از پا خطا کند، و یا پا از گلیم خویش فراتر نهد، تصویر مضطر و مبهوت حجت الاسلام سید حسن خمینی را به یاد خواهد آورد. ستون فقرات‌اش تیر خواهد کشید.  مو بر اندام‌اش سیخ خواهد شد. و این البته که دستاورد مبارکی است برای نظام مردمسالاری دینی.
 
بی جهت نیست که حتی برخی آقازاده های «اصولگرا» نیز در این میان کاسه‌ی داغ تر از آش شده و جیغ بنفش می‌کشند. آن ها خوب فهمیده‌اند که دورانی که می‌شد در عالم سیاست نانِ نامِ پدر را بخوری و بر صدر هر مجلسی نشینی، دیگر به پایان رسیده است. و این تازه مرحله‌ای است از مراحل تکامل نظام مردمسالاری دینی.
 



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 329
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 23 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ
مستندي پيرامون چگونگي قتل ندا آقا سلطان به نام "تقاطع" كه جمعه شب از شبكه سه سيما پخش شد هواداران ساده لوح فتنه گران را عصباني كرده است .
به گزارش صراط مطرح كردن سوالات متعدد از نقش آرش حجازي ، مريم رجوي ، شخصي كه در اين مستند از آن به عنوان نفر سوم ياد شد و زن ناشناس كه ظاهرا تمام كننده ي اين پروژه بوده است خشم حاميان فتنه را برافروخت .
عباس كارگر جاويد كه تصوير كارت عضويت در بسيج ، آدرس و شماره تماسهاي او توسط رسانه هاي متعلق به فتنه گران ساعاتي پس از انتشار تصاوير قتل ندا آقا سلطان در اينترنت پخش شده بود با حضور در اين برنامه از مشكلاتي كه گريبان گير وي شده بود پرده برداشت .
در آخرين اعلام وجود حاميان خارج نشين موسوي و كروبي، عمده ترين نقد به مستند تقاطع اينگونه بيان شده است : به چه دلیلی آقای کارگر جاوید ابتدا با ماسک حاضر شد و سپس در برنامه کشف الماسک کرد ؟

كارگر جاويد كه از ابتدا به دليل نشان دادن برخي از مشكلاتي كه بعد از انتشار تصاويرش در اينترنت با آن مواجه شده با ماسكي بر صورت در برنامه حاضر شد، پس از گذشت دقايقي ماسك را از صورت برداشته و با نشان دادن چهره واقعي اش به مردم ، بر بي گناهي خود صحه گذاشت .
همكاري نكردن خانواده آقا سلطان با تهيه كنندگان اين مستند و پاسخ ندادن آرش حجازي فراري به ايميل شريك انتشاراتي اش از نكات قابل توجهي بود كه در شفاف سازي ماجرا نقش به سزايي داشت .
از بخشهاي جالب مستند تقاطع استفاده از تصاوير ضبط شده توسط دوربين هاي بيمارستان شريعتي - بيمارستاني كه ندا را به آنجا بردند - ، مصاحبه با راننده 206 حامل ندا آقا سلطان، مصاحبه با راننده ي پرايد سبز رنگ كه از نزديك شاهد ماجرا بوده، مصاحبه با پزشكان پرونده ي ندا، حضور آخوند زاده شريك آرش حجازي و ستاره دوست صميمي ندا آقا سلطان بود .
گفتني است در قسمتي از اين برنامه دوست صميمي ندا با برقراري تماس با هدي خواهر ندا آقا سلطان و بيان اينكه عباس كارگر در كنارش نشسته است از او خواست تا هر صحبتي با وي دارد بيان كند و خواهر ندا با پرخاشگري گفت : از ايشان بابت اينكه خواهر مرا به عرش فرستادند تشكر مي كنم !
در قسمتي از اين برنامه ميان دوست ندا و عباس كارگر چالشي بوجود آمد كه كارگر جاويد با ريختن يك ليوان آب براي ستاره دوست ندا با وي آشتي كرد .
لازم به ذكر است در بخش ديگري از اين مستند به نقش زني اشاره شد كه در تصاوير به جا مانده از صحنه قتل ندا كاملا مشخص است كه وي نقش تمام كننده را داشته و پس از تير اندازي از صحنه دور مي شود .
 
در پايان اين مستند شريك آرش حجازي ، استاد موسيقي و صميمي ترين دوست ندا آقا سلطان به ساختگي بودن قتل اين دختر فريب خورده اذعان داشتند . 


:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 289
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 23 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ
در جریان حوادث بعد از انتخابات،فتنه گران در پروژه کشته سازی خود مدعی شهادت 72 تن از حامیانشان شدند.
به گزارش «جوان آنلاین»،براساس اسناد بدست آمده مشخص گردیده است که کیوان رفیعی،عامل کد دار منافقین ضمن تماس با احمد باطبی دیگر اپوزیسیون فراری لیست دروغینی درخصوص کشته شدگان را جهت اعلام به از طریق مخملباف و محسن سازگارا در اختیار علیرضا بهشتی ،مشاور ارشد میرحسین موسوی قرار داده است.
علیرضا بهشتی نیز لیست مذکور را به میرحسین موسوی و مهدی کروبی، کاندیداهای انتخابات دهم ریاست‌جمهوری می‌دهد که تشکیلات و تیم این دو کاندیدای ریاست‌جمهوری اقدام به زمینه‌سازی در این خصوص می‌کنند که اخبار کذب کشته شدن سعیده پورآقایی و ترانه موسوی از این دست افراد بودند تا با استفاده از سناریوهای خاص، سعی داشتند در این جریان فتنه اعلام کنند که ما شهید دادیم.



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 290
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 23 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

دکتر علي مطهري از جمله معدود اصولگراياني است که پروژه «نه احمدينژاد» را همراهي ميکرد و براي رأي نياوردن احمدينژاد تلاش و کوشش بسياري کرد و حتي سعي کرد گزينه ديگري را به جاي احمدينژاد در بين اصولگرايان ترسيم کند. وي با آنکه در تريبونهاي مختلف از برخي کارهاي دولت در حوزه فرهنگي و سياسي انتقاد کرده است اما با نگاهي منصفانه، نقاط قوت دولت نهم و دهم را در عرصه داخلي و بينالمللي با شفافيت بيان ميکند. آقاي مطهري همان کسي است که مجوز برپايي تجمع به جريان فتنه سبز را در اوان کار خوب و سازنده ارزيابي ميکرد و حتي انتقاداتي را در نوع برخورد با معترضان وارد ميدانست. در کنار اين بارها موسوي و کروبي را سيبل انتقادات تند خود قرار داده و موسوي را ظالم بزرگ خوانده است. او همان کسي است که در سال 79 و در دوره اصلاحات که آقازادهها جايگاه خاص و ويژه داشتند در مصاحبه با کيهان خواهان برخورد با آقازادهها و مفسدان اقتصادي شد. آقاي مطهري يکي از مهمترين تفاوتهاي دولت اصلاحات با دولت اصولگرا را اين ميداند که عملکرد دولت اصلاحات باعث تحقير ملت و نظام شده است اما در دولت دکتر احمدينژاد وضع به اين گونه نيست.  برخورد با آقازادهها و مفسدان اقتصادي، نقاط قوت دولت دهم و نهم و چرايي عدم اعتراض وي به نيامدن آقازادههاي لندننشين به دادگاه از جمله محورهاي مهم گفتوگوي ما با دکتر علي مطهري نماينده مردم تهران است.

 

دشمنان انقلاب با توجه به عدم موفقيت اصلاحطلبان تمام تلاش خود را در جهت ايجاد تفرقه بين اصولگرايان گذاشتند تا بلکه از ميان آنها گروهي معارض با نظام پديد بيايد، همانند دهه 60 که اصلاحطلبان از بين نيروهاي پيرو خط امام  پديد آمدند و بعداً در زمره حاميان آمريکا قرار گرفتند، آيا برخي از مواضع شما در جهت ايجاد دو دستگي و اختلاف بين اصولگرايان نيست؟

دشمنان به طور کلي دنبال شکست انقلاب اسلامي هستند و از هر فرصتي استفاده ميکنند. هرکسي انتقادي به نظام جمهوري اسلامي ميکند، آنها از آن بهرهبرداري ميکنند و اين دليل نميشود که آن منتقد رابطه يا تعلقي به دشمنان نظام دارد. بنده هميشه سعي کردهام آنچه حق است بگويم منتها طبيعي است که انتقادهايي که کردهام، مورد توجه دشمنان هم واقع شده است و اين يک امر طبيعي است و ما نميتوانيم از انتقاد دست برداريم به خاطر آنکه دشمنان سوءاستفاده ميکنند. زماني انتقاد بد است که تنها اثرش بهرهبرداري دشمنان ما باشد ولي اگر انتقادي صورت بگيرد که چندين اثر دارد که يکي از آنها سوءاستفاده دشمنان است، نميتواند بد باشد. مردم هم اين مطالب را خوب درك ميكنند و ميفهمند که نيات افراد چيست. اما اينکه ميفرماييد برخي موضعگيريهاي من در جهت تفرقه اصولگرايان بوده است، باز پاسخش اين است که بنده واقعيت را ميگويم و اين باعث رفع نقايص اصولگرايان ميشود. منتها ممکن است به ايجاد شکاف بين اصولگرايان تعبير بشود يا به تقويت اصلاحطلبان تفسير بشود.

اما در واقع اين يک نوع تقويت دروني اصولگرايان است. دقيقاً مثل آن چيزي که شهيد مطهري در مورد سازمان روحانيت قبل از انقلاب مطرح فرمودند و انتقادات اساسي به روحانيت وارد ميکردند ضمن اينکه با ريشهکن کردن اصل اين درخت کاملاً مخالف بودند و در مقابل تز اسلام منهاي روحانيت ايستادند و حتي جان خودشان را هم در اين راه فدا کردند. الان هم همين طور است، اصولگرايان نواقصي دارند که اگر برطرف نشود، به اضمحلال داخلي آنها ميانجامد.

به نظر ميرسد نقدها و انتقادات شما بيشتر در مورد اصولگرايان و دولت حاکمه است تا به اصلاحطلبان و سران آن که مسائلي را براي نظام و حکومت پيش آوردهاند. اين عدم توازن در بيان انتقادات و نقدهاي شما چه دليلي دارد؟

يكي به خاطر آن است كه قدرت در دست اصولگرايان است و اصلاحطلبان نقشي در اداره کشور ندارند. دليل ديگر اين است كه  علت سوق دادن اصلاحطلبان به سمت دشمن، بخشي از خود اصولگرايان بودهاند. اگر انتقاد به اصلاح طلبان به صورت منصفانه بيان بشود و بلافاصله آنها را متهم به ارتباط با بيگانه نکنند، اين عدم توازن هم رخ نمي دهد. زماني که دولت اصلاحات هم روي کار بود بنده همين گونه عمل ميکردم و هيچکس به اندازه من از آقاي خاتمي انتقاد نکرد چرا که بسياري از کارها را ميتوانستند انجام بدهند و انجام ندادند. امروز هم همين طور است.

اينکه شما به عنوان نقادي منصف، دولت و اصولگرايان را نقد ميکنيد، بسيار پسنديده است اما آيا اين منطقي به نظر ميرسد که ما تنها جناحي را نقد کنيم که روي کار است و گروه و عدهاي که به اساس نظام و انقلاب ضربه ميزنند و پايههاي حکومت را سست ميکنند، به حال خود رها کنيم؟

بنده بارها نقد کردهام و فکر ميکنم کمتر کسي به اندازه من به آقاي موسوي نقد كرده است. من چند روز پس از انتخابات در برنامه تلويزيوني مطرح کردم كه موضوع تقلب واقعيت ندارد و آقايان صرفاً تهران و شمال آن را در نظر ميگيرند و توجهي به شهرها و روستاها ندارند. و حتي گفتم سيزده ميليون راي آقاي موسوي در دوره دوم يك رئيسجمهور، شاهکار است و ايشان بايد خدا را شکر کند که اين همه رأي آورده است.

بعد از اتفاقات روز قدس مقاله اي نوشتم تحت عنوان «جنبش بيسر» و در آن گفتم جنبش سبز جنبشي است که رهبر و سر ندارد، هيجاني را ايجاد کرده و آن را رها نموده است. در آن مقاله از آقايان خواستم راه خودشان را از غربزدگان که در درون اين حرکت نفوذ کردهاند جدا کنند و به صراحت اعلام نمايند، راهشان از راه اينگونه افراد جداست و شعارشان شعار نه غزه نه لبنان يا جمهوري ايراني نيست.

 بعد از آنکه سران جريان سبز يا اصلاحطلبان به پيشنهادات شما پاسخ ندادند و به همان رويه و روش قبلي ادامه دادند، چرا مواضع خود را با صراحت لهجه بيشتري پي نگرفتيد؟

 بنده بارها اعلام کردهام، ظلم بزرگتر را آقاي موسوي انجام داد و اينکه ايشان روز انتخابات اعلام كرد، برنده انتخابات است شعلهور كردن آتش بود و متهم رديف اول ايشان هستند. منتها گفتم آقاي احمدينژاد هم در ايجاد زمينه اين فتنه نقش داشت، آنهم با نحوه مناظره اي كه انجام داد اگرچه با نقش آقاي موسوي قابل قياس نيست. چند ماه پيش به رئيس قوه قضائيه گفتم اگر همه متهمان در اين قضايا را به طور همزمان احضار مي كرديد و نتيجه را به طور همزمان به اطلاع عموم ميرسانديد، فتنه اينقدر طولاني نميشد.

آيا منصفانه است كه ما به فرض قائل شدن اشتباه از سوي دكتر احمدينژاد آنرا با اشتباهات موسوي، كروبي و خاتمي قياس كنيم و آيا بردن اسم افرادي كه فعاليت مبهم اقتصادي دارند در مناظره انتخاباتي با هدف آگاهسازي مردم، جرم و يا زمينهسازي فتنه بهحساب ميآيد؟

بنده اعتقاد دارم كه آقاي احمدينژاد هيزم فتنه را آماده كرد و آقاي موسوي آن را شعلهور كرد و هركدام به نسبت اشتباهات خود بايد پاسخگو باشند.

البته اشتباهات موسوي و كروبي با اشتباه احمدينژاد قابل قياس نيست و قبلاً هم اعلام كردهام كه موسوي ظلم بزرگي نسبت به نظام و مردم مرتكب شد كه ادعاي تقلب كرد و مردم را دعوت به حضور در خيابان كرد كه نتيجه طبيعي آن آشوب است. بنده دنبال كانديداتوري آقاي ولايتي بودم و احساس ميكردم ادامه مديريت آقاي احمدينژاد به نفع كشور نيست ، لذا درصدد قانع كردن آقاي ولايتي براي پذيرش اين امر بودم. با آقاي هاشمي و خاتمي هم در اين زمينه ملاقات كردم. آقاي هاشمي استقبال كردند و گفتند اگر بدانم كه آقاي ولايتي حضور پيدا ميكنند و شما اصولگرايان حمايت خواهيد كرد بنده هم از ايشان حمايت ميكنم. حتي گفتند اگر اين گونه باشد تلاش مي كنم كه آقاي خاتمي كانديدا نشود، چون آن زمان صحبت كانديداتوري آقاي موسوي مطرح نبود.البته آقاي هاشمي گفتند اين طرح خود را با رهبري در ميان بگذاريد.

پس آقاي هاشمي در آمدن يا نيامدن آقاي خاتمي در عرصه انتخابات گوناگون نقش فعال داشته است و ميتواند به آقاي خاتمي امري را القا كند.

ايشان گفتند ما تلاش ميكنيم. البته درخواست بنده بود كه ايشان كاري بكنند كه آقاي خاتمي كانديدا نشود. در ملاقاتي كه بنده با آقاي خاتمي داشتم نيز ايشان از كانديدا شدن دكتر ولايتي استقبال كرد و گفت اگر احساس كنم ايشان راي قابل توجهي دارد من كنار مي روم و البته گفت فعلا اين موضوع را رسانهاي نكنيد.

سياسيون و مردم شما را بهعنوان نمايندهاي منتقد در مسائل گوناگون ميشناسند؛ چرا شما دربحث مفاسد اقتصادي و پرونده مربوط به آقازادههاي لندننشين تلاشي از خود نشان ندادهايد، آيا عدم تلاش شما در اين رابطه درجهت خواست اصلاحطلبان نيست؟

من در سال 79  در مصاحبه با روزنامه كيهان به صراحت بيان كردم كه فعاليت اقتصادي  برخي فرزندان آقاي هاشمي بايد شفاف بشود و اگر اتهامي در مورد آنها وجود دارد، مورد رسيدگي قرار بگيرد.

پس شما برخورد قضائي و قانوني با آقازادهها را تأييد ميكنيد؟

بله، بنده همان سال 79 اين را مطالبه كردم.

چرا از سال 79 تا الان كه يكي از مطالبات بحق مردم، تشكلهاي دانشجويي، سياسيون و... برخورد با آقازادههاست، موضع مشخص و مبرهني نداشتهايد؟

براي آنكه از آن استفاده سياسي مي شود. وقتي من احساس ميكنم يك پروژه طراحي شده است كه آقاي هاشمي را زمين بزنند نميتوانم داخل اين پروژه قرار بگيريم.

شما به اين اعتقاد داريد كه بحث فرزندان آقاي هاشمي با خود ايشان دو بحث كاملاً مجزاست و موضوعات فرزندان آقاي هاشمي را نبايد با شخصيت انقلابي و سياسي ايشان به هم گره زد؟

ما بايد عدالت را به صورت كامل خواهان باشيم و اجرا كنيم اما عدالت بايد به عنوان يك واقعيت مورد نظر باشد نه ابزاري براي رسيدن به اهداف سياسي. زماني كه بنده ميبينم فرزندان آقاي هاشمي درخواست وقت از صدا و سيما ميكنند تا به اتهامات وارده پاسخ بدهند اما ترتيب اثر داده نمي شود، معتقدم اين عين بيعدالتي است.

بهعقيده شما بهتر نيست بهجاي درخواست وقت از صدا و سيما در مراجع قانوني كه بعضي از آنها را احضار كرده سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 327

|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 23 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

به گزارش جوان آنلاین ، پس از اعلام انصراف میرحسین موسوی و مهدی کروبی از برگزاری تظاهرات غیر قانونی در 22 خردادکه مدت ها مورد تبلیغ سایت های جریان فتنه در داخل وخارج کشور بود، اخبار متفاوتی مبنی بر وجود اختلافات شدید سران فتنه درباره برگزاری این راهپیمایی غیر قانونی درز كرده است. برخی گزارش ها حاكی است ، پس از اینکه سید محمدخاتمی متوجه می شود که میرحسین موسوی و مهدی کروبی در صدد انتشار بیانیه برای به صحنه آوردن هواداران خود در22 خرداد هستند ، تلویحا" آنها را تهدید كرده است که در صورت بیانیه دادن این دو ، او نیز در جهت مخالف بیانیه خواهد داد. ظاهرا" پس ازاین تهدید خاتمی بوده که موسوی و کروبی در بیانیه ای لغو تظاهرات غیرقانونی 22خرداد را اعلام کردند.



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 303
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 23 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ
«اپوزيسيون در ايران يك سال پس از انتخابات رياست جمهوري گير افتاده و سردرگم است
به گزارش صداي آمريكا، روزنامه واشنگتن پست ضمن انتشار ارزيابي مذكور نوشت: چالش بي سابقه اپوزيسيون با جمهوري اسلامي بلافاصله با ستايش دولت هاي خارجي از جمله آمريكا مواجه شد. اكنون به فاصله يك سال، از آن حضور خياباني خبري نيست. اپوزيسيون اكنون حتي نمي تواند اتفاق نظر داشته باشد يا چالشي ايجاد كند. موسوي و كروبي روز پنج شنبه ضمن عقب نشيني، درخواست تظاهرات در سالگرد انتخابات را پس گرفتند. طيفي از اپوزيسيون خواستار سرنگوني نظام شيعي اسلامي است و به كمتر از آن رضايت ندارد. اين باعث تشديد اختلاف شده است.

:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 326
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 23 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

روزنامه انگليسي گاردين با اشاره به پروژه وزارت خارجه آمريكا درباره براندازي اينترنتي در ايران نوشت «انقلاب تويتري در ايران جامه واقعيت به خود نپوشيد».
اين روزنامه مي نويسد: يك سال پس از انتخابات رياست جمهوري ايران، ادعاي انقلاب تويتري در ايران، لبخندي توام با تمسخر و طعنه را بر لب مخاطبان مي نشاند. يك سال پيش در تب و تاب اعتراضات، يك معاون وزارت خارجه آمريكا از شبكه تويتر خواست به خاطر استفاده اپوزيسيون جمهوري اسلامي از اين شبكه تعميرات خود را به تعويق بيندازد. حتي مشاور جرج بوش رئيس جمهور سابق آمريكا هم خواستار نامزدي تويتر براي جايزه نوبل شد. اما به گفته حميد تهراني از گردانندگان وبلاگ گلوبال ويسز]وابسته به بي بي سي و آكسفورد[ اينها همه اغراق بود و بيشتر در مخيله غرب مي گنجيد تا واقعيت ايران.
گاردين همچنين از قول تهراني نوشت: وقتي در تويتر اعلام مي شد 700هزار نفر در تهران شعار مي دهند كاشف به عمل مي آمد كه فقط 7 هزار نفر آنجا در تظاهرات حضور داشته اند(!)
گاردين در پايان نوشت: نقش شبكه هايي چون يوتيوب و تويتر و فيس بوك در آغاز حوادث پس از انتخابات مهم بود. اپوزيسيون در 22 بهمن تلاش كرد مجددا به خيابان بيايد اما آن روز، روز قدرت نمايي حاميان جمهوري اسلامي بود. به تدريج معلوم شد كه بايد به حقايق و واقعيات ايران توجه بيشتري شود و تمركز بر رسانه هاي آن لاين اينترنتي نباشد چون اكثر گزارش هاي اين رسانه ها متفاوت از حقايق و واقعيات است.
شايان ذكر است رسانه هاي غربي در روزهاي آغازين تجمعات خياباني، جمعيت چند ده هزارنفره را 3 ميليون نفر!! جا زدند و اين در حالي بود كه برخي از اين افراد صرفا به خاطر فضاسازي دروغين و توام با التهاب فتنه گران به خيابان آمده بودند و با روشن شدن حقايق مرتبا از اين جمعيت كاسته شد.



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 338
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 23 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

عقب نشيني توام با استيصال سران فتنه از راهپيمايي و آشوب خياباني آن هم با اين توجيه كه اين كار به عقلانيت نزديك است، پرسش ها و دردسرهاي بزرگتري را متوجه آنان كرده است.
روز گذشته برخي سايت هاي كانوني فتنه نظير كلمه، جرس، امروز، نوروز، راديو فردا، بي بي سي و... تلاش كردند با توليد مطالب توجيهي مشابه، ادعاي موسوي و كروبي در بيانيه اخير خود مبني بر لغو راهپيمايي را جا بيندازند. اين تقلاي مشترك رسانه اي پس از آن اوج گرفت كه احساس شد اقدام سران فتنه، به سردرگمي و نااميدي و احساس شكست گسترده در ميان بقاياي فتنه دامن زده است. در اين ميان سايت كلمه از جمله در تحليلي مدعي شد: بيانيه لغو راهپيمايي بدان خاطر بود كه دولتيان به يك بحران تمام عيار نياز دارند و مقابله خونبار را بارها توانسته اند تمرين كنند. جنبش سبز بايد عقلانيت خود را ثابت كرده و راههاي كم هزينه را در پيش بگيرد. حضور در خيابان ها پرهزينه است.
كلمه در نوشته ديگري مدعي شد دولت دنبال ماجراجويي است و به تحركات راديكال نياز دارد.
اين سايت ضدانقلابي كه توسط موسوي مديريت مي شود، در اقدامي هماهنگ با موضع تبليغاتي جبهه استكبار مدعي شد: «تصويب قطعنامه جديد سازمان ملل اصولا مديون سياست هاي ماجراجويانه دولت است
اين ادبيات دقيقا ادبيات كساني چون اوباما، هيلاري كلينتون و رابرت گيتس در آمريكاست و اساسا به حق قانوني ملت ايران در برخورداري از فناوري هسته اي اشاره نمي كند. اين در حالي است كه جمهوري اسلامي در راستاي نشان دادن هويت واقعي استكبار جهاني، بيانيه تهران را براي مبادله سوخت اتمي صادر كرد كه همان زمان هم با لحن منافقانه و بهانه جويانه ميرحسين موسوي مواجه شد. او آن هنگام مدعي شد جمهوري اسلامي سياست امتيازدهي پيشه كرده است و اكنون در ادعايي متناقض از ماجراجويي جمهوري اسلامي دم مي زند!
اما آنچه در توجيهات شبكه رسانه اي فتنه بر سر عقب نشيني توام با استيصال سران فتنه از آشوب خياباني قابل توجه است، ادعاي عقلانيت و تدبير است. اكنون طيف هاي بي طرف و حتي مخالفان دورانديش تر جمهوري اسلامي مي پرسند اگر عقلانيت در پرهيز از اردوكشي خياباني است، پس چرا كروبي و موسوي و برخي احزاب تندرو نظير مشاركت و سازمان مجاهدين به 8 ماه «بي عقلي» و «راديكاليسم كور توام با خشونت» دست يازيدند و چهره اي برانداز و خشونت طلب و قانون شكن از خود برجاي گذاشتند؟ «لغو راهپيمايي براساس عقلانيت بود»، يعني تمام تجمعات توام با خشونت و آشوب در 25 و 30 خرداد و سپس روز قدس و 13آبان و 16آذر و 6 دي (عاشورا)، هم غيرقانوني و هم نابخردانه و احمقانه بوده است! اين همان واقعيتي است كه چند هفته پيش عباس عبدي در گفت وگو با دويچه وله عنوان كرد و تاكيد نمود كه حضور توام با خشونت و شعارهاي تند در خيابان، نقض غرض حركتي بود كه مي خواست خود را ضد خشونت نشان دهد. از سوي ديگر ناظران و تحليلگران مي پرسند اگر راديكاليسم و بي قانوني و آشوب، بازي در پروژه جمهوري اسلامي است پس سران فتنه به مدت يك سال، اپوزيسيون را در زمين جمهوري اسلامي بازي داده اند!
در واقع مي توان گفت موسوي و كروبي و نظاير آنها خود به خود عاقل نشده اند بلكه هنگامي كه روز 9 دي سرشان به سنگ خورد و 22بهمن فهميدند چاقويشان نمي برد، در بن بستي دوسويه گرفتار شدند و كم هزينه ترين گزينه پيش پاي آنها همين اعلام لغو راهپيمايي 22خرداد با ادعاي عقلانيت و نگراني براي جان مردم بود. سران فتنه با اقدام كذايي كوشيدند مانع از نمايش ريزش قريب به اتفاق بدنه فتنه در خيابان شوند.
شايان ذكر است كه برخي رسانه هاي ضدانقلاب در تحليل هاي خود از استيصال سران فتنه، ماجراي مضحك اسب تروا را به رخ كشيده اند. سايت ضدانقلابي ايران گلوبال در اين زمينه نوشت: جمهوري اسلامي بر مبناي تجربيات يك سال گذشته خود را براي مقابله آماده و مجهز كرده است. سون تزو نظريه پرداز جنگ به ما مي آموزد آنگاه كه دشمن نيرومند، مجهز و آماده است، بايد از مصاف با او پرهيز كرد. تاكتيك خياباني فعلا كاربرد ندارد. اسب تروا را فقط مي توان يك بار به كار برد. بار دوم فقط مي شود يك فيلم هاليوودي از آن ساخت(!)



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 272
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 23 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

حلقه رسوايي و خيانت فتنه سبز با حمايت يك سناتور تندرو آمريكايي كامل شد.
جان مك كين سناتور جمهوري خواه روز پنجشنبه طي سخناني در مراسم «بنياد ملي دموكراسي» براي حمايت از جنبش سبز كه در ساختمان دي برن كنگره و با حضور مشاور اوباما، سناتور تد كافمن برگزار شد، تاكيد كرد: اوباما بايد بيش از گذشته از اين حركت مخالفان حمايت كند.
مك كين رقيب جمهوري خواه اوباما در انتخابات رياست جمهوري سال 2008 بود. اين سناتور كينه توز و لجوج ضمن تبليغات انتخاباتي، خواستار حمله به ايران شده و اقدام به شعرخواني با مضمون «ايران را بمباران كنيد» كرده بود كه با اعتراض گسترده حتي در آمريكا مواجه شد.
اين دشمن دو آتشه ملت ايران در ابتداي سخنراني خود در نشست «بنياد ملي دموكراسي» گفت: من از كارل گرشمن رئيس بنياد تشكر مي كنم. اين بنياد 3 دهه پيش براساس ديدگاههاي كسي كه قهرمان من است يعني رونالد ريگان تاسيس شد. ريگان مي گفت بايد بنيادهاي دموكراسي را پرورش دهيم. ما سال گذشته شاهد يك جنبش سياسي در ايران بوديم.

مك كين اضافه كرد؛ ما نمي توانيم رفتار ايران با مخالفان را تحمل كنيم. ما بايد از آنها حمايت كنيم. البته دولت آمريكا هرگز نبايد تا زماني كه درخواست حمايت مطرح نشده، حمايت خود را در اختيار مخالفان جمهوري اسلامي قرار دهد اما وقتي مخالفان شعارهاي خود را به زبان انگليسي مي نويسند و مي پرسند كه اوباما يا با اونها يا با ما، اين نشانه خوبي است كه ما هم بيشتر مي توانيم از آنها حمايت كنيم. ما بايد اهداف آنها را اهداف خود بدانيم.
وي همچنين گفت: فعلا اپوزيسيون مجبور به تسليم شده است. قطعنامه شوراي امنيت به تنهايي قادر به مهار ايران نيست. كنگره بايد اين قطعنامه را تكميل كند. اكنون زمان آن است كه آمريكا در طرف اصلاح طلبان قرار بگيرد، كساني مثل شيوا- ن كه در حوادث 11سپتامبر براي ما شمع روشن كردند.
شايان ذكر است در اين نشست، سامانتا پاور مشاور اوباما در حمايت از اپوزيسيون ايران بيانيه اي را قرائت كرد. پاي سخنراني مقامات زورگو و جنگ طلبي چون مك كين، عناصر سلطنت طلب شبه اصلاح طلب و مزدوري چون مهناز افخمي، آذر نفيسي، عباس ميلاني، مهرانگيز كار، اكبر عطري، علي اكبر موسوي خوئيني، داودي مهاجر، علي افشاري، خواهران برومند و... حضور داشتند.





:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 271
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 23 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

پروژه تبليغي ديدار با برخي از متهماني كه در جريان حوادث پس از انتخابات بازداشت و به تازگي آزاد شده‌اند، با ميخواري يكي از متهمان رنگ‌وبوي تازه‌تري به خود گرفت. 

به گزارش اخلاق نیوز به نقل از جهان، در جريان این ديدار و گفتگوی سیاسی، سرو مشروبات الكلي هم انجام شد.متاسفانه کسانی در این جلسه حضور داشتند که سالها مدعی دینداری و انقلابی گری بودند و البته در برابر این موضوع، کمترین اعتراضی از خود نشان نمی دهند.

جهان اسامی فتنه گران حاظر در این جلسه و همچنین کسانی که اقدام به شرب خمر کردند را در اختیار دارد اما به جهت ملاحظات اخلاقی از انتشار نام آنها خودداری می کند.



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 285
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 23 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

روابط عمومي دفتر هاشمي رفسنجاني بر تقلب وزارت كشور دولت خاتمي در انتخابات مجلس ششم تاكيد كرد.

کيهان نوشت: هاشمي رفسنجاني در آن انتخابات از حوزه انتخابيه تهران شركت كرده بود و اصلاح طلبان حاكم با نگراني از حضور وي در مجلس ششم و احتمالا تصدي رياست آن، در كنار بستن اتهام عاليجناب سرخپوش قتل هاي زنجيره اي به هاشمي، در آراء مردم نيز دست بردند و او را از حضور در مجلس بازداشتند.

مصطفي تاج زاده معاون سياسي وقت وزارت كشور همان زمان به اتهام تقلب و دستكاري در آراي مردم تهران محاكمه و محكوم شد.

دفتر هاشمي رفسنجاني كه به يك مقاله منتشره در يک روزنامه پاسخ مي داد، تصريح كرد: «با شمارش مجدد 20 درصد صندوق ها در حوزه انتخابيه تهران كه توسط شوراي نگهبان انجام گرفت، آيت الله هاشمي رفسنجاني از رتبه سي ام به نوزدهم رسيد و آن آبروريزي داشت اساس انتخابات را زير سوال مي برد».

اين اقدام اصلاح طلبان در واقع تلافي معكوس لطف هاشمي به آنان در انتخابات سال 76 بود كه هشدار وي در نمازجمعه درباره مراقبت از تقلب عملاً به نفع خاتمي و بر عليه ناطق نوري تمام شده بود. 2 سال پس از آن خطبه جمعه، وزارت كشور خاتمي اقدام مطبوعات زنجيره اي در هجمه به هاشمي را با دستكاري در آراء هاشمي جبران كرد!

آنچه در توضيح دفتر آقاي هاشمي مسكوت مانده حضور و همراهي بعدي مهدي هاشمي با عناصر افراطي مدعي اصلاحات -نظير تاج زاده و...- در پروژه جعلي و فريبكارانه القاي تقلب و «صيانت از آرا» در انتخابات رياست جمهوري سال 88 است. در واقع اين بار هم امثال تاج زاده نقش سنتي خود را در تقلب، و مقابله با جمهوريت و رأي مردم ايفا مي كردند با اين تفاوت كه طيفي از كارگزاران و امثال مهدي هاشمي هم با آنها همراه شده بودند تا نگذارند رأي 5/24 ميليوني مردم به كرسي بنشيند ولو با اطلاع از سابقه بد و خيانت آلود طيفي از مدعيان اصلاحات.

اما نكته جالب در اين ميان اظهارات چند روز پيش مهدي كروبي نامزد ورشكسته به تقصير انتخابات سال 88 است كه ادعا كرد در تمام انتخابات پس از سال 68 - كه از جمله توسط دولت هاي هاشمي و خاتمي برگزار شد- تقلب صورت گرفته است. كروبي چند روز قبل از انتخابات سال گذشته نيز نامه اي گلايه آميز به هاشمي نوشت حاكي از اينكه برخي اطرافيان وي رعايت بيطرفي را در ميان دو نامزد اصلاح طلبان نمي كنند و ضمن تبليغ عليه كروبي، انصراف وي از رقابت را القا مي كنند.



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 255
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 23 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

چند ماه پس از اخراج مهدي جامي سردبير راديو زمانه، دو تن از همكاران اين راديو-سايت مجبور به استعفا شدند. اين دو تن مي گويند سردبير جديد، چند هم جنس گراي فراري و به تركيه رفته را به آنها ترجيح داده و پول هاي وزارت خارجه هلند را حيف و ميل مي كند.
بهنام قلي پور و بي تا بختياري زن و شوهري هستند كه طي 3 سال اخير با راديو زمانه همكاري مي كردند و پس از ايفاي نقش در آشوب هاي سال گذشته، از كشور گريختند و از هلند سر درآوردند. آنها چند سال پيش به هنگام حضور در ايران با راه اندازي «كافه تيتر» در ايران تلاش كردند ارتباط برخي روزنامه نگاران و هنرمندان را با رسانه هاي خارجه برقرار كنند. بختياري به تازگي در وبلاگ كافه تيتر از ماجراي استعفاي خود و همسرش از راديوزمانه پرده برداشت و نوشت: بهنام و من امروز بعد از 3 سال از بخش خبر راديو زمانه استعفا كرديم. من از خبرنگاري ساده تا اديتوري خبر در «زمانه» كار كرده بودم. آنچه ما را وادار به كناره گيري كرد رفتار غيرمسئولانه كسي است كه به ناحق سردبيري راديو زمانه را به دست آورده است. او فاقد تعادل است. فريد حائري نژاد، ضعف و ناكارآمدي خود را با به كار گرفتن اكتيويست هاي پناهنده اي كه دچار مشكلات مالي هستند و به پول نياز دارند، جبران مي كند؛ نقض مستقيم حقوق بشر در رسانه مدعي حقوق بشر، رسانه اي كه بودجه اش به نام آزادي بيان و حقوق بشر تامين مي شود. او حتي با استفاده از همجنس گراها در تركيه و پرداخت پولي ناچيز به آنها، سايت زمانه را اداره مي كند. پولي كه هم براي افراد نيازمند به آن، قوتي لايموت فراهم مي آورد و هم اين فرد بي كفايت را از گزند فشارهايي كه وزارت خارجه هلند به علت موضوع تامين بودجه به اين رسانه وارد مي كند، دور نگه مي دارد.
شايان ذكر است ميان راديو زمانه و راديو فردا-ارگان رسمي سازمان سيا- همكاري هاي مشتركي برقرار است. پيش از اين مهدي جامي از همكاران سابق شبكه BBC، راديو زمانه را اداره مي كرد اما مديران هلندي راديو زمانه سال گذشته، وي را با وضعي توهين آميز بركنار كردند. سايت هاي ضدانقلابي همان زمان گزارش دادند كه هلندي ها به جامي و ديگر همكاران راديوزمانه گفته اند شما برده هاي ما هستيد و ما هرگونه بخواهيم با شما رفتار مي كنيم.
 



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 275
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 23 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

بلافاصله پس از پایان انتخابات مناقشه برانگیز ریاست جمهوری سال گذشته در ایران و اعتراضات گسترده پس از آن، بسیاری تأكید می‌كردند، نامشروع بودن دولت ایران، فریادهای دلیرانه دادخواهی مردم و علائم وجود سلاحهای كشتار جمعی، تكه‌های مختلف پازلی هستند كه می‌توانند جناح‌های مختلف سیاسی امریكا را علیه ایران متحد كنند. همان موقع امریكا می‌توانست سرانجام بر مسند قدرت در ایران بنشیند و یك جهان ناسپاس و فاقد قدرت آینده‌نگری را از یك تهدید بالقوه نجات دهد، اما اكنون دیگر احتمال چنین حادثه‌ای بسیار بعید است. آنهایی كه امروز ادعای دزدیده شدن آرای مردم را زیر سؤال برده و با آن مخالفت می‌كنند، كسانی هستند كه به مخالفت با دموكراسی و ایجاد یك حكومت دینی خشن و جنایتكار متهم می‌شوند. اینها درست همانند كسانی هستند كه فریادشان در مورد دروغ بودن سلاح‌های كشتار جمعی پیش از حمله امریكا به عراق در سال 2003 به خاموشی گرایید.

امروز اما سؤال اصلی این است كه واقعاً چه كسانی دشمن دموكراسی هستند؟

بسیاری از غربی‌ها اصرار دارند محمود احمدی‌نژاد آرای انتخابات ریاست جمهوری ایران را از میرحسین موسوی دزدیده است. اعتراضات و درگیری‌های پس از انتخابات به عنوان یك اقدام شجاعانه و متهورانه در برابر یك حكومت خودكامه در نظر گرفته شده است. با وجود این، تاكنون هیچكس مدرك معتبری كه مسأله وجود تقلب در انتخابات را تأیید كند، ارائه نكرده است. چه می‌شود اگر پرسش كوچك اما بسیار مهم بالا در مورد دشمنان واقعی دموكراسی، به یك پرسش دیگر تبدیل شود؛ این سؤال كه آیا انتخابات ایران معتبر و عادلانه بوده است؟

اتهاماتی مانند اینكه حكومت ایران با معترضان به نتایج انتخابات، با شدت رفتار كرد، باید مورد بررسی قرار گیرد. همان‌طور كه حقوق یك سرباز كه به جنگ رفته است، نباید بر اساس شرایط جنگی كه وی به آن فرستاده شده است، در نظر گرفته شود، حقوق یك انسان معترض نیز نباید به موقعیت و شایستگی‌های وی بستگی داشته باشد. با وجود این، سؤالی كه در اینجا مطرح میشود این نیست كه آیا دولت ایران با افراد معترض به نتایج انتخابات به درستی رفتار كرد یا خیر، سؤال مهم این هم نیست كه ایران باید توسط افراد مختلف با گرایشهای سیاسی مختلف اداره شود یا خیر؛ همچنین این سؤال مطرح نیست كه آیا لازم است تعداد كاندیداهای شركتكننده در انتخابات بیشتر شود، مسألهای كه بسیاری از منتقدان به آن معترض بودند، در عین حال موسوی به این مسأله اعتراضی نداشت. زیرا به نظر میرسید، خروج كاندیداهای دیگر شانس وی را افزایش میداد. سؤال اصلی این است كه آیا احمدینژاد واقعاً در انتخابات به صورت عادلانه و شرافتمندانه پیروز شد؟

نتیجه رسمی انتخابات به صورت زیر است: انتخابات ریاست جمهوری ایران، 22 خرداد 1388
محمود احمدی‌نژاد624525491/ 62 درصد
میرحسین موسوی 813258464/ 33 درصد
محسن رضایی 656150 7/1 درصد
مهدی كروبی 330183 8/0 درصد
آرای معتبر 938770288/98 درصد
آرای باطله 1421005/1 درصد
كل آرا 39191293/ 100درصد

آیا این آمار و ارقام درست است؟ این آمار توسط وزارت كشور ایران ارائه شد، نهادی كه از طرف رسانههای غربی مورد استهزا و هتاكی قرار میگیرد و حتی مردم ایران نیز چندان اعتمادی به آن ندارند، همانطور كه بسیاری از آنان به شورای نگهبان كه بر فعالیتهای انتخاباتی وزارت كشور نظارت دارد، اعتمادی ندارند. اما این مسأله اهمیتی ندارد، مسألهای كه بسیار اهمیت دارد این است كه این آمار و ارقام با آمار 45692 پایگاه اخذ رای كه مردم ایران در آنها رای دارند، همخوانی دارد یا خیر. افرادی كه از سوی موسوی به عنوان ناظر صندوقهای اخذ رای در روز رایگیری در بیش از 40000 محل اخذ رای حاضر بودند، به طور دقیق بر روند شمارش آرا پس از پایان رای‌گیری نظارت داشتند و آمار مربوط به شمارش آرا را تأیید كردند. حتی یك نفر از این افراد به طور رسمی نظر اولیه خود را مبنی بر تأیید نتایج انتخابات رد نكرده و همچنین هیچ یك از آنان اعلام نكرده است، در مورد نتیجه انتخابات فریب خورده یا تأیید وی برای انتخابات پایه و اساس درستی نداشته است. علاوه بر این هیچ یك اعلام نكردهاند، نتایجی كه آنها تأیید كرده‌اند با نتایج اعلام شده توسط وزارت كشور در پایگاههای رای‌گیری مغایرت دارد. نادیده گرفتن این واقعیتها كه اغلب در مورد آنها بحث میشود، اما اكثرا مدركی برای اثبات آنها وجود ندارد، بسیار مشكل است، البته كشورهای غربی توانایی درك این مسأله را ندارند.

با وجود این، هنوز هم این مسأله به طور كامل و شایسته حل نشده است، زیرا چندین هزار پایگاه رای‌گیری وجود داشته كه نمایندگان موسوی در آنها حضور نداشتند (مسأله‌ای كه وی نسبت به آن معترض بود). در عین حال این سوال كه آیا احمدی‌نژاد واقعاً انتخابات را منصفانه برده است، سؤالی است كه به آسانی پاسخ داده می‌شود. مسائلی كه در ادامه به آنها اشاره می‌شود، صادقانه هستند، اطلاعات مورد نیاز برای تأیید آنها در دسترس و نتایج آنها به گونه‌ای است كه هر ذهن مشكوك و مرددی را راضی خواهد كرد.

* تحلیلی بر اعتراضات میرحسین موسوی

تا پایان روز رای‌گیری سه كاندیدای مخالف احمدی‌نژاد 646 نامه اعتراضی را به شورای نگهبان ارائه دادند و اعلام شد، اعتراض آنان به سرعت مورد بررسی قرار گرفت، حتی اگر اعتراضی به بی‌نظمی‌های ایجاد شده در مكان رای‌گیری وجود داشت و امكان داشت روی نتایج انتخابات تاثیر بگذارد. علاوه بر این 10 درصد صندوق‌های اخذ رای 8 روز پس از برگزاری انتخابات بازشماری شد كه در این واقعه دوربین‌های تلویزیونی و صدها نفر از معترضان حضور داشتند. این در حالی بود كه در این بازشماری هیچ نشانی از تفاوت در نتایج دیده نشد و كاندیدایی كه نماینده وی در این بازشماری حضور داشت(محسن رضایی)، سه روز بعد اعتراض خود را پس گرفت.

با وجود این، موسوی چنین مسائلی را در نظر نگرفت و با بیان ادعاهای عجولانه مسیر حملات لفظی خود را تغییر داد؛ ادعاهایی از قبیل اینكه نتایج انتخابات از پیش تعیین شده بود یا اینكه انتخابات باید ابطال شود. بسیاری از ادعاهای جدید موسوی(از جمله ادعاهایی مبنی بر وجود موسسات در سایه و سوءاستفاده آنها از قدرت)، مورد پذیرش حكومت قرار گرفت و با تحقیق در مورد این ادعاها موافقت شد. با وجود این موسوی به جای ارائه مدارك و مستنداتی كه از وی درخواست شده بود، حامیان خود را به اعتراض و تظاهرات فراخواند، كه این مسأله باعث شد حكومت عكس‌العمل نشان دهد. برخی از اعتراضات و شكایت‌های موسوی در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته‌اند.

* مورد اول اعتراض:

-در برخی از مناطق ایران تعداد آرای اعلام شده از تعداد واجدین شرایط رای دادن بیشتر بود
گزارشهای اولیه در این مورد نشان داد، نتایج رای‌گیری در دو استان از سی استان ایران بیش از تعداد واجدین شرایط بوده است، این مدركی بود كه موسوی به عنوان دلیلی بر وجود تقلب در انتخابات ارائه داد. این در حالی است كه موارد مشابهی در انتخابات پیشین كه در آنها تعداد بسیاری شركت كرده بودند، دیده شده است. از جمله انتخابات خرداد 76 كه در آن محمد خاتمی كاندیدای اصلاح‌طلبان پیروز شد.

رای‌دهندگان در ایران نام خود را ثبت نمی‌كنند. اگرچه تنها تعدادی از ناظرین غربی از این مسأله آگاهی دارند. در انتخابات ریاست جمهوری ایران تمام افراد بالای 18 سال می‌توانند در هر پایگاه رای‌گیری در هر مكانی از ایران و حتی خارج از ایران شركت كنند. این در حالی است كه در انتخابات سال گذشته صدها هزار نفر از مردم ایران كه در مسافرت داخل یا خارج از كشور بودند، در رأی‌گیری در پایگاه‌های داخل و پایگاه‌های ایجاد شده در 95 كشور جهان شركت كردند كه البته بسیاری از آنها حامی میرحسین موسوی بودند.

به دلیل اینكه هیچ ثبت رسمی در مورد نام رای‌دهندگان در انتخابات وجود ندارد، ارزیابی آرا و نحوه شركت افراد به طور قابل توجهی بستگی به این دارد كه تعداد واجدین شرایط رای دادن در هر منطقه (مخرج كسر تعداد رأی دهندگان) چگونه محاسبه می‌شود. هرچه شمارش تعداد واجدین شرایط از صحت كمتری برخوردار باشد، احتمال افزایش تعداد آرای اضافی بالاتر می‌رود. برخی از آمار مستقل كه در مورد تعداد واجدین شرایط ارائه شده بود، بر اساس آمار سال 1385 كه از سوی مركز آمار ایران در مورد جمعیت ایران به دست آمده بود، داده شده بود. اطلاعات دیگر نیز بر اساس اطلاعات شهری كه توسط یك پایگاه خبری ایران ارائه شده بود، به دست آمد. وزارت كشور اعلام كرد، اطلاعات آن بر اساس آمار ثبت شده تولد تنظیم شده است. این در حالی است كه دیگر نهادهای دولتی از آمار ارائه شده در انتخابات ریاست جمهوری سال 2005 استفاده كردند.

موسوی به طور دقیق مشخص نكرد، از كدام منبع اطلاعاتی برای بیان ادعای خود استفاده كرده است. شورای نگهبان ادعا كرد، تمام آمارهای ارائه شده نادرست است و تنها یك آمار در مورد تعداد واجدین شرایط، قانونی است و آن آماری است كه در مورد واجدین شرایط در كل كشور وجود دارد. آیا حقیقتاً تعداد آرای اخذ شده از تعداد واجدین شرایط در كل كشور بیشتر بود؟ اگرچه انتخابات ریاست جمهوری 88 ایران بالاترین میزان مشاركت مردم در انتخابات را با میزان 85 درصد به ثبت رساند، اما نكته اینجاست كه این میزان زیر 100 درصد و كمتر از میزان مشاركت 98درصد مردم در همهپرسی سال 58 در مورد استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران بوده است. علاوه بر این میزان شركت رای‌دهندگان در انتخابات به وسعت منطقه رای‌گیری بستگی دارد. برای مثال وجود دانشجویان، سربازان و همچنین مسافران در یك شهر كوچك بسیار بیشتر از یك شهر بزرگ یا یك استان روی نتیجه انتخابات تاثیر خواهد گذاشت. اگر چه بسیاری از پایگاه‌های امریكا بعدها اعلام كردند، در هیچ یك از استان‌های ایران تعداد آرا از تعداد واجدین شرایط بیشتر نبود، اما وزارت كشور ایران اعلام كرد، در 48 شهر كوچك ایران تعداد آرا از 100درصد بیشتر بوده است. آمار آرای اضافی در برخی مناطق شهری نیز بالا بوده است. همچنین وزارت كشور اعلام كرد كه برای مثال در منطقه اعیان‌نشین شمیران كه حامی میرحسین موسوی بوده اند، تعداد آرا 13 برابر تعداد واجدین شرایط رای دادن در این منطقه بوده است، كه این مقدار در انتخابات سال 2005، هشت برابر بود.

مخلص كلام اینكه آرای اضافی مدتهاست در ایران مطرح است. این مسأله در انتخابات 88 به این دلیل خبرساز شد كه در این انتخابات تعداد شركت‌كنندگان از شركت‌كنندگان در انتخابات برگزار شده در سالهای پیش بیشتر بود. این به این معنا نیست كه در انتخابات این دوره تقلب صورت گرفته است، البته بی‌اساس بودن ادعای آرای اضافی نیز به معنای فراموش كردن بحث تقلب در انتخابات نیست. با وجود این در ایران قرار دادن یك صندوق رای‌گیری در بیش از یك مكان كار آسانی نیست. مسؤولیت ایجاد اعتماد و اطمینان در مورد صحت انتخابات در ایران بر عهده شورای نگهبان است، نهادی كه بر فعالیتهای انتخاباتی وزارت كشور نظارت دارد. بدون در نظر گرفتن این نكته كه بسیاری از مردم ایران به هیچ یك از این دو نهاد اعتماد ندارند، كاندیداها می‌توانند در هر مكان اخذ رای یك نماینده داشته باشند(موسوی 40676 نماینده در پایگاه‌های اخذ رای داشت)، تا به طور دقیق بر انتخابات نظارت كنند تا از بابت صحت انتخابات اطمینان داشته باشند.

هر رای دهنده باید در روز انتخابات یك كارت شناسایی(شناسنامه) كه دارای عكس، اثر انگشت و شماره شناسنامه منحصر به خود وی است، به همراه داشته باشد. نام و شماره شناسنامه رای‌دهنده در كامپیوتر ثبت می‌شود و در محل اخذ رای و همچنین در برگه اخذ رای نوشته میشود. پیش از نوشتن رای، رای دهنده باید اثر انگشت خود را روی انتهای برگه ثبت كند، كه این بخش برگه از محل نوشتن رای جدا و به یك صندوق دیگر انداخته می‌شود. با توجه به این مسأله دیگر تشخیص اینكه رای دهنده به چه كسی رای داده است غیرممكن می‌شود. همچنین شناسنامه تمامی رای‌دهندگان ممهور میشود تا دیگر نتوانند در همان انتخابات شركت كنند. برای هر دوره از انتخابات نیز یك مهر منحصر به فرد در نظر گرفته می‌شود تا كاركنان محل اخذ رای بتوانند به آسانی در لحظه بررسی شناسنامه افراد این مهر را شناسایی كنند.

تمام این مسائل تحت نظارت كامل نمایندگان كاندیداها انجام می‌شود. نمایندگان شورای نگهبان، نمایندگان وزارت كشور، نمایندگان دادستانی مناطق، پلیس محلی و نمایندگان مردم نیز به عنوان ناظر در محل‌های اخذ رای حضور دارند. بسیاری از محل‌های اخذ رای در مدارس وجود دارند، جایی كه معمولا معلمان محلی به عنوان مسؤول شعبه فعالیت می‌كنند. همچنین 14 نفر یا تعداد بیشتری از افراد به طور كامل و در تمام ساعات روز تمام فعالیت‌های انتخاباتی را در هر پایگاه كنترل می‌كنند. این افراد خالی بودن صندوق رای را پیش از آغاز انتخابات بررسی و سپس آن را مهر و موم می‌كنند. این افراد در تمام طول روز رای‌گیری بر بررسی مدارك شناسایی رأی‌دهندگان، دریافت برگه رای و حضور رای‌دهنده در یك مكان خصوصی برای نوشتن رای، نظارت می‌كنند. همچنین این افراد بر این مسأله كه هر فرد بیش از یك رای در صندوق نیندازد، نظارت كامل دارند.

پس از پایان رای‌گیری، صندوقها باز و شمارش آرا آغاز می‌شود و تعداد برگه‌های رای با تعداد ته برگ‌های موجود در محل رای‌گیری مقایسه می‌شود تا از بابت یكسان بودن تعداد آنها اطمینان حاصل شود. اگر تعداد ته‌برگ‌ها از تعداد برگه‌های رای بیشتر باشد، تمام رای‌ها شمارش خواهد شد و این مسأله در گزارش مربوط به انتخابات درج می‌شود. در صورتی كه تعداد برگه‌ها از ته‌برگ‌ها بیشتر باشد، این مسأله در گزارش آورده می‌شود و آرای اضافی پیش از شمارش آرا به طور تصادفی از بین می‌روند.

ناظران بر نظارت خود تا زمانی كه صحت شمارش آرا تأیید شود، ادامه می‌دهند. مقامات برگزاركننده انتخابات هر رای را بررسی می‌كنند تا در این مورد كه رای‌دهنده نام فرد مورد نظر را به درستی نوشته است، مطمئن شوند. رای نهایی هر كاندیدا و آرای باطله روی یك فرم دولتی با نام فرم 22 نوشته و این فرم‌ها توسط مقامات برگزاركننده و ناظران امضا می‌شود. در صورتی كه نماینده یك كاندیدا با شمارش آرا مخالف باشد، این برگه را امضا نمی‌كند. برگه مورد نظر پس از امضا در داخل صندوق انداخته و صندوق مهروموم می‌شود. سپس این صندوق به فرمانداری منطقه برده می‌شود تا زمان مورد نظر برای اعلام رسمی فرا برسد.

صندوق رای هرگز به وزارت كشور فرستاده نمی‌شود، حتی اگر بازشماری شود. بسیاری از افراد به اشتباه فكر می‌كنند كه تمام 45692 صندوق رای در انتخابات 88 با اسكورت پلیس و ناظران به تهران و ساختمان وزارت كشور برده شده است. حتی برخی از افراد همین مسأله را به عنوان دلیل وجود تقلب در انتخابات بیان می‌كنند، همچنین بحث ممنوعیت حضور ناظران موسوی در این اسكورت نیز به عنوان دلیل تقلب بیان شده است.

این در حالی است كه تنها فرم‌های امضا شده كه حاوی تعداد آرای هر كاندیدا و آرای باطله هستند، به وزارت كشور در تهران ارسال می‌شوند، علاوه بر این یك كپی از این فرم 22 به ناظران و اطلاعات موجود در آن نیز به نهادهای دولتی محلی كه نمایندگان كاندیداها نیز در آن حضور دارند، ارسال می‌شود. برای اینكه صحت نحوه سازماندهی فرم مذكور در انتخابات تأیید شود، اطلاعات مربوط به انتخابات مستقیماً به وزارت كشور با حضور و نظارت نمایندگان كاندیداها ارسال شد.

توضیحاتی كه دولت ایران در مورد بیشتر بودن آرا از واجدین شرایط در برخی مناطق ارائه داد، دقیقاً همان توضیحاتی بود كه دولت‌های قبلی در این مورد ارائه می‌دادند. هر ایرانی بالای 18 سال در هر جایی در جهان یا ایران می‌تواند در انتخابات شركت كند. این توضیح تا حد زیادی در اخبار رسانه‌ها در مورد انتخابات اخیر نادیده گرفته شد. بسیاری از رسانه‌ها اعلام كردند، دولت به وقوع اشتباه در انتخابات اعتراف كرده است. حتی علی انصاری كارشناس ایرانی مدعی است، دولت به مفقود شدن 3 میلیون رای مردم اعتراف كرده است. این مسأله به بیانیه وزارت كشور اشاره دارد كه اعلام كرد، در 48 شهر كوچك تعداد آرا از تعداد واجدین شرایط بیشتر بوده است. سخنگوی وزارت كشور در اینباره اظهار داشت، آرای اضافی در این دوره، از دوره‌های پیشین بسیار بیشتر بود، به این دلیل كه میزان شركت در این دوره بالا بود. این مسأله نمی‌تواند به معنای تقلب باشد، حتی اگر قرار بود تقلبی صورت گیرد، باز هم نتایج آرا به همین صورت بود. این سخن پایانی سخنگوی وزارت كشور ایران می‌تواند افراد را راضی كند، اما برخی افراد از این اظهارات سخنگو به عنوان كورسوی امیدی برای خود استفاده و تنها به واژه 3 میلیون رای گم شده تأكید میكنند.

این در حالی است كه برخی تحلیلگران تنها بر نگرانی‌های موجود در مورد بی‌نظمی‌هایی كه باعث مفقود شدن این 3 میلیون رای شد، تأكید می‌كنند. برای مثال دكتر انصاری در اینباره می‌گوید: 3 میلیون رای گم شده، رای كمی نیست، اما این رای‌ها از بین نرفته یا مفقود نشده است، بلكه از موسوی دزدیده و به احمدی‌نژاد داده شده است. اگر این مسأله درست باشد، رای احمدی‌نژاد 5/21 میلیون و رای موسوی 16 میلیون خواهد شد. حتی در این حالت هم میزان رای احمدی‌نژاد از 5/19 میلیون كه 50 درصد كل آراست، بیشتر خواهد بود. با توجه به این مسأله هیچ شكی نخواهد بود كه بسیاری از سوءتعبیرها از بین خواهد رفت. سخنگوی شورای نگهبان در مورد این مسأله عكس‌العملی نشان نداد و نسبت به آن بی اعتنایی كرد، این در حالی بود كه اظهارات وی تعجب بسیاری را در جهان برانگیخت. وی در اینباره گفت: ادعای كاندیداها مبنی بر اینكه آرای اضافی در بیش از 80 یا 170 شهر وجود داشته است، ادعایی نادرست است، این مسأله تنها در مورد 50 شهر اتفاق افتاده است.

به بیان دیگر چنین تحلیلگرانی این مسأله را به این صورت تعبیر می‌كنند، كه 3 میلیون رای موسوی دزدیده و به احمدی نژاد داده شده است و دولت نیز به این سوال پاسخ نمی‌دهد و نسبت به این مسأله بی اعتناست. این در حالی است كه موسوی از این هم فراتر رفت و اعلام كرد كه دولت ایران با بی‌شرمی مسأله تقلب در انتخابات را در كنفرانس خبری اعلام كرد.

این در حالی است كه دولت ایران هرگز به مسأله تقلب در انتخابات اعتراف و هرگز اعلام نكرد كه رای مردم گم شده است. همچنین هیچ مدركی مبنی بر وجود تقلب در 48 شهری كه تعداد آرا از تعداد واجدین شرایط بیشتر بود، وجود نداشت. بسیاری از حامیان موسوی ادعا می‌كردند، در برخی از صندوقها تعداد آرا به قدری زیاد بود كه رایها در صندوق به زور چپانده شده بود. با وجود این هیچ یك از این افراد به یاد نمی‌آورد كه این مسأله در كدام صندوق و توسط چه كسی و چگونه اتفاق افتاده است؛ یا این ادعا كه برخی از افراد چندین بار رای داده بودند، این در حالی است كه هیچ یك از 40000 نماینده موسوی در صندوقها چنین ادعایی را تأیید نكردند. چنین ادعاهایی هیچ پایه و اساس درستی نداشت، ولی باعث شد كه برخی افراد قانون انتخابات ایران را در مورد اینكه هر فردی در هر جایی می‌تواند رای دهد، فراموش كنند.

*مورد دوم اعتراض:

-نتایج اعلام شده توسط پایگاه‌های محلی اخذ رای، از قبل توسط مقامات وزارت كشور به این پایگاهها اطلاع داده شده بود
موسوی بر این مسأله اصرار داشت كه پایگاه‌های محلی اخذ رای نتایج اعلام شده در انتخابات محل خود را از وزارت كشور دریافت كرده بودند. همچنین این ادعا مطرح شد كه فهرست‌بندی رای‌ها در اتاق‌های در بسته انجام شده است و نمایندگان كاندیداها از حضور در این اتاق منع شده بودند. البته شورای نگهبان با تكذیب این مسأله اعلام كرد كه نمایندگان كاندیداها در ساعت 6 صبح روز بعد از انتخابات محل شمارش آرا را ترك كردند. همانطور كه در ادامه مشخص خواهد شد، نیازی به بررسی دقیق این تكذیب برای فهمیدن صحت آن نیست.

بسیاری از این ادعاها توسط افرادی مطرح شده كه اطلاعی از وظیفه وزارت كشور در مورد شمارش آرا ندارند و نمی‌دانند كه وزارت كشور آرا را نمی‌شمارد، بلكه شمارش آرا در پایگاههای اخذ رای توسط مقامات محلی و با حضور ناظران انجام می‌شود، وزارت كشور تنها وظیفه دارد آرا را بر اساس شهرستان، استان و كشور جدول‌بندی كند. البته با وجود این باز هم احتمال تقلب وجود دارد. فرض كنیم كه ادعای حامیان موسوی مبنی بر اینكه تمام مقامات وزارت كشور در چنگال احمدی‌نژاد اسیر بودند، درست باشد، در این صورت مقامات وزارت كشور ممكن بود كه نتایج جعلی را در مورد انتخابات ایجاد كنند تا نشان دهند كه احمدی‌نژاد اكثریت آرا را به دست آورده است. این مسأله دقیقاً همان چیزی است كه حامیان موسوی ادعا می‌كنند. حتی برخی از این افراد اعلام می‌كنند كه اصلاً هیچ رایی شمرده نشده است. برای مثال علی انصاری می‌گوید: من فكر نمی‌كنم رایها واقعاً شمرده شده باشد. هرچند اثبات این مسأله بسیار مشكل است. این در حالی است كه بسیاری از حامیان موسوی نیز اظهاراتی مشابه انصاری دارند.

عجیب آن كه هر نوع بدجنسی حامیان موسوی در مورد نتایج انتخابات، برای وی نوعی توفیق اجباری بوده است. وی از این طریق فرصت این را پیدا كرد كه موضع خود را به اثبات برساند. برای اولین بار در طول تاریخ جمهوری اسلامی ایران، وزارت كشور ایران در انتخابات سال گذشته آرای تمام كاندیداها را در هر صندوق به طور تفكیك شده اعلام كرد. این مسأله كار موسوی را آسانتر كرد. وی به مدركی نیاز داشت تا بتواند اعلام كند كه آرای اعلام شده در صندوقها توسط وزارت كشور با نتیجه اعلام شده در فرم 22 كه توسط نماینده‌های وی تأیید شده بود، مغایرت داشت. مطالبی كه در ادامه می‌آید، به آسانی نشان خواهد داد كه چنین ادعایی نمیتواند بحث تقلب در انتخابات را ثابت كند.

*روند شمارش آرا

شاید بتوان گفت، دو مرحله شمارش آرا، مهمترین عامل برانگیخته شدن اعتراضات در مورد انتخابات اخیر ایران بود. در هر پایگاه رای‌گیری پس از پایان یافتن رای‌گیری رای‌ها شمرده و در فرم 22نوشته می‌شود. این مسأله در حضور نمایندگان كاندیداها، نماینده وزارت كشور و شورای نگهبان انجام می‌شود. این فرمها محرمانه هستند و نتیجه آنها به رسانه‌ها و كاندیداها اعلام نمی‌شود. در عوض در مرحله دوم روند شمارش آرا این فرم‌ها به وزارت كشور ارسال می‌شود، در آنجا فرم‌ها جمع‌بندی و نتایج آنها روی فرم 28 كه مخصوص اعلام رای استان‌هاست، نوشته می‌شود. اما از آنجا كه در این مرحله هیچ نظارتی صورت نمی‌گیرد، هیچ راهی برای اینكه بتوان فرمهای 22 و 28 را از نظر مطابقت بررسی كرد، وجود ندارد. به بیان دیگر، وزارت كشور و شورای نگهبان این امكان را داشتند كه پیش از اعلام، نتایج آرا را تغییر دهند.

این در حالی است كه چنین امكانی در تمامی انتخابات ریاست جمهوری ایران وجود داشت. به این صورت كه بلافاصله پس از اعلام گزارش فرم 22 از یك پایگاه اخذ رای به وزارت كشور، این وزارتخانه می‌توانست تنها بخش كوچكی از اطلاعات فرم 22 را به فرم 28 منتقل كند. هیچ راهی برای بررسی فرم 28 وجود نداشت، زیرا هیچ بخشی از فرم 22 منتشر نمی‌شد و نمایندگان كاندیداها نمی‌توانستند بر روند جدول‌بندی وزارت كشور نظارت كنند و تنها می‌توانستند از گزارش شمارش آرا در محل‌های اخذ رای آگاه شوند.

این مسأله در انتخابات سال گذشته تغییر كرد. وزارت كشور جزئیات بیشتری را در گزارش خود اضافه كرد. در این گزارش به جای این كه تنها تفكیك رای در استان و منطقه انجام شود، تفكیك رای در هر صندوق انجام شد. برای نخستین بار امكان این كه محتوای فرم 22 با محتوای گزارش وزارت كشور مقایسه شود، به وجود آمد. شورای نگهبان ادعا كرد، از موسوی خواسته است هر مدركی را كه در مورد تقلب در اختیار دارد، ارائه دهد، اما هیچ مدركی از سوی وی ارائه نشد. وی هیچ صحبتی در این مورد نكرد و هیچ مدركی در مورد اختلاف شمارش آرا در صندوق‌ها ارائه نداد. حتی اگر ادعای موسوی در مورد این كه هزاران نفر از نمایندگان وی از حضور در پای صندوق‌ها منع شدند، درست باشد، باز هم 40000 نماینده وی در محل‌های اخذ رای در سراسر ایران بودند و شمارش آرا را تأیید كردند. شورای نگهبان اعلام كرد، مدارك مربوط به این مسأله را در اختیار دارد و در صورت لزوم این مدارك را به رسانه‌ها خواهد داد تا به اطلاع عموم برسد.

با توجه به این كه اطلاعات مورد نیاز برای مقایسه شمارش آرا وجود داشت، سكوت موسوی در این زمینه تنها دو دلیل می‌تواند داشته باشد؛ یا این كه هیچ تقلبی صورت نگرفته یا این كه هیچ فردی تمایل ندارد خود را با بررسی این مسأله به زحمت اندازد.

برای این كه احتمال دوم بهتر درك شود، باید اشاره شود كه اگر كسی بخواهد بحث تقلب را بررسی كند، باید در هر صندوق رای مقایسه را انجام دهد، یا دستكم در چندین هزار صندوق این كار را انجام دهد. در صورتی كه شمارش آرا درست بوده باشد، نشان دهنده این است كه هیچ تقلبی توسط وزارت كشور صورت نگرفته است. در این میان تنها یك احتمال می‌ماند و آن این است كه در صندوق هایی كه نمایندگان موسوی حضور نداشتند، تقلب صورت گرفته است، در این صورت می‌توان مقایسه‌ای را بین این صندوق‌ها با صندوق‌هایی كه نمایندگان وی حضور داشتند، انجام داد كه در بخش بعدی به آن پرداخته می‌شود.

در این جا سؤالی مطرح میشود و آن این است كه آیا این مقایسه‌ها انجام نشده است؟ زمانی كه وزارت كشور آمار رسمی را منتشر كرد، آیا حتی یك ناظر در سراسر كشور وجود داشت كه كپی فرم 22 را كه در اختیار داشت، با نتیجه اعلام شده وزارت كشور مقایسه نكرده باشد؟ و در صورتی كه مقایسه نشان می‌داد، اختلافاتی میان فرم مورد نظر و نتیجه اعلام شده وجود دارد، آیا ممكن بود، حتی یك مورد از این اختلاف توسط نمایندگان موسوی اعلام نشود؟ پاسخ به هر دو سؤال منفی است.

نهایتاً این كه آیا ممكن است برخی نمایندگان موسوی توسط حامیان احمدی‌نژاد فریب خورده باشند؟ اگرچه این احتمال را نمی‌توان به طور كامل رد كرد، اما احتمال آن بسیار كم است و موسوی نیز هیچ گزارشی در این زمینه ارائه نكرده است. فردی كه به عنوان نماینده كاندیدا در محل اخذ رای حاضر است، باهوش، زیرك و آموزش دیده است و میتواند نشانه‌های تقلب را تشخیص دهد. همچنین نمی‌توان ادعا كرد، برخی تقلب‌های صورت گرفته حتی توسط باهوش‌ترین ناظران هم قابل تشخیص نیستند. فعالیت‌های صورت گرفته در محل‌های اخذ رای دارای پیچیدگی نیستند و برای نظارت بر آنها نیز مشكلی وجود ندارد. با توجه به این كه حتی یك ادعا مبنی بر فریب نمایندگان كاندیداها بیان نشده است، بحث تأیید شمارش آرا توسط این نمایندگان دلیل كافی برای این مسأله است كه شمارش آرا صحیح بوده است.

*مورد سوم اعتراض: نمایندگان موسوی از حضور در محلهای اخذ رأی منع شدند

-در روز انتخابات، ناظران موسوی به این مسأله معترض بودند كه از حضور در محل رایگیری در زمان مهر و موم شدن صندوقها منع شده بودند. اگرچه سه روز بعد موسوی ادعا كرد، این مسأله در بسیاری از محل‌های اخذ رای رخ داده است، اما وی به طور دقیق مشخص نكرد كه در كجا این اتفاق افتاده است. شورای نگهبان اعلام كرد، ممكن است برخی نمایندگان موسوی به دلیل تاخیر در رسیدن، موفق به دیدن مهر و موم كردن صندوق نشده باشند. به طوری كه برخی از آنها یك یا دو ساعت پس از آغاز اخذ رای به محل رسیده‌اند. نیازی نبود كه مقامات برگزاری انتخابات، رأیدهندگان را نگه دارند تا ناظران تاخیر كرده موسوی از راه برسند و البته این كار را هم نكردند. دلایل زیر برای پذیرفتن این مسأله كافی است.

قوانین انتخابات مشخص كرده است، هر كاندیدا باید نمایندگان خود را روز قبل از انتخابات برگزیند، كه هر كاندیدا هزاران نفر را انتخاب كرده بود(موسوی 40676 نفر، احمدی‌نژاد 33058 نفر، كروبی 13506 نفر و رضایی 5421 نفر). موسوی به این مسأله اعتراض داشت كه 73 نفر از نمایندگان وی در روز انتخابات از حضور در محل اخذ رای منع شدند، همچنین در روزهای پیشین نیز 5016 نفر از نمایندگان پیشنهادی وی مورد تأیید قرار نگرفته بودند. شورای نگهبان در این باره اعلام كرد، هیچ یك از 73 نماینده مورد ادعای موسوی توسط وی معرفی نشده بودند و همچنین هیچ یك از 5016 نفر دیگر فرم درخواست را ارائه نكرده بودند. بار دیگر باید گفت، دلایل برای پذیرش این مسأله كافی است.

نكته آخر این كه موسوی ادعا كرد، نمایندگان وی حق نداشتند با هیچ یك از 14294 صندوق سیار اخذ رای همراه باشند، این صندوق‌های سیار در انتخابات‌های پیشین به روستاها، بیمارستان‌ها، زندانها و دیگر مناطقی كه افراد توانایی حضور در یك محل اخذ رای ثابت را نداشتند، می‌رفتند. قوانین انتخابات در مورد صندوق‌های سیار نیز مانند صندوق‌های ثابت است، و این صندوق‌ها نیز باید برای شمارش به یك مكان ثابت منتقل شوند. با وجود این باز هم در صندوق‌های سیار كه نمایندگان موسوی حضور نداشتند، احتمال تقلب وجود داشت. اما دلایل زیر برای رد این موضوع كافی است. اعتراض موسوی به این مسأله باعث شد وی بتواند فرصت دیگری را برای اثبات ادعای خود به دست آورد. اما نكته این جاست كه اگر درصد رای احمدی‌نژاد در صندوق‌های سیار از صندوق‌های ثابت بیشتر بود، در این صورت تحلیل‌گران بی طرف به صحت انتخابات شك می‌كردند. حتی اكنون نیز می‌توان این مقایسه را انجام داد. اگرچه هیچ یك از صندوق‌های سیار و ثابت از لحاظ آماری یكسان نیستند، اما كارشناسان آمار میتوانند این مقایسه را انجام دهند. هر نوع ابهامی در نتیجه می‌تواند ادعای موسوی را اثبات كند، و هر نشانی از تقلب دیده شود، می‌توان در مورد آن تحقیق كرد.

*یك نگاه دقیقتر به این ادعا

حتی اگر تمام ادعاهای ناظران درست باشد، ده‌ها هزار نماینده موسوی در پای صندوق‌های رای حضور داشتند كه البته هیچ یك از آنها ادعایی در مورد نادرست بودن آرا نداشتند. برخی حامیان موسوی كاملاً بر این مسأله تأكید می‌كنند كه حتی نمایندگان ثبت نام شده موسوی نیز اجازه نظارت را نداشتند. اما این ادعا روشن نمی‌كند كه آیا تمام نماینده‌های موسوی از نظارت بر شمارش آرا منع شده بودند و یا فقط تعدادی از آنها، علاوه بر این، این ادعا مشخص نمی‌كند كه این ممنوعیت در كدام حوزه‌های رای گیری اتفاق افتاد. در صورتی كه موسوی مكان وقوع این مسأله را مشخص نكند، امكان بررسی صحت این ادعا وجود ندارد. در كدام حوزه اخذ رای، نماینده موسوی به طور كامل از نظارت بر مهر و موم كردن صندوق رای، منع شده بود؟ در كدام حوزه نماینده وی از تأیید نتایج شمارش آرا امتناع كرد؟ نمایندگان وی در كدام یك از صندوقهای سیار اجازه همراهی با صندوق را نداشتند؟ اگر ادعای موسوی درست است، وی باید این اطلاعات و مدارك را در اختیار داشته باشد.

* مورد چهارم اعتراض:

-تعداد آرا و درصد رأی كسب شده احمدینژاد نشان دهنده شك برانگیز بودن یكپارچگی در آراست
برخی از حامیان موسوی ادعا كردند، كاهش تنوع در آرا در استان‌ها نشان دهنده وجود تقلب بوده است. این اتهام ترفندی برای مطرح كردن بحث وجود تقلب 35 درصدی در شمارش آرا بوده است. در واقع این ادعا مطرح شده است كه كاهش تنوع در میزان آرای كاندیداها در استان‌های مختلف نشان دهنده تقلب است. هر فردی كه تنها اطلاعات كمی از ریاضی داشته باشد، به خوبی می‌داند كه انحراف معیار هر عدد برای 100 درصد از بالا به پایین به طور متوسط افزایش می‌یابد (برای مثال در حد، زمانی كه متوسط عدد 100 درصد است، انحراف معیار صفر خواهد بود). بنابراین از آنجا كه نرخ شركت در انتخابات 35 درصد نسبت به انتخابات گذشته افزایش یافته بود، كاملاً واضح است كه انحراف معیار این عدد 23درصد خواهد بود.

علاوه بر این در حالی كه گستره استانی در انتخابات اخیر كاهش یافته بود(دلیل این مسأله در ادامه توضیح داده خواهد شد)، بنابراین انحراف معیار مربوط به استانها از 63 تا 99 درصد متغیر بوده است.

البته حامیان موسوی این ادعا را نیز مطرح می‌كنند كه بالا بودن آرای احمدی‌نژاد نشان دهنده وجود ابهام در یك‌پارچگی آرا در استان‌های مختلف بوده است. اما این احتمال نیز بسیار كم است، به این دلیل كه تنوع بسیار كمی در تعداد آرای احمدی‌نژاد به جز دو مورد وجود دارد. این در حالی است كه در انتخابات گذشته این تنوع در همه جا پراكنده و نامنظم بود.

* شگفتی مقاله‌نویس مجله "تایم "

حمایت از احمدی‌نژاد در سراسر كشور به طور شگفت‌انگیزی از ثبات و استواری برخوردار بود، و این یك تغییر واقعی نسبت به انتخابات پیشین بود، كه در آن كاندیداها در مناطق مختلف از میزان حمایت‌های متفاوتی برخوردار بودند.

البته این مسأله بر اثر شمارش آرا مشخص نشد، بلكه افزایش درصد آرای استانی احمدی‌نژاد از 44درصد به 77درصد این مسأله را مشخص كرد. علاوه بر این یك‌پارچگی آرای احمدی‌نژاد از 13- درصد در سال 84 به 35+ درصد در سال 88 افزایش یافته بود.

نویسنده مجله تایم در مقاله خود در این زمینه آورده است:
احمدی‌نژاد در سال 84 به سختی در دور دوم انتخابات پیروز شد، در صورتی كه نتایج انتخابات اخیر قانونی و صحیح باشد، این مسأله نشان‌دهنده این است كه هفتاد درصد مردم ایران در چهار سال گذشته محافظه كارتر شده‌اند. احمدی‌نژاد در سال 84 با سختی 16 درصد آرا را در قبال 22 درصد رای هاشمی‌رفسنجانی به دست آورد. این در حالی است كه در انتخابات اخیر كار وی برای كسب رای از دوره پیش آسان‌تر بوده است.

نویسنده دیگری در این‌باره مدعی شد یكپارچگی موجود در آرای احمدی‌نژاد به دلیل وجود تنوع در شرایط اقتصادی و اجتماعی در كشور، شبهه انگیز بوده است. باور كردن وجود همبستگی 98 درصدی در آرای احمدی‌نژاد در مناطقی كه دارای تنوع فراوان در مسائل اقتصادی و اجتماعی بوده‌اند، كمی مشكل است. البته این نویسنده هیچ مدركی برای این ادعای خود نیاورده است و به همین دلیل ادعای وی مورد قبول نیست. احمدی‌نژاد تنها 34 درصد آرا را در شمال تهران(شمیران) كه مكانی اعیان نشین است، به دست آورد. در حالی كه وی در جنوب تهران كه فقیر نشین است(پاكدشت و اسلامشهر)، 72 درصد آرا را كسب كرد. 80 درصد از آرای موسوی از استان‌های غیر فارسی زبان به دست آمده است. این در حالی است كه احمدی‌نژاد در این باره موفقیتی قابل توجه به دست آورده است. وی در تمام مناطق كشور كه در آن تنوع اقتصادی پایین بود، رای بالایی آورده است.

مسأله دیگری كه تحلیل گران مطرح می‌كنند، این است كه به چه دلیل درصد آرای احمدی‌نژاد در هیچ یك از مراحل شمارش آرا تغییر نكرده است. برای این مسأله پاسخ‌های زیادی می‌توان داد. پاسخ اول كه ساده‌ترین پاسخ است، این است كه آرای اعلام شده احمدی‌نژاد از پنج میلیون رای شمرده شده در شب انتخابات(كه در پاسخ به ادعای پیش از موعد موسوی مبنی بر پیروزی در انتخابات بود)، بیش از 69 درصد بود. این در حالی است كه در روز بعد میزان رای وی به 63 درصد كاهش یافت. نكته دوم اینكه همان‌طور كه تعداد گزارش‌های مربوط به نتایج آرا افزایش می‌یافت، درصد آرای كاندیداها مرحله به مرحله كاهش پیدا می‌كرد. این ادعا مطرح می‌شود كه در هر گزارش، درصد آرای احمدی‌نژاد به درصد نهایی رای وی نزدیك بود. اما این یك ادعای بی اساس است. وزارت كشور تا چند روز پس از انتخابات گزارشی در مورد آرای تفكیك شده صندوق‌ها ارائه نداد و زمانی كه این گزارش منتشر شد، یك نگاه اجمالی بر نتایج آرا نشان می‌داد، این ادعا كاملا بی اساس است. درصد آرای احمدی‌نژاد در محلهای مختلف اخذ رای از صفر تا صددرصد متغیر بود. همان طور كه در مورد موسوی نیز این گونه بود و این مسأله در تمامی مراحل رای شماری با گستردگی كامل تكرار می‌شد.
ادامه دارد
-------------------------------
منبع: ویژه‌نامه پتك جمهوریت



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 264
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 23 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

روز گذشته، یکی از کاربران سایت بالاترین لینکی را با این متن ارسال کرد: "به قرآن قسم الان خیابان‌ها کاملا شلوغه و مردم با گارد ویژه درگیر شدن."

به گزارش شبکه ایران، سایت‌های مخالف جمهوری اسلامی ایران برای احیای اغتشاشات دست به دامان قسم و آیه شدند!

روز گذشته، یکی از کاربران سایت بالاترین لینکی را با این متن ارسال کرد: "به قرآن قسم الان خیابان‌ها کاملا شلوغه و مردم با گارد ویژه درگیر شدن."

فارغ از بی‌اساس بودن این مطلب که با آرامش و روند کاملا عادی جامعه در روز گذشته در تناقض است، آنچه باعث شده تا کاربران این سایت برای جلب اعتماد مخاطبان خود دست به این شیوه جدید بزنند، در نوع خود جالب به نظر می‌رسد.

فعالان عرصه سایبر و مجازی معتقدند که این مسئله از آنجا ناشی شده است که خارج‌نشین بودن اکثر کاربران بالاترین و سابقه انتشار مطالب غیرواقعی، باورپذیر بودن مطالب این سایت را به حداقل رسانده است.

به طور مثال، برخی کاربران این سایت که در فرانسه زندگی می‌کنند، پشت کامپیوتر خود از درگیری‌های قطعی در میدان امیرآباد تهران که با چشمان خود دیده‌اند، خبر می‌دهند!

انتشار گسترده این نوع مطالب توهم‌زا حتی صدای دیگر سایت‌های مخالف ایران را هم درآورد؛ تا جایی که سایت جرس مدعی شد لینک‌های بالاترین توسط نیروهای اطلاعاتی و امنیتی ایران فرستاده می‌شود.
 



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 244
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 23 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ
یک روزنامه آمریکایی از دستگیری مستندساز ایرانی حامی جریان فتنه، به خاطر جعل نامه یک مقام سازمان ملل از سوی وی و ارائه آن به سازمان مهاجرت آمریکا خبر داد.

به گزارش شبکه ایران، روزنامه اگزماینر در گزارشی از دستگیری حسین دهباشی مستندساز 38 ساله ایرانی حامی جریان فتنه، به خاطر جعل نامه یک مقام سازمان ملل از سوی وی و ارائه آن به سازمان مهاجرت آمریکا خبر داد.
این مستندساز جریان فتنه که پیش از این تلاش‌های زیادی را برای گرفتن اقامت در آمریکا انجام داده، به خاطر تمام شدن صبرش و متعاقباً اقدام به جعل نامه مقامات سازمان ملل، براساس قوانین ایالات متحده احتمالاً به 10 سال زندان محکوم می‌شود.
بازپرسان اعلام کردند که وی با جعل این نامه که به ظاهر از طرف مدیر ارتباطات سازمان ملل تنظیم شده، قصد داشته تا شهروندی دائم آمریکا را تصاحب کند و این در حالی است که وی از جعلی بودن نامه نیز اطلاع داشته است.
دهباشی در جریان آشوب‌های پس از انتخابات ایران، همواره مهاجرانی وزیر سابق ارشاد و اپوزیسیون فراری به انگلیس را تشویق می‌کرد که مواضع تندتری علیه نظام بگیرد.
 



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 280
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 22 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ
نماینده مردم تهران در مجلس، گفت: حوادث پس از انتخابات، از سال 77 کلید خورد و ما دیدم که در تیر 78، اولین عملیات میدانی دشمن خارجی و بعضی دوستان ناغافل و پیاده نظامشان در تهران و شهرهای دیگر بود.

به گزارش شبکه ایران، سید احمد نجابت، نماینده مجلس و عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران که در مناظره رادیویی رادیو گفتگو شرکت کرده بود، گفت: حوادث پس از انتخابات، از سال 77 کلید خورد و ما دیدم که در تیر 78، اولین عملیات میدانی دشمن خارجی و بعضی دوستان ناغافل و پیاده نظامشان در تهران و شهرهای دیگر بود.

وی افزود: ما معتقدیم که کلید براندازی از سال ها قبل زده شد و قصد داشتند که کشور را به طرف سکولاریزه شدن سوق بدهند. 

اولین عامل در فتنه گری

حجت الاسلام حسین ابراهیمی، دیگر نماینده مجلس شورای اسلامی هم، فراموشی مبانی و تعالیم اسلام را عامل اول در فتنه گری و انحراف دانستند و تاکید کردند: هر کسی که اعتقادات و ایمانش سست باشد معمولا در این فتنه ها گرفتار هوا و هوس می شود و این عامل کم ایمانی یا سست ایمانی موثرترین عامل است که سبب فرو رفتن در گرداب این گونه فتنه ها را فراهم می کند.
وی همچنین با بیان اینکه سران فتنه سرمایه های نظام نیستند بلکه عامل فتنه هستند، افزود: امام رضوان الله علیه فرمودند، ملاک حال فعلی افراد است.



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 282
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 22 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ
حسن غفوری فرد در گفت‌وگو با ایران:
اعتراض به اشرافی‌گری در دولت هاشمی، موجب سقوطم از حکومت شد
نماینده مردم تهران در مجلس گفت: بنده در دومین دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی نگرانی خود را از رواج اشرافیگری و زندگی اشرافی اعلام کردم و این امر موجب شد تا از حکومت ساقط شوم.

شبکه ایران: غفوری فرد، نماینده مردم تهران در مجلس، اگر چه که در دولت میرحسین جزو مغضوبین لقب گرفت و به همراه ناطق نوری، مرتضی نبوی و عسگر اولادی از دولت خارج شد اما معتقد بود که موسوی بهترین گزینه برای مدیریت کشور است، اما امروز نگاه غفوری فرد پس از مواضع میر حسین موسوی تغییر کرده است.

او که با «ویژه نامه رمز عبور 3»، ضمیمه رایگان امروز روزنامه ایران، مصاحبه کرده است، درباره موسوی و خاتمی می گوید: «این آقایان جایگاهشان را از دست داده اند... و ما خوشحال نیستیم از این که فرزندان انقلاب یکی یکی کنار می روند».
مهمترین بخشهای این مصاحبه را در ادامه می خوانید:

**فضای غالب کشور در زمان انتخابات دهم فضای اصولگرایی بود چرا که قوه مقننه، قضائیه و مجریه، مجلس و شورای شهر که تأثیر زیادی بر فضای سیاسی کشور دارد در دست اصولگرایان قرار داشت.

**بخشی از دلایل بازگشت مردم از اصلاح طلبان به سمت اصولگرایان به فضای غالب سیاسی نظام که فضای اصولگرایی بود بر می‌گردد و پیروزی مجدد اصولگرایان نشان دهنده رضایت نسبی مردم از عملکرد آنان بود.

**در کمتر انتخاباتی در دنیا بیش از 85 درصد مردم مشارکت دارند به طوری که در کشوری مانند امریکا که بیش از 200 سال سابقه دموکراتی و پارلمانی دارد غالباً کمتر از 50 درصد مردم در انتخابات مشارکت می‌کنند و این امر نشان دهنده اعتماد مردم به نظام است.

**اصولاً متهم کردن دیگران از سوی گروهی که شکست می‌خورند روش خوبی نیست و باید صادقانه بگویند مردم از اصلاح طلبان خاطره خوشی نداشتند و به آنها روی نیاوردند و بعد دلایل این امر را بررسی کنند ببینند در مجلس ششم چه کردند که در مجلس هفتم و هشتم اصلاح طلبان در اقلیت و اصولگرایان در اکثریت بودند.

**بسیج و سپاه نهادی مقدس هستند که برای حفظ ارزش‌های انقلاب شکل گرفته‌اند و طبق دستور امام (ره) مجاز به دخالت در امور سیاسی کشور نیستند و وظیفه شان نیز مشخص است و رابطه آنها نیز با جریان اصولگرایی همانند رابطه آنها با تمامی مردم است. وظیفه سپاه حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی است و هیچ ارتباطی با اصولگرایی ندارد البته می‌توان گفت اکثرغریب به اتفاق سپاهیان اصولگرا هستند ولی به این معنا نیست که سپاه از جریان اصلاح طلبی یا اصولگرایی حمایت کند.

**برخی اصلاح طلبان ممکن است به دین اسلام اعتقاد نداشته باشند به طوری که دبیر کل جامعه مشارکت در زمان حکومت اصلاحات اعلام کرده بود که «اصلاح طلبان طیف وسیعی هستند که در بین آنها از راست سنتی تا چپ مارکسیستی وجود دارد.» این موضوع را خودشان اعلام کرده‌اند ما که نگفته‌ایم.

**تا زمان تشکیل مجلس سوم که بحث روحانیت و روحانیون پیش آمد روحانیون راه خودشان را از روحانیت جدا کردند و در این شرایط تشکل‌های همسو با روحانیت تشکیل شد که تا مجلس پنجم کار خود را ادامه دادند، بعد از مجلس پنجم با تشکیل کارگزاران جریان اصولگرایان در وضعیت کنونی متشکل از جبهه پیروان امام (ره) و رهبری متشکل از 14 تشکل سیاسی که در انتخابات مجلس هشتم نیز نقش تعیین کننده‌ای داشته‌اند، جمعیت ایثارگران، فراکسیون انقلاب و رایحه خوش که مجموعاً فراکسیون اصولگرایان مجلس را تشکیل می‌دهند، قرار گرفت.

**مهمترین عامل پیروزی آقای احمدی نژاد شعارهای انتخاباتی وی بود نخستین شعار وی ساده زیستی بود که هم درعمل و هم به زبان ایشان تاکنون به این موضوع پایبند بوده‌اند این شعار برای مردم هم از نظر دینی و هم ظاهری بسیار قابل اهمیت بودچرا که مهمترین ویژگی نبی اکرم(ص) و حضرت علی (ع) به عنوان بالاترین شخصیت‌های اسلامی ساده زیستی بود و این امر به عنوان یک ارزش بالای دینی و اعتقادی مورد احترام مردم ایران است. عشق به اسلام و اهل بیت از سوی مردم و وجود برخی مشکلات اقتصادی در زندگی روزمره آنان سبب شد تا جذب آقای احمدی نژاد شوند. از سوی دیگر شعار «احمدی نژاد، رجایی دوم است» به دلیل انس و احترام خاص مردم برای شخصیت شهید رجایی و تکیه بر شعارهای عمومی علیه استکبار جهانی و اسرائیل شانس پیروزی وی در انتخابات را دوچندان کرد.

**اصولگرایی چارچوب مشخصی دارد. اعتقاد به اسلام حکومتی، حکومت اسلامی، امام(ره)، قانون اساسی، ولایت فقیه و شخص مقام معظم رهبری به عنوان ولی فقیه از یک سو و از سوی دیگر استکبار ستیزی، کمک به حرکت‌های آزادی بخش جهان، تلاش جهت ایجاد وحدت مسلمانان جهان، قانون اساسی به عنوان میثاق و منشور ملی محدوده‌های مشخصی را برای اصولگرایان ترسیم کرده است. ولی چون ما چارچوب کامل حزبی نداریم نمی‌توانیم اصولگرایان را جناح بندی کنیم ما هر فردی را که این اصول را قبول داشته باشد اصولگرا می‌دانیم هرچند تندرو یا کندرو باشد.

**در زمان دولت آقای موسوی، من و آقایان مرتضی نبوی و ناطق نوری کنارگذاشته شدیم و جزو مغضوبین ایشان بودیم.

**مهمترین ضعف اصولگرایان در انتخابات نهم ریاست جمهوری عدم توافق آنان در معرفی یک نامزد انتخاباتی بود.

**متأسفانه مهندس موسوی قبل از شمارش کامل آرا و اعلام نتیجه قطعی انتخابات پیروزی خود را اعلام کرد و بعد از شمارش آرا و اعلام نتیجه قطعی انتخابات با اعلام دروغ بزرگ تقلب لطمه زیادی به کشور و نظام زد چرا که این رفتار اعتماد مردم را نسبت به نظام مخدوش کرد که لطمات آن بیشتر از حادثه آتش سوزی بود. جابه جا شدن 11 میلیون رأی در انتخابات ریاست جمهوری با حضور یک میلیون ناظر بر روی 44 هزار صندوق رأی در سراسر کشور و نظارت 600 هزار نفر بر نحوه شمارش آرا دروغ بزرگی بود.

**بنده در دومین دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی نگرانی خود را از رواج اشرافیگری و زندگی اشرافی اعلام کردم و این امر موجب شد تا از حکومت ساقط شوم. بنده معتقد بودم که حکومت از ساده زیستی فاصله می‌گیرد و به سمت اشرافی پیش می‌رود. ما کشوری انقلابی هستیم که باید روحیه مبارزه با اشرافیگری را تقویت کنیم.

**جریان اصلاح طلبی با توجه به آنچه در مجلس ششم اتفاق افتاد و بعد از وقایع انتخابات دهم ریاست جمهوری ضربه اساسی خورد و اگر افراطیون اصلاح طلبان را کنار نگذارند و فاصله نگیرند نمی‌توانند با اصولگرایان رقابت کنند البته جریان دیگری که توان رقابت با اصولگرایان را داشته باشد فعلاً وجود ندارد اگر اصلاح طلبان مواضعشان را مشخص کنند و به قانون اساسی و ولایت فقیه و نسبت به نهادهای انقلاب مانند شورای نگهبان پایبند باشند و به رأی مردم تمکین کنند می‌توانند در عرصه سیاسی حضور داشته باشند. اگر اصلاح طلبان، اصلاح نشوند جریان دیگری بی شک شکل می‌گیرد.

**این آقایان جایگاهشان را از دست داده‌اند. موسوی بعد از 20 سال سکوت به عنوان نخست وزیر امام (ره)، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس شورای انقلاب فرهنگی و رئیس فرهنگستان هنر و کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری دهم نباید شأن و جایگاه خود را متزلزل می‌کرد. در وقایع بعد از انتخابات احترامشان حفظ شد و بعد مورد تکریم مقام معظم رهبری در سخنرانی نماز جمعه بعد از انتخابات قرار گرفت ومی توانست با ادامه این روند در چارچوب قانون کارکند. شاید در دوره بعد رئیس جمهور می‌شد. کروبی نیز جایگاه خوبی داشت، ما خوشحال نیستیم از این‌که فرزندان انقلاب یکی یکی کنار روند. مقام معظم رهبری نیز اعلام کردند که این افراد صلاحیت حضور در نظام را از دست داده‌اند و بعد از آن آقای موسوی از ریاست فرهنگستان هنر کنار گذاشته شد.
 



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 261
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 22 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

فتحعلی شاه پیش از امضا نمودن قرارداد ترکمنچای، درباریان را به نزد خویش فراخواند.
آنگاه با اعتماد به نفسی مثال زدنی گفت اگر شمشیر شاهنشاهی ام را از غلاف سمت راست بیرون کشم چه می شود؟

همه درباریان جملگی گفتند:

بدا به حال روس بدا به حال روس!
آنگاه فتحعلی شاه با لحنی سرشار از غرور گفت اگر خنجر شاهنشاهی ام را از غلاف سمت چپ بیرون کشم چه می شود؟ 

 همه درباریان جملگی گفتند:

بدا به حال روس بدا به حال روس!
آنگاه شاهنشاه ایران دست بر غلاف برد و کمی شمشیر را بیرون آورد که ناگاه درباریان دست به دامان قبله عالم شدند در حالی که ملتمسانه می گفتند:

قبله عالم رحم کن به حال روس. این بار را رحم کنید!

آنگاه فتحعلی شاه شمشیر را به طور کامل درون غلاف کرد و سپس با اعتماد به نفسی مثال زدنی قرارداد ترکمنچای را امضا کرد.
 



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , اجتماعی , ,
:: بازدید از این مطلب : 233
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 22 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ
ليوني:حمایت از همجنس‌بازان برگرفته از ارزش‌های انسانی است! + عکس

 

وزیر امور خارجه سابق رژیم صهیونیستی در تظاهرات غیراخلاقی دیروز هزاران همجنس‌باز در خیابان‌های تل‌آویو، حمایت از حقوق این افراد را امری لازم و در راستای ارزش‌های انسانی دانست.

به گزارش شبکه ایران به نقل از روزنامه صهیونیستی هاآرتص، در تظاهرات روز جمعه هزاران همجنس‌باز اسراییلی، برخی سران صهیونیست از جمله تزیپی لیونی وزیر امور خارجه سابق این رژیم نیز شرکت داشتند.

لیونی در جمع این افراد در پارک ژان‌میر با بیان اینکه این هراس وجود دارد که همجنس‌بازان نتوانند از مشارکت فعالی در جوامع سیاسی و مذهبی برخوردار باشند، افزود: به دلیل اینکه تمایلات جنسی افراد سیاسی نیست، حفاظت از جامعه همجنس‌بازان در حوزه هیچکدام از گروه‌های سیاسی دیده نشده است و ما باید این مسئله را تغییر دهیم.


رهبر حزب کارگر رژیم صهیونیستی نیز در این گردهمایی که مملو از اقدامات غیراخلاقی بود، تاکید کرد: هنوز اقدامات بسیاری باقی مانده که اسراییل در راه مبارزه برای آزادی عمل همجنس‌بازان انجام دهند.

وی همچنین با اشاره به نظر موافق بسیاری از سران اسراییلی با مفاسد اخلاقی مختلف از جمله همجنس‌بازی افزود: بسیاری از سیاستمداران اسراییلی که در پنهان حمایت خود را از همجنس‌بازی اعلام می‌کنند، از علنی کردن حمایت خود امتناع می‌کنند.

گفتنی است در دورانی که لیونی در سمت وزارت امور خارجه رژیم صهیونیستی مشغول به فعالیت بود، برخی گزارش‌های غیررسمی از تمایلات همجنس‌گرایانه وی و رابطه وی با کاندولیزا رایس پرده برداشت.



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 274
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 22 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

یکی از سایت‌های حامی فتنه سبز که از عدم استقبال مردم از فراخوان اپوزیسیون خارج از کشور برای سردادن شعار الله اکبر در شب بیستم خرداد، به کلی سرخورده شده است، بی‌اعتنایی مردم را توجیه و تفسیر کرد.
نویسنده در گزارش خود تصریح کرده است: دیشب (شب بیستم خرداد ) برای شنیدن فریاد الله اکبر در شمال تهران به مناطقی که بیشترین هواداران جنبش سبز در آنجا تجمع دارند رفتم، الله‌اکبر رأس ساعت شروع شد، ولی مثل سال گذشته نبود، چند بچه (10 الی 15 ساله ) با صدای نازک و خیلی پراکنده دادی زدند و شاید در مجموع 3 دقیقه بیشتر طول نکشید که بچه‌ها هم ساکت شدند و سکوت حاکم شد. از اطرافیانم سؤال کردم پس چرا مثل لشکر شکست خورده، اینقدر بی‌رمق و با ترس و لرز؛ ما انتظار دیگری داشتیم ، شاید هواداران نمی‌دانند که این شب‌ها باید به پیشواز 22 خرداد بروند، که در جواب همانگونه که فکر می‌کردم گفته شد تبلیغات به حد کافی بوده است وهمه مطلعند. یکی از دوستان گفت نباید به هواداران خرده بگیریم، اثبات شده که رژیم با این روش‌ها سرنگون نخواهد شد، بر عکس بدون زحمت با همین کارهای آشکار ما به راحتی توانسته، به خواسته‌های امنیتی خود و شناسایی مخالفین و برخورد تدریجی برسد. دوست ما که پیدا بود خودش هم ترسیده است، گفت: رژیم سازماندهی خوبی برای شناسایی مورد به مورد ما انجام داده است. نویسنده درپایان گزارش خود آورده است: با شنیدن این مطالب به هواداران حق می‌دهم که برای حفظ خود وخانواده این چنین محتاط باشند!
 



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 294
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 22 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ
 

یکی از سران فرقه فتنه اخیراً در جمع همفکران خود، پرده از واقعیتی کنار زده که از آن به پاشنه آشیل جنبش سبز یاد کرده است.
 وی اظهار داشته: یکی از مشکلات ما از بدو شروع این جنبش استنادات و کد‌های مورد استفاده طرف مقابل از امام و مصادیقی بوده است که منطبق بر وقایع سال‌های اول انقلاب بوده و این شاید پاشنه آشیل ما در برخورد با حاکمیت بوده است.
وی افزود: تا قبل از 14 خرداد کمتر کسی از دوستان امیدی به حرکت روبه جلو داشت، چرا که چیزی برای عرضه و مانور نداشته‌ایم و با هر حرکت ما، حکومت با مصداقی از کلام امام راه ما را سد می‌کرد و با این کار هم جبهه خود را تقویت می‌کرد و هم ما را دچار یأس و سرخوردگی و ریزش و پراکندگی نیرو می‌کرد.
وی سپس تلاش کرده شعارهای مردمی علیه سران فتنه هنگام سخنرانی سید‌حسن مصطفوی را به تقابل حاکمیت (و نه مردم ) با وی تفسیر نماید و ادامه داد: الان ورق برگشته است، مراسم سالگرد و تضاد به‌وجود آمده بین سید حسن وحاکمیت! یک ودیعه و معجزه بود برای ما و قدرت مانور ما را بالا برد.



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 268
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 22 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

سایت ضدانقلابی کلمه نوشت: «مستند «برای ندا» در حالی از VOA پخش شد که متاسفان نه تنها حرف جدیدی برای گفتن نداشت ، بلکه امید هزاران فرد مشتاق در سراسر جهان که با تبلیغات VOA درباره این مستند، منتظر کاری قوی و افشاگر بودند را بر باد داد».

سایت کلمه نوشت: «مستند «برای ندا» در حالی از VOA پخش شد که متاسفان نه تنها حرف جدیدی برای گفتن نداشت ، بلکه امید هزاران فرد مشتاق در سراسر جهان که با تبلیغات VOA درباره این مستند، منتظر کاری قوی و افشاگر بودند را بر باد داد».

  این سایت در تحلیلی خنده‌آور که بازتاب‌دهنده درماندگی طراحان قتل نداآقاسلطان در توجیه اشتباهات بسیار این پروژه سوخته است، می‌افزاید: «خبری صددرصد موثق حکایت از دخالت اطلاعاتی‌های اسلامی در تضعیف مستند VOA دارد.

 جریان از این قرار است که عوامل ضرغامی با همکاری اطلاعاتی‌ها در حال تهیه مستندی از قتل ندا آقا سلطان بودند که مطلع می‌شوند مستند مشابهی در VOA در حال ساخت است، بنابراین برای اینکه به اصطلاح دست رقیب را بخوانند و کارش را عقیم کنند در اقدام فریبکارانه‌ای خبر کوتاهی مبنی بر اینکه ظرف چند روز آینده مستند خود را نمایش خواهند داد، از طریق یکی از عوامل خود در صدا و سیما درز می‌دهند؛ با این هدف که VOA را تحریک می‌کنند تا به خیال خود پیش‌دستی کرده و مستند ناتمام خود را هر چه زودتر سر هم‌بندی و پخش کند. اطلاعاتی‌های اسلامی با عملیات روانی مزورانه خود ، هم VOA را مجبور به نمایش زودهنگام کار ناتمام خود کردند و هم با دیدن این مستند و با اطلاع کامل از محتوای آن ، آخرین تغییرات لازم روی مستند خود را برای خنثی‌سازی کار VOA به‌عمل آوردند».

 



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 284
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 21 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

 اخیرا یکی از نزدیکان  اکبر رفسنجانی که همه جا از ایشان حمایت می نماید در  جلسه ای خطاب به یکی از روحانیون دیگر دلخوش از حمایت های مادی و معنوی آقای رفسنجانی ، مبادرت به توهین آشکار به حوزه های علمیه نمود.

 

به گزارش خبرنگار پنهان نیوز اخیرا یکی از نزدیکان  اکبر رفسنجانی که همه جا از ایشان حمایت می نماید در  جلسه ای خطاب به یکی از روحانیون دیگر دلخوش از حمایت های مادی و معنوی آقای رفسنجانی ، مبادرت به توهین آشکار به حوزه های علمیه نموده و طی سخنانی وقیحانه اظهار اظهار داشته است که :

« الان حوزه یک ...  است  ( توهینی بسیار شرم آور ) و آدم های بی مخ و بی دین در حوزه علمیه هستند واین حوزه ، حوزه پنجاه سال پیش نیست البته آدم های خوبی هم هستند ولی تعداد آنان در حوزه کم می باشد »  .

به نظر می رسد سخنان  این عنصر هتاک در اثر روشنگری هایی باشد که در حوزه های علمیه در مورد عملکرد نامطلوب اکبر رفسنجانی شکل گرفته است .



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 283
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 21 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

پنهان نیوز:هاشمی رفسنجانی دو نامه نوشته بود: یکی به امام خمینی در سال ۵۹، و دیگری سال قبل، در ایام انتخابات دهمین دوره ی ریاست جمهوری به رهبر انقلاب. نظر به این که این دو نامه از جهات بسیاری شباهت به هم دارند،  بدیهی است مقایسه ی این دو نامه و تجزیه و تحلیل آن بر عهده خوانندگان محترم می باشد:

 

احساس می‌کنم که روابط و ملاقاتهای ما با جنابعالی، صورت تشریفاتی به خود می‌گیرد و محدودیتهایی در طرح و بحث مطالب –من جمله خوف از اینکه جنابعالی موضع‌گیری سیاسی و رقابت تلقی کنید- به وجود آمده و من خائفم که این حالت خسارت بار باشد... آیا رواست که به خاطر اجرای نظرات جنابعالی ما درگیر باشیم و متهم و جنابعالی در مقابل اینها موضع بی‌طرف بگیرید؟ آیا بی‌خط بودن و آسایش طلبی را می‌پسندید؟ ... گاهی به ذهنم خطور می‌کند که تبلیغات و ادعاهای دیگران شما را تحت تأثیر قرار داده و قاطعیت و صراحت لازم را –که از ویژگیهای شما در هدایت انقلاب بوده- در موارد فوق‌الذکر ضعیف‌تر از گذشته نشان می دهید...

 

 

 

نامه هاشمی رفسنجانی به امام خمینی در سال ۵۹:

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
امام و رهبر و مرجع تقلید عزیز و معظم
به نظر می‌رسد در ملاقاتهای معمولی، به خاطر کارهای زیاد و خستگی جنابعالی، فرصت کافی برای طرح و بحث مطالبی اساسی که داریم به دست نمی‌آید، ناچار چیزهائی که تذکرش را وظیفه تشخیص می‌دهم تحت عنوان: «النصیحه لائمه المؤمنین» در این نامه بنویسم؛ خواهش می‌کنم توجه فرمائید و در ملاقات بعدی جواب لطف کنید:
۱- یکسال پیش پس از انتخابات ریاست جمهوری نامه‌ای به خدمتتان نوشتیم که نسخه‌ای از آن ضمیمه این نامه است. شما در بیمارستان قلب بستری بودید و ملاحظه حال شما مانع تقدیم نامه گردید، خواهش دارم، اول نامه را ملاحظه نمائید و سپس این یکی را.
۲- احساس می‌کنم که روابط و ملاقاتهای ما با جنابعالی، صورت تشریفاتی به خود می‌گیرد و محدودیتهایی در طرح و بحث مطالب –من جمله خوف از اینکه جنابعالی موضع‌گیری سیاسی و رقابت تلقی کنید- به وجود آمده و من خائفم که این حالت خسارت بار باشد.
۳- تبلیغات متمرکز مخالفان –که از مقام رسمی و تریبونهای رسمی در رُل مخالف و اقلیت سخن می‌گویند- و نصایح کلی و عام جنابعالی و سکوت و ملاحظات ما که علل موضع‌گیریها را روشن نکرده‌ایم، وضعی به وجود آورده که خیلی‌ها خیال می‌کنند ما و طرف ما بر سر قدرت اختلاف داریم و دو طرف را متساویاً مقصر یا قاصر یا ... می‌دانند. ما برای حفظ آرامش نمی‌توانیم مطالب واقعی خودمان را بگوئیم و جنابعالی هم صلاح ندانسته‌اید که مردم را از ابهام و تحیر درآورید.
خود شما می‌دانید که موضع نسبتاً سخت مکتبی امروز ما، دنباله نظرات قاطع شما از اول انقلاب تا به امروز است، بعد از پیروزی معمولاً ما مسامحه‌هائی در اینگونه موارد داشتیم و جنابعالی مخالف بودید، اما نظرات شما را با تعدیلهائی اجرا می‌کردیم؛ شما اجازه ورود افراد تارک‌الصلوه یا متظاهر به فسق را در کارهای مهم نمی‌دادید، شما روزنامه آیندگان و ... تحریم می‌کردید، شما از حضور زنان بی‌حجاب در ادارات مانع بودید، شما از وجود موسیقی و زن بی‌حجاب در رادیو تلویزیون جلوگیری می‌کردید؟ همین‌ها موارد اختلاف ما با آنها است. آیا رواست که به خاطر اجرای نظرات جنابعالی ما درگیر باشیم و متهم و جنابعالی در مقابل اینها موضع بی‌طرف بگیرید؟ آیا بی‌خط بودن و آسایش طلبی را می‌پسندید؟ البته اگر مصلحت می‌دانید که مقام رهبری در همین موضع باشد و سربازان خیر و شر جریانات را تحمل کنند، ما از جان و دل حاضر به پذیرش این مصلحت هستیم، ولی لااقل به خود ما بگوئید. آیا رواست که همه گروه دوستان ما به اضافه اکثریت مدرسین و فضلاء قم و ائمه جمعه و جماعات و ... در یک طرف اختلاف و شخص آقای بنی صدر در یک طرف و جنابعالی موضع ناصح بی‌طرف داشته باشید؟ مردم چه فکر خواهند کرد؟ و بعداً تاریخ چگونه قضاوت می‌کند؟
۴- ما جایز نمی‌دانیم که میدان را برای حریف خالی بگذاریم و مثل بعضی از همراهان سابق، قیافه بی‌طرف بگیریم و به اصطلاح جنت مکان و بی‌آزار و زاهد جلوه کنیم، به خاطر حفاظت از خط اسلامی انقلاب در صحنه می‌مانیم و از مشکلات، مخالفتها و تهمتها نمی‌هراسیم و به صلاحیت رهبری جنابعالی ایمان داریم، ولی تحمل ابهام در نظر رهبر برایمان مشکل است. مگر اینکه بفرمائید، همین ابهام صلاح است. احتمال اینکه این ابهام در رابطه با خطوط سیاسی و فکری جاری و خطی که در ارتش تعقیب می‌شود، آثار نامطلوبی در تاریخ انقلابمان بگذارد، وادارم کرد به عنوان وظیفه روی این مطالب، صراحت و تأکید داشته باشم و امیدوارم مثل همیشه این جسارت را ببخشید.
۵- قبل از انتخابات ریاست جمهوری، به شما عرض کردیم که بینش آقای بنی‌صدر مخالف بینش اسلام فقاهتی است که ما برای اجرای آن تلاش می‌کنیم و اکنون هم بر همان نظر هستیم و شما فرمودید ریاست جمهوری مقام سیاسی است و کاری دستش نیست؛ امروز ملاحظه می‌فرمائید که چگونه در کار کابینه و ... می‌تواند کارشکنی کند و چگونه با استفاده از مقام، مجلس و دولت و نهادهای انقلابی را تضعیف می‌کنند و ما فقط می‌توانیم دفاع کنیم؛ چون تضعیف متقابل را با گفتن نواقص رئیس جمهور صلاح نمی‌دانیم و همان دفاع هم مشاجره تلقی می‌شود و بحق مورد مخالفت جنابعالی قرار می‌گیرد و آتش بس می‌دهید و خودتان هم دفاع لازم را نمی‌فرمائید که: اختلاف دو بینش است که یک طرف مصداق اسلامش غضنفرپور و سلامتیان و سعید سنجابی و طرف دیگر رجائی و گنابادی و منافی و موسوی و ... می‌باشند.
۶- در خصوص جنگ و فرماندهی ارتش، مطالب و احتمالات زیادی داریم. فرماندهی به خاطر ناهماهنگی و وحشت از نیروهای خالص اسلامی، مایل است نیروهای غیر اسلامی را در ارتش حاکم کند –که منافع مشترک پیدا کرده‌اند- و نیروهای خالص دینی را یا منزوی و یا منفصل نماید. خلبان شیرودی که سمبل ایمان و شجاعت و تلاش است، در پادگان ابوذر به من می‌گفت که امروز ایمان می‌جنگد نه تخصص و می‌خواهند دست مؤمنان را کوتاه کنند، ایشان همراه و همرزم خلبان شهید کشوری و خلبان شهید آشوری است. وحشت داشت و به من گفت پیامش را به شما بگویم و ضبط هم شده؛ احتمال اینکه مدیران جنگ به علل سیاسی طالب طولانی شدن جنگ باشند، وجود دارد و این احتمال تکلیف‌آور است. احتمالاً آقای بنی‌صدر به منظور تضعیف دولت و شاید –بعضی‌ها هم باشند- برای اجرای منویات آمریکا و ... مخصوصاً کمبود مهمات و اسلحه قابل توجه است. در این مورد لازم است، جنابعالی سریعاً فکری بفرمائید و بهتر است در یک جلسه طولانی و محرمانه با دوستان مورد اعتماد ارتشی نظیر صیاد شیرازی، نامجو، سلیمی، شیرودی و ... با حضور ماها در خدمتتان بحث و تصمیم‌گیری شود.
۷- ما «حزب جمهوری اسلامی» را با مشورت با شخص جنابعالی و گرفتن قول مساعدت و تأیید غیر مستقیم –من شخصاً در مدرسه علوی با شما در این باره مذاکره کردم- تأسیس کردیم و با توجه به اینکه قانون اساسی، تعداد احزاب را پذیرفته فکر می‌کنیم یک حزب اسلامی قوی برای تداوم انقلاب و حکومت اسلامی ضرورت دارد و جنابعالی هم روزهای اول در تهران و قم مکرراً تأیید فرمودید –ممکن است فعلاً فراموش کرده باشید- و اکنون اعتبار حزب از نفوذ شما تغذیه می‌شود –غیر مستقیم- ولی رنگ حمایت از روزهای اول کمتر شده. میل داریم لااقل در جلسات خصوصی نظر صریحی بفرمائید. اگر مایلید ما حزب را کنار بگذاریم، ما را قانع کنید و اگر لازم می‌دانید که حزب بماند باید جور دیگری عمل بشود و اگر همین‌گونه که عمل می‌فرمائید، مصلحت است ما را قانع کنید تا ما هم دوستان حزبی را قانع کنیم.
۸- اینجانب که جنابعالی را مثل جانم دوست دارم و روی زمین کسی را صالح‌تراز شما سراغ ندارم، گاهی به ذهنم خطور می‌کند که تبلیغات و ادعاهای دیگران شما را تحت تأثیر قرار داده و قاطعیت و صراحت لازم را –که از ویژگیهای شما در هدایت انقلاب بوده- در موارد فوق‌الذکر ضعیف‌تر از گذشته نشان می‌دهید، بسیاری از مردم هم متحیریند که چرا امام قاطع و صریح در این مسائل سرنوشت‌ساز صراحت ندارد. خدای نخواسته اگر روزی شما نباشید و این تحیر بماند، چه خواهد شد؟ واقعاً و حقاً ما انتظار داریم در مقام رهبری و مرجع تقلید اگر تعدیلی در شیوه حرکت ما لازم می‌دانید صراحتاً امر بفرمائید که مطیعیم؛ ما انتظار نداریم که نصایح ذووجوهی از رسانه‌های جمعی بشنویم، احضار کنید و امر بفرمائید.
۹- آخرین مطلب –که در ترتیب مطالب جایش اینجای نامه نیست- اینکه ما پس از پیروزی آقای بنی‌صدر برای اینکه ایشان خیالش از جانب ما راحت باشد، ایشان را به ریاست شورای انقلاب برگزیدیم و به جنابعالی پیشنهاد نیابت فرماندهی کل قوای ایشان را دادیم که سریعاً تصمیم بگیرند و کار کنند، اما ایشان به اینها هم قانع نشد و مرتباً کمبودها را متوجه ما می‌کرد و می‌گفت: « من می‌خواهم کار کنم ولی نمی‌گذارند»، در مرکز قدرت بود و دیگران را مقصر معرفی می‌کرد و امروز هم می‌بینید نقش اقلیت مخالف را. پس چه باید کرد؟ با سپاس و معذرت.

اکبر هاشمی
۲۵/۱۱/۱۳۵۹

 

*****

نامه هاشمی رفسنجانی به امام خامنه ای در سال ۸۸:

 

بسم الله الرحمن الرحیم
مقام معظم رهبری آیت‌الله خامنه‌ای زیده عزّه
متأسفانه اظهارات عاری از حقیقت و غیرمسئولانه آقای احمدی‌نژاد در جریان مناظره با مهندس موسوی و مقدمه‌چینی‌های قبل و حوادث بعد از آن، خاطرات تلخ اظهارات و اقدامات منافقان و گروهک‌‌های ضدانقلاب در سالهای اول بعد از پیروزی انقلاب و نیز تهمت‌زدن‌ها در انتخابات ۸۴ و انتخابات مجلس ششم ولجن‌‌پراکنی‌های باند پالیزدار که در دادگاه محکوم شده را به نمایش گذاشت و از آنجا که بخشی از این اظهارات قبلاً در رسانه‌های دولتی و آتش تهیه آن در سخنرانی مشهد مقدس مطرح شده، ادعای اینکه مطالب او تحت تأثیر فضای مناظره گفته شده و فاقد برنامه‌ریزی قبلی است، پذیرفتنی نیست و گویا برای تحت‌الشعاع قرادادن گزارشهای مستند و مکرر دیوان محاسبات در خصوص مفقودالاثر بودن یک میلیارد دلار و ارتکاب چند هزار تخلّف در اجرای بودجه‌ها می‌باشد و شاید هم رقیب اصلی خود را افتخارات ربع قرن انقلاب اسلامی می‌داند.

دهها میلیون نفر در داخل و خارج ناظر دروغ‌پردازیها و خلافگویی‌هایی بودند که برخلاف شرع و قانون و اخلاق و انصاف، افتخارات نظام اسلامی‌مان را نشانه گرفته بود.

زیر سئوال بردن تصمیمات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و تلاشهای امام راحل و مردم مسلمان و متعهد و روحانیت عظیم‌القدر که در نیم قرن گذشته با مجاهدت‌های خویش توانستند بنای باشکوه نظام اسلامی را ایجاد و مستقر و بالنده کنند، از این بدتر نمی‌شد. دوران مشعشعی که خود شما پشت سر امام(ره) در قامت مجاهد پیشتاز، رئیس‌جمهور و نهایتاً رهبری نظام نقش و مسئولیت‌های ممتازی بعهده داشته‌اید..

نقطه قابل توجه دراین تهمت‌ها این است که غیرمستقیم، مقام ولایت در زمان رهبری امام راحل و جناب‌عالی که هادی دولت‌ها بوده‌اید و با اظهارات صریح، مدیریت‌ها را مورد تأیید و تحسین قرارداده‌اید، نشانه گرفته است.

* * *

بعد از جریان شوم ۱۴ اسفندماه ۱۳۵۹ با ارشاد امام و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، شهید مظلوم دکتر بهشتی و جناب‌عالی و اینجانب که در شعارهای مردمی به عنوان «سه یاور خمینی» شناخته شده بودیم، با همراهی نیروهای انقلابی و بخصوص نمایندگان متعهد مجلس اول و حزب جمهوری اسلامی توانستیم در جهت زدودن غبارهای ابهامات و سم‌پاشی‌ها اقدامات مؤثری انجام دهیم و امام راحل درد آشنا با تشکیل گروه حقیقت‌یاب و داور، بخشی از حقایق را آشکار ‌کردند. نتایج آن، آگاهی بیشتر مردم و رسوایی فتنه‌گران و در نهایت نجات کشور از خطری بود که دشمنان استکباری و ضد انقلاب طراحی کرده بودند.

البته اینجانب قصد ندارم که دولت موجود را مثل دولت بنی‌صدر معرفی کنم و یا سرنوشتی شبیه آن دولت را برای این دولت بخواهم، بلکه مقصود این است که باید مانع گرفتار شدن کشور به سرنوشت آن روزگار شد.

* * *

اینجانب برای پرهیز از آلوده‌شدن فضای سیاسی کشور در آستانه انتخابات به تشنجات بیشتر، از عکس‌العمل فوری که مورد انتظار ملت است، خودداری کردم.

در مراسم بزرگداشت سالگرد امام(ره) به آقای احمدی‌نژاد گفتم که در اظهارات او خلاف‌گویی‌‌های فراوانی وجود داشته و ادعای کذب تماس تلفنی من با یکی از سران عرب و ادعای کارگردانی مبارزات انتخاباتی رقبا و اتهامات ناروا به جمعی از بزرگان نظام، از جمله جناب آقای ناطق نوری و فرزندان من و بدتر از همه زیرسئوال بردن اقدامات امام راحل را یادآوری و پیشنهاد کردم با صراحت اتهام‌های نادرست را پس بگیرد که نیازی به اقدامات قانونی افراد و خانواده‌هایی که ناجوانمردانه و مظلومانه هدف تیرهای ناسزاگویی قرار گرفته‌اند، نباشد.

از صدا و سیما هم خواسته شد که فرصتی در اختیار طرفهای ذیحق براساس مقررات سازمان قرار دهد که از خود دفاع نمایند. گرچه در گذشته به بخشی از این اتهامات پاسخ داده شده و رئیس قوه قضاییه وقت جناب آقای یزدی در پایان کار ریاست جمهوری اینجانب، در عمل به اصل ۱۴۲ قانون اساسی رسماً اعلام پاکی و منزّه بودن خانواده رئیس‌جمهور و حتی کم‌شدن دارایی‌ها در دوران مسئولیت را نمودند، ولی تکرار اتهام تکرار جواب را می‌طلبد.

مع‌الاسف، این دو پیشنهاد خیرخواهانه عملاً پذیرفته نشده و رهبر معظم هم صلاح را در سکوت‌شان دیدند و بی‌شک جامعه و بخصوص نسل جوان نیازمند اطلاع از حقیقت است. حقیقتی که با اعتبار نظام و همدلی ملت ارتباط جدّی دارد و اگر محدود به حق چند نفر بود؛اقدام به نوشتن چنین نامه ای نمی کردم.

معتقدم جناب‌عالی بخوبی می‌دانید که اینجانب و بسیاری از بزرگان تأثیرگذار انقلاب و حتی خود جناب‌عالی از دوران مبارزه و سالهای اول انقلاب و در تعدادی از مقاطع مورد تهاجم افراد لاابالی و ضدانقلاب بوده‌ایم و همیشه صبورانه تهمت‌ها و اهانت‌ها را پشت سر گذاشته‌ایم و در دور جدید تهمت‌ها و هجمه‌ها هم از حدود پنج سال پیش تاکنون دندان روی جگر دارم و بخاطر خداوند و مصالح انقلاب و کشور اندوه خویش را مکتوم می‌د‌ارم و از این جهت هم مورد گلایه بسیاری از دلسوزان اسلام و انقلاب و بستگانم قرار می‌گیرم ومهم این است که اینبار این تهمت ها توسط رئیس جمهور و در رسانه ملی مطرح شده است. البته در موقع مناسب انحرافات و حق‌کشی‌های ناگفته انتخابات و اعمال دولت نهم در اختیار مردم و تاریخ قرار خواهد گرفت،

تاریخ گواه است که اکثریت مردم متعهد و انقلابیمان کمتر تحت تأثیر خلاف‌گوئیها قرار می‌گیرند و دلیل آن آراء افتخارآمیز مردم به اینجانب در آخرین انتخابات مجلس خبرگان رهبری است و نیز خوب می‌دانید که در جریان انتخابات جاری، تاکنون به خاطر مسئولیت های رسمی ام در رسانه هامطلبی به نفع یا ضرر افراد و جریانهای درگیر در انتخابات نگفته‌ام و در موراد ضروری به کلیاتی مبتنی بر حضور حداکثری مردم در پای صندوقها و سلامت انتخابات اکتفا کرده‌ام و رسماً گفته‌ام برنامه شرکت در انتخابات ندارم.

چهار نامزد موجود برای آمدن به صحنه با اطلاع از نظر و سیاست اینجانب از من نظر نخواسته‌اند و بعد از نامزدی هم از اینجانب درخواست حمایت نکرده‌اند و اگر هم در جلساتی بهم رسیده باشیم، چیزی جز همان کلیات فوق‌الذکر را از من نشنیده‌اند و اگر حزب یا گروهی در مورد جهت‌گیری در انتخابات نظر خواسته‌اند، گفته‌ام براساس آیین‌نامه خود عمل کنند و حقیقتاً آنها با تصمیم‌خودشان و همکارانشان در صحنه‌اند و عمل می‌کنند و انصافاً تهمت دست‌نشانده بودن آنان ستم و بی‌حرمتی غیرقابل توجیه است.

بجاست که به این حقیقت هم توجه شود که احتمالاً عوامل دولت از نظر اینجانب مطلعند که من ادامه وضع موجود را به صلاح نظام و کشور نمی‌دانم و خود جناب‌عالی هم از این نظر من مطلعید و دلایل آن را هم می‌دانید. ولی این نظر را رسانه‌‌ای نکرده‌ام و خود عوامل دولت در این مورد بزرگ‌نمایی کرده‌اند که هدف بزرگ‌نمایی در آن مناظره روشن شد.

با اینهمه بر فرض اینکه اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بی‌شک بخشی از مردم و احزاب و جریانها این وضع را بیش از این بر نمی‌تابند و آتش‌فشانهایی که از درون سینه‌های سوزان تغذیه می‌شوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونه‌های آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدانها، خیابانها و دانشگاهها مشاهده می‌کنیم.

اگر نظام نخواهد یا نتواند با پدیده‌های زشت و گناه‌آلودی مثل تهمت ها ؛ دروغ‌ها و خلاف‌گوییهای مطرح شده در آن مناظره برخورد کند و اگر مسئولان اجرای قانون نخواهند و یا نتوانند به تخلّف‌های صریح خلاف قانون در اعلان افراد به عنوان فاسد که فقط بعد از اثبات تخلّف در دادگاه قابل اعلان است، رسیدگی کنند و اگر فردی در موقعیت ریاست جمهوری بدون مراعات ‌شأن منصب مقدسش خود را مجاز به ارتکاب چنین گناهان کبیره و اخلاق‌شکن علیرغم سوگند به مراعات شرع و قانون بداند، چگونه می‌توانیم خود را از پیروان نظام مقدس اسلامی بدانیم؟

رهبری معظم انقلاب؛

اکنون که امام راحل (ره) آن پیر فرزانه و حلّال مشکلات و ملجاء همه و یار صبور و دیرینه هر دوی ما آیت‌الله شهید مظلوم دکتر بهشتی و بسیاری از همسنگران قدیم که یا به فیض عظمای شهادت رسیدند و یا به دیار باقی شتافتند ؛ در بین ما حضور ندارند، شما مانده‌اید و من و معدودی از یاران و همفکران قدیم. از جناب‌عالی با توجه به مقام و مسئولیت و شخصیت‌تان انتظار است برای حل این مشکل و برای رفع فتنه‌های خطرناک و خاموش کردن آتشی که هم اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه که صلاح می‌دانید اقدام مؤثری بنمایید و مانع شعله‌ورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شوید.

لذا در فرصت باقی‌مانده ضروری به نظر می‌رسد خواسته حق حضرت‌عالی و مردم در خصوص انجام انتخاباتی سالم و پرابهت و حداکثری تحقق یابد. کاری که می‌تواند عامل نجات کشور از خطر و باعث تحکیم وحدت ملی و اعتماد عمومی باشد و فتنه‌گران نتوانند با حدس و گمان نصّ پیامتان در مشهد و در مرقد امام راحل را با هوس خود تحریف کنند و با نادیده گرفتن قانون، بنزین بر آتش‌افروخته بریزند.

سرچشمه شاید گرفتن به بیل چوپر شد نشاید گرفتن به پیل

دوست، همراه، و هم سنگر دیروز، امروز و فردایتان

اکبر هاشمی رفسنجانی



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 263
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 21 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

يكي از دست‌اندركاران برگزاري مراسم سالگرد ارتحال امام خميني در واكنش به نامه سرگشاده محمدعلي انصاري جزئيات جديدي از شيطنت ستاد ارتحال را در گفت‌وگو با رجانيوز فاش كرد.

وي با اشاره به تأخیر در برگزاری جلسات ستاد ارتحال از سوي محمدعلي انصاري گفت: محدود کردن مراسم سالگرد ارتحال امام(ره) در ادامه اقدامات قبلي مانند لغو برنامه مراسم سالگرد حاج سيد احمد آقا، خطی بود که توسط این ستاد دنبال می شد.

اين مقام مسئول ادامه داد: البته پيگيري اين خط منحصر به برنامه‌هاي سالگرد نبود، بلكه براي امام‌زدايي از  سوي اين افراد و محو بخش عمده‌اي از بيانات، خاطرات و توصیه های مهم امام(ره) كه با ابراز ناراحتی از پخش برنامه های مؤثري مانند مستند "شاخص" که آثار ارزنده ای در افزايش بصیرت مردم و آشنایی با دیدگاه‌های حضرت امام داشت، تلاش‌هاي غيرقابل انكاري انجام دادند.

وي افزود: اما از آنجا که امام(ره) و فرزند گرامی ایشان مرحوم حاج سيد احمد آقا متعلق به جمع خاصی نیستند، در راستای اجابت خواسته مردم، نهادهایی بودند که قصور ستاد را جبران كنند و به‌عنوان نمونه پس از آنكه مراسم سالگرد حاج سيد احمد خميني در مرقد امام(ره) لغو شد، با برگزاري مراسم باشكوهي اين خلأ پر شد.

اين دست‌اندركار برگزاري مراسم سالگرد ارتحال اضافه كرد: پس از مشاهده اين تعلل‌ها در خصوص مراسم سالگرد ارتحال امام، رئیس‌جمهور براي حضور مؤثر در اين ستاد به وزير كشور حكم داد. همچنين همه سازمان‌ها و نهادها به‌ویژه سپاه و بسیج، براي جبران کمبودها و كم‌كاري‌هاي ستاد به صحنه آمدند تا مراسم امسال آنچنان كه مورد تأكيد رهبر انقلاب و رئيس‌جمهور بود، با شكوه‌تر از سال‌هاي قبل برگزار شود.

وي با اشاره به خنثي شدن برخي اقدامات ستاد ارتحال برای احیا و حمایت از جریان فتنه گفت: پوسترهايي با جهت‌گیری خاص آماده كرده بودند و بسته های نمایشگاهی حاوي تصاوير امام(ره) و میرحسین موسوی، امام(ره) و بهزاد نبوی و... به بهانه وحدت جهت توزيع گسترده تدارك ديده بودند، در حالی که امام (ره) حاضر به گذشت از خیانتکاران به نظام اسلامی نبود و هزاران تن از افراد محارب را با سپردن به محکمه عدل اسلامی به دیار نیستی فرستاد.

اين مقام مسئول در خصوص ماجراي روز 14 خرداد تصريح كرد: بر اساس برنامه قبلي، از ابتدا مقرر شده بود مراسم با خیرمقدم گفتن آقای سید حسن مصطفوی، سخنرانی رئیس جمهور به‌عنوان سخنران قبل از خطبه‌ها و سپس ايراد خطبه‌های نمازجمعه توسط رهبر معظم انقلاب دنبال شود.

وي اضافه كرد: اما آقای انصاری اصرار بر اجراي برنامه خود را داشت. مسئله این بود که ستاد ارتحال خود را مجری مراسم می دانست، در صورتی که با توجه به برگزاری نمازجمعه، جایگاه و مراسم نمازجمعه، مجري، ستاد نمازجمعه بود.

اين دست‌اندركار برگزاري مراسم سالگرد ارتحال خاطرنشان كرد: به هر حال، آقایان به اطلاعیه های ستاد نمازجمعه توجه نکردند، آقاي سيد حسن مصطفوي دیر آمد تا برنامه خیرمقدم خود را لغو کند، آقای احمدی نژاد هم برابر برنامه رسمی ابلاغ شده از سوی ستاد نمازجمعه بعد از پایان صحبت های خود از مقام معظم رهبری دعوت کرد ولی سيد حسن، با اجازه مقام معظم رهبری برای صحبت پشت تربیون حاضر شد.

وي درباره اعتراض جمعيت انبوه حاضر در حرم به سيد حسن مصطفوي گفت: اين جمعيت، منحصر به صحن غربی نبود، به‌خصوص بعد از آنکه سيد حسن، جمع را محدود اعلام کرد جمعیت در ضلع شمالی حرم نيز همانطور که در تصاویر صدا و سیما هم پیداست، برخاستند و به شدت اعتراض کردند.

اين مقام مسئول با بيان اينكه حرکت مردم ربطی به مراسم نداشت، افزود: این بغض فرو خورده ای بود که در اعتراض به حمایت های آقاي سيد حسن از جریان فتنه و سکوت های مکرر در اهانت به ساحت امام(ره) و زیر سوال بردن اندیشه های متعالی و آرمان‌های ايشان توسط افراد نزدیک به وي شده بود که در روز 14 خرداد، اين بغض تركيد و از شعارهای مردمي که فریاد می زدند "وصیت حاج احمد پیروی از ولایت"، اين مسئله كاملاً‌ معلوم بود.

وي در پايان با نقل جمله‌اي از امام(ره) در منشور روحانيت مبني بر اينكه "خدا می داند شخصاً برای خود ذره‌ای مصونیت و حق امتیاز قائل نیستم. اگر تخلفی از من سر بزند مهیای مواخذه‌ام"، گفت: اهانت‌های آقاي سيد حسن و آقای محمدعلي انصاری، لگد زدن به حجت‌الاسلام شیرمردی رئیس ستاد نمازجمعه تهران، سیلی زدن به گوش وزیر کشور و حوادث دیگر پشت جایگاه که کم و بیش مردم از آنها مطلع شده اند و جای تشریح ندارد، بیانگر فاصله‌ای است که برخي منسوبین امام(ره) از راه و اخلاق ايشان پیدا کرده اند.



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 306
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 21 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

با گذشت تقریباً چتد ماه از انتخابات کمی تامل درباره نحوه حمایت ها و سیستم های خبر رسانی و هماهنگی های دوستان سبز شاید جالب به نظر برسد .
جدا از این که انقلاب مخملی در شرف وقوع بوده است یا نه (که علائم و نشانه ها و اعمال دوستان سبز و اصلاح طلب مؤید این مطلب است که بله، انقلابی در کار بوده!) مراد از این نوشته بررسی ابعاد و شیوه های اطلاع رسانی این دوستان در دوران اغتشاشات و کمی قبل و بعد از آن می باشد.
در ابتدای تبلیغات انتخاباتی میر حسین موسوی که شروع کننده نطق های تلویزیونی بود خود را نامزد بی رسانه خواند و از نداشتن رسانه ای مستقل ابراز ناراحتی کرد. وی بعد ها جدا از حمایت توسط روزنامه های اصلاح طلب (به استثنای اعتماد ملی) صاحب دو روزنامه کلمه سبز و اندیشه نو گردید. اما منظور از این نوشتار رسانه هایی است که کمتر مورد توجه عموم مردم قرار گرفته است.
در دنیای مجازی به طور رسمی، وب سایت کلمه و قلم نیوز (وب سایت روزنامه کلمه سبز) و وب سایت های جمهوریت و آینده از این نامزد بی رسانه (!) حمایت می کردند که به عنوان مرجع اصلی اخبار و اطلاعات پیرامون این جریان سیاسی و این نامزد خاص مطرح بودند. اما در طول جریان انتخابات و حوادث پس از آن، رسانه هایی از این نامزد بی رسانه (!) حمایت کردند که جای کمی تأمل دارد.
سرمایه گذاری بر روی جامعه های مجازی یکی از نقاط قدرت جریان به اصطلاح داخلی معترض بود. که به علت سرعت بالای اطلاع رسانی و گسترش سریع و غیر قابل کنترل اطلاعات، ویژگی ای بود که جریان سبز بیشترین بهره را از آن برد. استفاده از جامعه مجازی ایرانیان (کلوب
cloob)، فیس بوک (facebook) ، تویتر (twitter) و یاهو 360 (360.yahoo) یکی از عوامل ارتباط گیری میان افراد اغتشاش سبز بود به طوری که در روز اول آشوب ها اطلاع رسانی لحظه به لحظه از راهپیمایی میدان ونک تا میدان ولیعصر بر روی فیس بوک که با به آتش کشیدن دو دستگاه اتوبوس در خیابان شهید بهشتی و شهید مطهری همراه بود، با پیام هایی تحریک آمیز همراه بود. ارسال فیلم هایی از روند راهپیمایی و درگیری ها در همان روز اول ولحظات آغازین، با آن هجمه وسیع و کیفیت گاهاً بالای فیلم ها (که از دوربین های هندی کم گرفته شده بود ) علامت سوال بزرگی را در برابر دیدگان قرار می دهد.

شیوه اطلاع رسانی در فیس بوک که در این ایام بیشترین نقش را در هماهنگی بین اغتشاش گران سبز ایفا می کرد به این شرح است که در این جامعه مجازی هر نفر این امکان را دارد که تا حد اکثر 5000 دوست داشته باشد واین شبکه های دوستی ایجاد کننده های کلونی های دوستی می شوند که با فرض این که یک نفر خبری را بر روی بلست (blast) (پیام کوتاهی در ابتدای صفحه که به محض ارسال، تمامی دوستان شما و بازدیدکنندگان صفحه شما آن را مشاهده می کنند؛ این امکان در یاهو 360، کلوب و تویتر نیز وجود دارد که مبنای ایجاد تویتر، همین توییت (یا همان بلست) دادن است.) خود قرار دهد و در حالت ایده آل 5000 آن را مشاهده می کنند و هر کدام از آن 5000 نفر آن را نقل قول می کنند. به شرط نداشتن دوستان مشترک در میان این افراد و فرض 5000 دوست برای هر نفر، طی کمتر از یک دقیقه 25000000 نفر از این خبر مطلع شده اند!!! (البته این حالت ایده آل ترین حالت ممکن است، ولی باید دقت داشت میر حسین موسوی، سید محمد خاتمی و غلامحسین کرباسچی 5000 نفر دوستشان پر شده بود و به ایجاد صفحه جدید دست زدند.) حال این شیوه را برای کلوب، یاهو 360 و توییتر هم حساب کنید. این توضیح لازم است که یاهو 360 در میانه مسیر انتخابات با اعلام قبلی مسئولان یاهو (60 روز قبل) تعطیل گردید.

یوتیوب (youtub):

وب سایتی برای به اشتراک گذاشتن فیلم. این وب سایت با توجه به این که به کاربران اجازه ایجاد هویتی مجازی (بدون اطلاعات ضروری و فقط با وارد کردن آدرس الکترونیکی) می داد و به علت سادگی جستجو و ارسال (آپلود) فیلم به محبوبیتی فوق العاده دست پیدا کرده بود، در صفحه ابتدایی خود لینکی را برای وقایع اخیر ایران قرار داد؛ (در صفحه اصلی چند دسته ویدئو نمایش داده می شود که آخرین دیده شده ها، محبوب ترین ها، انتخاب شده توسط کاربر و... را شامل می شود که همیشه حداقل یکی از این ویدئو ها مربوط به حوادث ایران و عموماً تصاویر قتل ندا آقا سلطان بود.) نکته دیگر این که شما تحت هر عنوانی به زبان فارسی در این وب سایت جستجو می کردید مسلماً ویدئویی درباره این وقایع مشاهده می کردید، که اکثر این ویدئوها با عنوان بسیج، کشتار توسط بسیجی ها، تیراندازی بسیج به مردم برای شما نمایش داده می شدند. که صد البته این تصاویر مورد استفاده شبکه های ماهواره بود.

از دیگر مسائل در این ایام راه افتادن ابزار ترجمه موتور جستجوی گوگل ( google translator ) بود که امکان ترجمه 12 زبان به فارسی و بالعکس را برای کاربران سراسر دنیا برای دسترسی راحت تر به اطلاعات مهیا کرده است.

فارسی شدن تمامی صفحات و امکانات فیس بوک (وابسته به گوگل)، فارسی شدن مرورگر موزیلا (فایر فاکس) که از افزونه های مهم، محبوب و پرکاربرد آن ابزار عبور از فیلترینگ است، فارسی شدن نرم افزار فری گیت (free gate) که نرم افزار فیلتر شکن می باشد (با توضیح این که پس از یک هفته به علت اتمام منابع مالی این شرکت چینی در پشتیبانی نرم افزار خود، با قرار دادن یک صفحه فارسی اعلام کردند منابع شان تمام شده است و نمی توانند از "آزادی خواهان" در مقابل "رژیم های سرکوبگر مانند ایران" حمایت کنند!)، نامه رسمی پنتاگون به مدیران توییتر برای به تاخیر انداختن ایجاد تغییرات در سایت (که این سایت را برای 3 تا 8 روز از دسترس خارج می کرد) به منظور اطلاع رسانی آزاد از ایران و... چند نکته ای از هزاران است...
از دیگر منظر انتشار عکس های خبری مختلف از این وقایع با محوریت حمله نیروهای انتظامی و لباس شخصی به مردم بود. سایت های مرجع عکس که عموماً عکس های طبیعت و هنری را بر روی سایت خود قرار می دهند مانند فلیکر (
flickr) و دی لایف (day life) و حتی هفته نامه ای مانند بوستون گلاب (boston glob) و حتی تر توییت پیک ( twitpic) با ایجاد صفحاتی ویژه ایران و قرار دادن عکس های درگیری ها به پوشش این اخبار پرداختند.
نکته قابل توجه برای انتقال داده ها در سراسر جهان پیرامون ایران قرار دادن رمزی میان کاربران اینترنت بود! این رمز که اولین بار در یوتیوب استفاده گردید به سرعت در اینترنت منتشر شده و عامل جستجوی سریع آخرین اخبار بود. هماهنگی موتورهای جستجوگر با این رمز در نوع خود جالب توجه بود. به طوری که اگر شما کلمه
iran election را جستجو می کردید به نتایج ثابتی در تمام مدت آشوب ها می رسیدید اما اگر کلمه #iran election را جستجو می کردید آخرین اخبار، تصاویر و فیلم ها در اختیار شما قرار می گرفت.

دانشنامه آزاد ویکی پدیا (Wikipedia) که یک دانشنامه به اصطلاح آزاد است در میان این آشفته بازار با بروز رسانی سریع بخش فارسی خود در جریان اطلاع رسانی نقش عمده ای را ایفا نمود، هماهنگی بی نظیر ویکی پدیا با گوگل که در هر جستجو پیرامون اسامی خاص اولین نتیجه جستجو از ویکی پدیا و در اکثر موارد اطلاعات جهت دار بود جالب توجه می نمود. (به عنوان مثال در وقایع اخیر اگر شما اسفندیار رحیم مشایی را جستجو کنید اطلاعات کاملی پیرامون عزل وی از معاون اولی رئیس جمهور دریافت خواهید کرد!!!) قفل بودن مقاله (مقاله حفاظت شده) بر خلاف آزاد بودن دانشنامه ویکی پدیا (که هر کسی قابلیت ویرایش آن را دارد) نیز جالب توجه می نمود.
آخر سخن این که هماهنگی میان شبکه های ماهواره ای مانند بی بی سی (که صفحه ای در وب سایت خود برای فرستادن فیلم و عکس از اغتشاشات ایران ایجاد نمود) و سی ان ان، العربیه و... که با حمایت برخی عناصر داخلی (که با مصاحبه ها و گزارشات خود آب در آسیاب این شبکه ها می ریختند) همراه بود، از یک سو؛ مصادره این تحرکات از جانب منافقین خلق به عنوان "زمان برخاستن" ملت ایران بر علیه رژیم آخوندی که باعث درآمدن مریم رجوی و مسعود رجوی از غار شد. از سوی دیگر و برنامه های لاینقطع تلویزیون صدای آمریکا (
VOA) پیرامون انقلاب مخملی، و دست آخر حرکات هماهنگ و حساب شده لیدرهای اغتشاشات سبز با این عناصر (مثل صحبت های سازگارا روز قبل از نماز جمعه هاشمی رفسنجانی و تکرار همان حرف ها از زبان دوستان اصلاح طلب) بیانگر یک حرکت جهانی هماهنگ برای براندازی نرم می باشد که به سادگی نمی توان از کنار آن عبور کرد.
این نوشتار سعی بر آن داشت تا کمی شیوه های ارتباطی این به ظاهر دوستان را در ناتوی فرهنگی روشن سازد. باشد که مورد تاییدش شود.

پي نوشت :

http://hamblogi.ir
http://www.farhangnews.ir
http://osyan.blogfa.com

 

 



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 264
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 21 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

مقدمه :
 

انتخابات دهم رياست جمهوري و حوادث بعد از آن را بايد يكي از پيچيده ترين شرايط سه دهه گذشته انقلاب اسلامي دانست كه به واسطه آن خيلي از ظرفيت ها و واقعيت هاي جمهوري اسلامي محك خورد و مورد آزمون قرار گرفت.
شايد اولين بار بود كه گروهها و جريانات سياسيٍ، شخصيت ها شناخته شده كشور، رسانه ها و نهادهاي مسئول در اين انتخابات، توانايي و داشته هاي خود را در فضاي واقعي به دور از رانت هاي مرسوم مانند جايگاههاي حقيقي و حقوقي و سوابق تاريخي و ملاحظات معمول، عرضه و آن چه داشتند را رو كردند.
درچنين بستري بسياري از واقعيت هاي مكتوم آشكار شد، باورهاي زيادي رنگ باخت و باورهاي زيادي از نو ساخته شد و در مواردي تحليل ها از افراد و گروهها و مجموعه ها،اصلاح و بازسازي و در مواردي تصديق و تعميق شد. دراين بين نوع مواجهه و مديريت رهبر انقلاب با مسئله انتخابات و حوادث بعد از آن، بيش از ساير متغير ها و مولفه ها، ارزش بررسي و واكاوي دارد. چرا كه:
1) انتخابات و حوادث بعد از آن بستر شناخت بي پرده و شفاف از ويژگي ها و ظرفيت هاي علمي، راهبردي و مديريتي ايشان را خصوصا براي نسل جوان كه در اثر كم كاري هاي علاقه مندان و حجاب هاي ناگزير موقعيت رسمي رهبري، مكتوم مانده بود، آشكار ساخت.
2) ظرفيت، كارآمدي و قدرت روزآمدي انديشه ولايت فقيه در مواجهه با چالش هاي پيچيده و چند وجهي را در يك تجربه عملي و عيني نشان داد كه خود بهترين پاسخ به پرسش ها و چالش هاي نظري در اين باره محسوب مي شود.
3) از رهگذر قرار داشتن رهبر انقلاب در عالي ترين موقعيت رسمي جمهوري اسلامي، قوت پاسخگويي نظام مردم سالاري ديني به نيازها و مسايل مبتلا به فهميده مي گردد و واقعيت پديده مستحكم و ضد ضربه جمهوري اسلامي پس از سه دهه از ظهور و بروزش درك و تحليل مي گردد.
4) به دليل برخي نصاب شكني ها در انتخابات و پيچيدگي و تازگي داشتن برخي حوادث بعد از انتخابات و مشابهت هاي محتوايي بين چالش هاي پديد آمده در اين حوادث با چالش هاي آينده(جنگ نرم)، نوع مديريت رهبري حالت الگو دارد كه مي تواند به صورت يك مانيفست مديريتي سطوح گوناگون نظام را از آن بهره مند كرد.
در يك نگاه كلان مي توان اين مديريت را به دو مقطع تا22 خرداد 88(روز انتخابات) و از 22 خرداد تا 22 بهمن 88 تقسيم كرد.
 

الف) تا 22 خرداد 88
 

1) گفتمان‏سازي
 

از اركان مهم وظايف و مسئوليت هاي رهبري، صيانت از جهت گيري هاي اصولي انقلاب و مراقبت از تحريف آنها خصوصا تحريف معنوي ارزش هاي محوري و مبنايي از يك سو و پيش بردن فضاي عمومي كشور در چارچوب نيازها و خواسته هاي اصلي و واقعي در حركت آينده كشور است. خصوصا در دل حوادث و رويدادهايي مانند انتخابات و تغيير مراكز قدرت كشور در مجلس و دولت و ... كه جابجايي ارزش ها و تغيير رويكردها مي تواند رخ دهد كه در دوره سازندگي و اصلاحات با شدت و ضعف متفاوت رخ داد.
عنصر تعيين كننده در حفظ خطوط فكر انقلابي و چارچوب صحيح حركت آينده در كشور، منوط به داشتن گفتمان جامع و توانايي مقبول سازي آن در سطح آحاد مردم است. چرا كه اين گفتمان است كه به خواست ها، نيازها و اولويت ها شكل مي دهد و جهت مي بخشد.
شكل‏گيري فضاي عدالت خواهانه و ضد فساد پيش از انتخابات سال 84، محصول گفتمان‏سازي رهبر انقلاب در سال‏هاي پيش بود. تاكيد ايشان بر مسئله عدالت، طرح مسئله مبارزه با فقر و فساد و تبعيض به عنوان اصلاحات واقعي و فرمان ايشان به مبارزه قاطع با مفاسد اقتصادي، فضاي گفتماني را بوجود آورد كه عدالت خواهي و ضديت با فساد را به مطالبات اصلي مردم در سال 84 تبديل كرد.
در انتخابات سال 88 نيز مقام معظم رهبري دو محور گفتماني را به موازات يكديگر پيش مي برد يكي موضوع سيرت و صورت انقلاب كه بيشتر ناظر به صيانت از اصول و مبناي انقلاب بود و ديگري محور پيشرفت و عدالت توامان در دهه چهارم به عنوان گفتمان آينده ساز كشور بود. اگرچه ايشان براي اولين بار مسئله صورت و سيرت انقلاب را در ديدار مجلس خبرگان به صورت اجمالي بيان كردند اما سخنراني ايشان در دانشگاه علم و صنعت(24/9/1387) را بايد مبدا چنين گفتمان سازي دانست. در اين سخنراني ايشان جمهوري اسلامي را به دو بعد ساخت حقيقي و ساخت حقوقي تقسيم كردند و صيانت از ساخت حقيقي يا سيرت نظام كه جهت گيري هاي اصولي انقلاب را در بر مي گرفت را اساس كار دانستند.
هميشه در دلِ ساخت حقوقي، يك ساخت حقيقي، يك هويت حقيقي و واقعي وجود دارد؛ او را بايد حفظ كرد. اين ساخت حقوقي در حكم جسم است؛ در حكم قالب است، آن هويت حقيقي در حكم روح است؛ در حكم معنا و مضمون است. اگر آن معنا و مضمون تغيير پيدا كند، ولو اين ساخت ظاهري و حقوقي هم باقي بماند، نه فايده‏اي خواهد داشت، نه دوامي خواهد داشت؛ مثل دنداني كه از داخل پوك شده، ظاهرش سالم است؛ با اولين برخورد با يك جسم سخت در هم ميشكند. آن ساخت حقيقي و واقعي و دروني، مهم است؛ او در حكم روح اين جسم است.
آن ساخت دروني چيست؟ همان آرمانهاي جمهوري اسلامي است: عدالت، كرامت انسان، حفظ ارزشها، سعي براي ايجاد برادري و برابري، اخلاق، ايستادگي در مقابل نفوذ دشمن؛ اينها آن اجزاء ساخت حقيقي و باطني و دروني نظام جمهوري اسلامي است.
"اگر ما از اخلاق اسلامي دور شديم، اگر عدالت را فراموش كرديم، شعار عدالت را به انزواء انداختيم، اگر مردمي بودنِ مسئولان كشور را دست‏كم گرفتيم، اگر مسئولين كشور هم مثل خيلي از مسئولين كشورهاي ديگر به مسئوليت به عنوان يك وسيله و يك مركز ثروت و قدرت نگاه كنند، اگر مسئله‏ي خدمت و فداكاري براي مردم از ذهنيت و عمل مسئولين كشور حذف شود، اگر مردمي بودن، ساده‏زيستي، خود را در سطح توده‏ي مردم قرار دادن، از ذهنيت مسئولين كنار برود و حذف شود؛ پاك شود، اگر ايستادگي در مقابل تجاوزطلبي‏هاي دشمن فراموش شود، اگر رودربايستي‏ها، ضعفهاي شخصي، ضعفهاي شخصيتي بر روابط سياسي و بين‏المللي مسئولين كشور حاكم شود، اگر اين مغزهاي حقيقي و اين بخشهاي اصليِ هويت واقعي جمهوري اسلامي از دست برود و ضعيف شود، ساخت ظاهريِ جمهوري اسلامي خيلي كمكي نميكند؛ خيلي اثري نميبخشد و پسوند «اسلامي» بعد از مجلس شورا: مجلس شوراي اسلامي؛ دولت جمهوري اسلامي، به تنهائي كاري صورت نميدهد. اصل قضيه اين است كه مراقب باشيم آن روح، آن سيرت از دست نرود، فراموش نشود؛ دلمان خوش نباشد به حفظ صورت و قالب. به روح، معنا و سيرت توجه داشته باشيد. اين، اساس قضيه است. "
بعد از اين سخنراني در اجتماع دانشجويان علم و صنعت (اجتماعات دانشجويي از مهمترين فضاهايي است كه ايشان مهمترين مسايل و راهبردي ترين آنها را طرح مي نمايند) روح تازه اي در فضاي عمومي كشور دميده شد و توانست در سطح جامعه جريان ساز گردد به طوري كه جريانات گوناگون حاضر در انتخابات با جهت گيري هاي گوناگون تلاش مي كردند بيش از يكديگر خود را وفادار به انقلاب و امام براي مردم معرفي نمايند.
انتخاب دهه چهارم به دهه گفتمان پيشرفت و عدالت نيز محور ديگر اين گفتمان سازي بود كه مبداء آن سخنراني اول فروردين 87 در مشهد بود كه جهت گيري نظام در دهه آينده را روشن و مشخص مي كرد كه در سخنراني هاي ديگر ايشان در سال 87 نيز مورد توجه ايشان قرار گرفت. ايشان در ابتداي سال 88 نيز به صورت مبسوط تر به اين مسئله پرداختند و در ديدار با دانشجويان دانشگاههاي كردستان نيز زواياي ديگري از اين گفتمان را طرح كردند كه در جهت دادن به مطالبات و تقاضاهاي اجتماعي نقش آفرين و موثر بود.
 

2) مشاركت 40 ميليوني :
 

نصاب شكني حضور 40 ميليوني و ركورد شكني مشاركت 85 درصدي در انتخابات دهم رياست جمهوري كه مايه اقتدار نظام و تثبيت مردم سالاري ديني به عنوان يك الگو موفق و كارآمد به شمار مي آيد، مولفه ديگري است كه تدبير رهبر انقلاب در رقم خوردن اين حماسه نقش مهمي داشته است. محورهاي اصلي كه در شكل گيري مشاركت 40 ميليوني نقش مهمي ايفا كردند:
تاكيد مستمر رهبر انقلاب بر مشاركت گسترده مردم به عنوان مسئله اول انتخابات(.تقريباً در همه سخنراني‏ها).
تاكيد بر اهميت اصل انتخابات در تعيين سرنوشت كشور.
افشاي برنامه و خواست دشمن براي كاهش مشاركت مردم.
ترسيم فضاي اميد و چشم انداز مثبت و رو به جلو براي كشور.
ابراز اعتماد به تشخيص و انتخاب مردم.
تقويت فضاي رقابتي و آزاد در انتخابات.
ميدان براي همه باز است؛ بيايند در ميدان انتخابات خود را بر مردم عرضه كنند. اختيار با مردم است؛ مردم هر جوري كه فهميدند، تشخيص دادند، هشياري آنها به آنها كمك كرد، ان‏شاءاللَّه همان جور عمل خواهند كرد. من به مسئولين انتخابات هم سفارش و تأكيد ميكنم؛ به طور حتم بايستي انتخابات را جوري برگزار كنند كه پرشور باشد؛ دست همه‏ي نامزدها باز باشد؛ مردم آزادانه بتوانند انتخاب كنند و انتخابات، سالم و با امانت كامل كامل ان‏شاءاللَّه انجام بگيردوانجام خواهدگرفت.
اين را هم در باب انتخابات به شما عزيزان و همه‏ي ملت عزيزمان عرض بكنم؛ درباره‏ي موضع رهبري در مورد انتخابات، گمانه‏زني و شايعه و اينها همشيه بوده و خواهد بود. بنده يك رأي دارم، آن را در صندوق مي‏اندازم. به يك نفري رأي خواهم داد، به هيچ كس ديگر هم نخواهم گفت كه به كي رأي بدهيد، به كي رأي ندهيد؛ اين تشخيص خود مردم است. بنده گاهي از دولت حمايت ميكنم، دفاع ميكنم؛ بعضي سعي ميكنند براي اين كار معناي نادرستي جعل و ابداع كنند. نه، من از دولتها هميشه دفاع ميكنم؛ منتها اگر دولتي بيشتر مورد تهاجم قرار گرفت و احساس كردم حملات غير منصفانه‏اي ميشود، بيشتر دفاع ميكنم. من طرفدار اِعمال انصافم؛ من ميگويم بايد منصف باشيم. رفتارها را نگاه كنيم؛ اين ربطي به انتخابات ندارد، بحث انصاف و بي‏انصافي است. حمايت كردن از خدمتگزاران در كشور، وظيفه‏اي است كه هم من دارم، هم همه دارند؛ اين مربوط به اعلام موضع انتخاباتي نيست. بنده از هر حركت خوبي، از هر اقدام خوبي، از هر پيشرفتي، از هر خدمتي به مردم، از هر دلجوئي‏اي از محرومين، از هر ايستادگي‏اي در مقابل ظلم و استكبار استقبال ميكنم و از آن كسي كه اين كار را كرده است، تشكر و سپاسگزاري ميكنم؛ هر دولتي باشد، هر شخصي باشد؛ اين وظيفه‏ي من است.
 

3) دادن هشدار وايجاد حساسيت نسبت به ترديد افكني درباره سلامت انتخابات :
 

رهبر انقلاب از مدتها قبل از انتخابات به خصوص در سخنراني اول فروردين در مشهد، نسبت به زير سئوال بردن سلامت انتخابات هشدار دادند.
انتخابات به فضل الهي و به حول و قوه‏ي الهي انتخابات سالمي است. من مي‏بينم بعضي‏ها در انتخاباتي كه دو سه ماه ديگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع كرده‏اند به خدشه كردن. اين چه منطقي است؟ اين چه فكري است؟ اين چه انصافي است؟ اين همه انتخابات در طول اين سي سال انجام گرفته است - در حدود سي انتخابات - مسئولان وقت در هر دوره‏اي رسماً متعهد شده‏اند و صحت انتخابات را تضمين كرده‏اند، و انتخابات صحيح بوده است؛ چرا بيخود خدشه ميكنند، مردم را متزلزل ميكنند، ترديد ايجاد ميكنند؟ كه البته در ذهن مردم عزيز ما با اين حرفها ترديد ايجاد نخواهد شد.
و در ديدار با معلمان، كارگران و پرستاران در ارديبهشت ماه نيز مجدداً بر اين مسئله تاكيد كردند و از جرياني كه به اين فضاسازي‏هامي پرداخت، گله كردند و زير سئوال بردن انتخابات را سخني عليه ملت ايران عنوان كردند.
من انتظارم اين است: كساني كه با ملت ايرانند، جزو ملت ايرانند، توقع دارند ملت ايران به آنها توجه كنند، اينها ديگر عليه ملت ايران حرف نزنند و انتخابات ملت ايران را زير سؤال نبرند. مرتب تكرار نكنند كه آقا اين انتخابات سالم نيست؛ انتخابات، انتخابات نيست. چرا دروغ ميگويند؟ چرا بي‏انصافي ميكنند؟ چرا خلاف واقع ميگويند؟ چرا اين همه زحماتي را كه اين ملت و مسئولين در طول اين سالهاي متمادي متحمل شدند، نديده ميگيرند؟ چرا ناسپاسي مي كنند؟ انتخابات در دوره‏هاي گذشته سالم بوده. در مواردي كه شبهاتي پيش مي‏آمد، ما فرستاديم تحقيق كردند، دنبال كردند. در يكي از مجالس گذشته شايعاتي پيدا شد، بعضي‏ها دلائلي آوردند، حرفهائي زدند كه انتخابات ناسالم است؛ توقع داشتند كه در برخي از شهرهاي مهم از جمله تهران، انتخابات ابطال شود. ما افراد وارد و مطلعي را فرستاديم تحقيق كردند، مطالعه كردند؛ ديدند نه، خدشه در انتخابات نيست. در بين هزارها صندوق ممكن است در دو تا، پنج تا صندوق خدشه‏هائي به وجود بيايد. اين، انتخابات را خراب نميكند. اين هم مال بعضي از اوقات بوده است. گاهي يك گروهي، يك جناحي - از اين جناحهاي معمولي كشور كه شماها اين جناح‏بندي‏ها را مي شناسيد - كه بر سر كار بودند، نتيجه‏ي انتخابات به ضرر آنها و به نفع جناح مقابل شده؛ مكرر اين اتفاق افتاده. چطور اين انتخابات را كسي ممكن است زير سؤال ببرد؟
فضاي بعد از انتخابات و زير سئوال بردن انتخابات از سوي جريان مذكور به خوبي اهميت تاكيدات و هشدارهاي رهبر انقلاب را نسبت به اين مسئله نشان مي‏دهد.
 

4) مديريت فضاي ملتهب بعد از مناظره‏ها و نامه آقاي هاشمي رفسنجاني:
 

بعد از اولين مناظره(احمدي نژاد-موسوي) جرياني كه حامي كانديداي مغلوب مناظره بود، فضايي را شكل داد كه مي‏خواست با فشار و لابي و فضا سازي، رقابت انتخاباتي را به سود كانديداي مورد نظر خود تغيير دهد. اوج اين فضاسازي مربوط به نامه آقاي هاشمي رفسنجاني خطاب به رهبر انقلاب است كه رسانه‏اي و علني شد. در پي ناكام ماندن در اين كار، در ساعت‏هاي پاياني منتهي به انتخابات، پيامكي به طور گسترده پخش شد كه رهبر انقلاب به نامه مذكور پاسخ داده اند كه اين اقدام نيز با تكذيب دفتر ايشان مواجه شد و بي ثمر ماند.
 

ب) از 22 خرداد تا 22 بهمن 88
 

1) تحليل حوادث بعد از انتخابات به عنوان فتنه عميق:
 

در شرايطي كه حوادث بعد از انتخابات كمتر قابل پيش بيني بود و در مجموعه نظام و بدنه وفادار به آن نيز آمادگي‏هاي تحليلي و عملي براي برخورد با آن وجود نداشت، تحليل حوادث بعد از انتخابات و تبيين فتنه عميق، نقش مهمي در مواجهه و نيز نوع مواجهه با مسايل بعد از انتخابات داشت.
شرايط فتنه به اختصارشرايطي است كه حق بودن طرف حق و باطل بودن طرف باطل بنابه دلايلي از شفافيت افتاده و تشخيص را دشوار كرده باشد.
حوادث بعد از انتخابات از چند جهت حالت فتنه داشت:
 

1-1) آفت سنجيدن حق با اشخاص:
 

سابقه و مواضع پيشين جريان فتنه و جايگاه كنوني برخي از آنها در حاكميت، بطلان مواضع آنها را از صراحت انداخته بود و در واقع حق زير سايه سابقه و جايگاه آنها در ابهام فرو رفته بود.
براي بخش قابل توجهي از افكار عمومي خصوصا راي دهندگان به مهندس موسوي باورپذير نبود كه اين افراد(جريان فتنه) به صورت نظام اسلامي چنگ بزنند و در مقام معارضه با آن قرار گيرند.
 

2-1) آفت عدم تفكيك طرف پيروز انتخابات از اصل انقلاب و نظام
 

برخي حواشي منفي و نقاط ضعف طرف پيروز در قبل از انتخابات مانند(ماجراي مرحوم كردان، مشايي، رحيمي) و نيز برخي گفتارها و رفتارهاي آقاي احمدي‏نژاد در مناظره‏ها كه با مظلوم‏نمايي رقبا همراه شد و به نوعي در جامعه بويژه نخبگان تلقي منفي بوجود آورد موجب شد حق در سايه اين مسايل، باابهام و ترديد روبرو گردد و افراد و مجموعه ها را براي دفاع از واقعيتها(سلامت انتخابات) در عمل دودل و با ترديد مواجه نمايد. خصوصا كساني از اردوگاه اصول گرايان كه به هر دليلي درست و يا نادرست به مخالفان سرسخت احمدي نژاد در انتخابات تبديل شده بودند و حاضر شدند با مخالفان سنتي و قديمي خود عليه او ائتلاف نمايند.
اين افراد به دليل آن كه حمايت از اصل سلامت انتخابات و مقابله با تهمت هاي زده شده به نظام را به نوعي تاييد طرف پيروز انتخابات و ريختن آب به آسياب مخالف خود تلقي مي كرند، علي رغم دانستن واقعيت ها در بهترين حالت سكوت و برخي به ترديد ها دامن زدند.
 

3-1) آقت جابجا شدن متن و حاشيه و مسايل اصلي نسبت به مسايل فرعي
 

حوادثي مانند حادثه كوي دانشگاه، كهريزك و برخوردهاي ناگزير نيروهاي انتظامي نيز به فتنه‏گون‏تر شدن مسايل كمك ‏كرد و بسترهاي رواني و تبليغاتي فراواني بوجود آورد كه در سايه آنها مسايل اصلي كه حضور 40 ميليوني مردم و نيز اتهام و ظلم نسبت به نظام و مردم بود، در حاشيه قرار گرفت. اين حوادث اگرچه در جاي خود مهم و قابل بررسي و پيگيري است اما جريان شكست خورده در انتخابات كه ادعايش در تقلب در انتخابات، پس از ناتواني در ارائه مستندات مانند يخي در حال آب شدن بود، مسايل اين چنيني را بهترين فرصت براي فرار از پاسخگويي به ادعاي خود در مورد سلامت انتخابات ديد و اساس فضاي تبليغاتي و جنگ رواني خود را در داحل و حارح بر آن استوار كرد و نظام را در معرض تهمت هاي بيشر مانه اي مانند تجاوز جنسي قرار داد و تلاش كرد حاشيه را بر متن غالب نمايد كه متاسفانه بايد گفت ضعف بصيرت خواص موجب شد جريان مذكور در اين كار تا حد زيادي موفق شود و فتنه را طولاني تر نمايد.
 

4-1) آفت غفلت از دشمن و عدم مرزبندي با آن
 

شدت و حدت مسايل بعد از انتخابات و شكل گرفتن منازعات به صورت سنگين در داخل از يك سو و وجود تفكر غلط در جريان فتنه براي استفاده از ظرفيت هاي دشسن خصوصا ظرفيت هاي انبوه رسانه اي به نفع خود از ديگر سو موجب غفلت از دشمن و اهدافش شد. اين مسئله موفعيت استثنايي در اختيار جريان ضدانقلاب خارح و داخل قرار داد تا با فضاسازي‏هاي گسترده و رسانه‏اي سنگين و دروغگويي، تهمت زني و ايجاد جنگ رواني شرايط بوجود آمده را مبهم تر و غبار آلودگي واقعيت ها را بيشتر كند.
در اين بين عدم تبري جريان فتنه از دشمن و رسانه هاي ماهواره اي آنها مانند بي بي سي فارسي موقعيت مهمي در اختيار آنها قرار داده بود تا در بخش هايي از جامعه و مردم داراي اعتبار و اعتماد باشند.
 

2) طرح بصيرت به صورت يك گفتمان و انتخاب راهبرد روشنگري و شفاف‏سازي در برابر فتنه :
 

طرح برجسته و گفتماني بصيرت به عنوان ضرورت اصلي در مقابله هوشمندانه با فتنه و به متن آوردن راهبرد شفاف‏سازي و روشنگري در كنار ساير اقدامات لازم از يك سو و محور شدن خود رهبر انقلاب در انجام روشنگري و بصيرت افزايي مردم و نخبگان از سوي ديگر، كليد حل مسايل بعد از انتخابات است.
ايشان در بيش از 30 سخنراني بعد از انتخابات، باشفاف‏سازي گام به گام و مرحله به مرحله كه با صبر و حوصله نسبت به گستاخي‏هاي پي در پي فتنه گران و پافشاري بر راهبرد روشنگري در برابر برخي مطالبات به حق اما پيچيده كننده فتنه مانند محاكمه و دستگيري سران فتنه، به تدريج فضا را شفاف و زمينه‏هاي بروز و ظهور فتنه‏گران را كاهش دادند و لذا ريزش‏ها در اين جريان و انسجام در جريان حزب اللهي بيشتر و بيشتر شد كه راهپيمايي 9 دي و 22 بهمن نقاط اوج آن بود.
اين سياست‏ها و اقدامات را مي توان يه سه مقطع زماني تقسيم كرد:
 

1-2) بعد از انتخابات تا خطبه هاي نماز جمعه 29 خرداد 88
 

در اين فاصله زماني، حفظ جريان غير پيروز در چارچوب نظام و جلوگيري از شكسته شدن مرزهاي قانوني و جمهوريت توسط آنها، محوري ترين رهيافت رهبر معظم انقلاب در اين مقطع و محدوده زماني است.
پذيرفتن آقاي مهندس موسوي در روز 24 خرداد علي رغم صدور بيانيه وي كه انتخابات را شعبده بازي مي‏دانست و اعلام كرده بود كه اسير و تسليم نتايج آن نخواهد شد و آگاه كردن وي از عواقب و پيامدهاي چنين مواضعي از اولين اقدامات ايشان در اين چارچوب است. لزوم پيگيري اعتراضات و شكايات از طريق مرجع قانوني شوراي نگهبان و اعلام اطمينان به مهندس موسوي مبني بر رسيدگي با دقت به شكايت از جمله تاكيدات رهبري انقلاب در اين ديداراست. همچنين رهبر انقلاب اسلامي با اشاره به تحريكات دشمن و برخي طراحي هاي پشت صحنه براي به آشوب كشاندن خيابانها، خطاب به آقاي موسوي گفتند كه جنس شما با اينگونه افراد متفاوت است و لازم است كارها را با متانت و آرامش پيگيري كنيد .
ديدار با اعضاي ستاد كانديداهاي انتخابات و گفتگوي شفاف و رودرو با آنها، ابتكار ديگر رهبر معظم انقلاب در اين راستاست. در اين ملاقات ايشان ضمن شنيدن نقطه نظرات آنها به اطمينان دادند كه اگر بررسي اشكالات جتي مستلزم شمارش مجدد برخي صندوقها بود، اين كار نيزحتماً با حضور نمايندگان ستادها انجام شود تا براي همه اطمينان بوجود آيد. و بالاتر از آن گفتند كه وجود آنكه مسئولان برگزاري انتخابات در دوره هاي متعدد گذشته از سلايق مختلف بوده اند و من به آنها اعتماد كرده ام ولي اين اعتماد نبايد مانع از بررسي شبهه ها و اشكالات و روشن شدن حقايق شود.
خطبه‏هاي نماز جمعه 29 خرداد. يكي از نقاط عطف حوادث بعد از انتخابات، خطبه هاي تعيين كننده نماز جمعه 29 خرداد بود كه بعد از آن كه يك مرحله مهم از ريزش‏ها در جريان فتنه خصوصاً بدنه مردد در اين مقطع صورت گرفت.
 

2-2) از مقطع 29 خرداد تا حادثه عاشورا
 

مهمترين رويكرد اين مقطع را مي توان اتمام حجت حداكثري نظام و رهبري با جريان فتنه براي بازگشت آنها به نظام و جبران خطاها و اشتباهات گذشته دانست. مهمترين مواضع و افدامات در اين مقطع عبارتند از:
استفاده حداكثري از ظرفيت هاي قانوني براي متقاعد كردن جريان مردد و معترض به نتايح انتخابات با نمديد مهلت رسيدگي به شكايات و اضافه شدن برخي اشخاص علاوه بر شوراي نگهبان در بازشماري آراء(افنخار جهرمي و ابوترابي، ولايتي، حداد عادل).
- تفكيك مردم معترض از آشوبگران و ضد انقلاب.
- گفتگو با نخبگان به طور مستقيم براي اصلاح ذهنيت‏ها.
-افشا و برجسته كردن نقش استكبار در حوادث بعد از انتخابات.
- محكوميت حوادثي مانند كهريزك و كوي دانشگاه و دستور برخورد با متخلفان.
- آگاهي بخشي به مردم و نخبگان بطوري كه جاي متن و حاشيه جابجا نگردد.
- هشدار دائمي به نخبگان و خواص براي ايفاي نقش روشنگري و شفاف‏سازي و پرهيز از سخن دوپهلو.
- تاكيد بر جذب حداكثري و دفع حداقلي به عنوان سياست محوري نظام در عين برخورد قاطع با كساني كه در معارضه عملي با نظام قرار گيرند.
- بازخواني تجربه ده ساله اول انقلاب و مشي امام (ره) در برابر جريانات و حوادث فتنه گون آن.
- برجسته كردن مسئله برائت از ضد انقلاب داخل و خارج در فضاي افكار عمومي و مردم و در انفعال قرار دادن جريان فتنه.
- تبيين آرايش و قطب‏ بندي واقعي شكل گرفته به صورت جريان انقلابي و جريان ضد انقلاب، بجاي معترض و غيرمعترض يا شكست خورده و پيروز كه با آشكار شدن برخي مواضع ضد انقلابي در روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و حوادث عاشورا و ... صورت گرفت.
- مراقبت و هشدار نسبت به حركت‏هاي ظاهرا حقي كه كه به فتنه گون‏تر شدن فضا مي‏انجاميد.
 

3-2) از حادثه عاشورا تا 9 دي و 22 بهمن
 

اين مقطع را مي توان مقطع باز نمايش اقتدار مردمي نظام و انزواي جريان فتنه نام نهاد كه از جبهه انقلاب بعداز 8 ماه رفع مظلوميت شد و حباب توهم جريان فتنه فرو نشست.
 

3) تاكيد بر فصل الخطاب بودن قانون:
 

از محوري‏ترين تدابير رهبر انقلاب كه در شرايط فتنه حكم تعيين زمين و قاعده بازي را داشت، تاكيد بر فصل الخطاب بودن قانون (خصوصاً در سخنراني نماز جمعه 29 خرداد) و انجام اعتراضات تنهااز مسير قانون و راههاي قانوني و مراجعه به نهادهاي قانوني بود. خصوصاً در شرايطي كه جريان فتنه گر و برخي خودي‏هاي غافل تأكيد بر حكميت و مذاكره و مصالحه و حل و فصل مسئله از راههايي داشتند كه مديريت كار را از دست نظام خارج و فرجام مسئله را نامشخص كرده و بر پيچيدگي فتنه مي‏افزود.
 

4) بوجود آوردن فضاي فعال در جريان انقلاب با تحليل جنگ نرم از فضاي بعد از انتخابات و افشاي محورهاي اصلي آن :
 

پيش از اين بارها رهبر انقلاب نسبت به تهديد نرم در شرايط گوناگون هشدار داده و آنرا تحليل كرده بودند. از تهاجم فرهنگي در دهه هفتاد تا طرح بازساري شده فروپاشي شوروي سابق در دوره اصلاحات. اما شرايط بعد از انتخابات، فضاي عيني‏تري را براي درك و عمق پيدا كردن جامعه و خواص نسبت به جنگ نرم بوجود آورد كه رهبر انقلاب با تمركز بر آن و افشاي زوايا و ابعاد آن در شرايط جديد، در چند ديدار مهم مانند ديدار با شعراء، دانشجويان و اساتيد دانشگاه در ماه رمضان و ديدار با خبرگان رهبري و نيز ديدار با بسيج، فضاي فعالي را در نيروهاي انقلاب خصوصاًبدنه اجتماعي و نخبگاني در مواجهه با حوادث بعد از انتخابات بوجود آوردند و بستر مناسبي نيز براي مواجهه فعال و مهياتر جامعه و نخبگان با مسئله جنگ نرم در آينده ايجاد كردند.
 

5) ناكام گذاشتن استراتژي فشار از پايين و چانه زني در بالا:
 

محور اصلي حركت جريان فتنه بعد از انتخابات به عقب راندن نظام در مواضع اصولي آن بود و رهبر انقلاب هدف مركزي اين راهبرد محسوب مي‏شد. ايستادگي رهبري و قاطعيت ايشان علي رغم فشارها، جريان فتنه را در مقاطع گوناگون كاملاً مأيوس كرد.
در روزهاي ابتدايي بعد از انتخابات يكي از محورهاي اصلي جريان فتنه، فشار از پايين و چانه زني از بالا بود كه طي روزهاي ديگر نيزبه صورت محدودتر ادامه پيدا كرد ولي خطبه‏هاي نماز جمعه 29 خرداد نقطه يأس آنها شد.
در حوادث روزهاي بعد از خطبه‏هاي نماز جمعه، روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و عاشورا و تاسوعا تا 22 بهمن، همين خواسته محور اصلي بود. بعد از حادثه تلخ روز عاشورا و راهپيمايي 9 دي، برخي چانه زني‏ها از سوي جريان فتنه به شكل‏هاي گوناگون مكتوب و شفاهي به منظور تنازل نظام و رهبري از مواضع اصولي صورت پذيرفت اما همه اين تلاشها در برابر قاطعيت رهبري، ناكام ماند. نهايتاً روز 22 بهمن يك نقطه پايان در استراتژي فشار از پايين و چانه زني از بالا در جريان فتنه بود.

ج) نتايج مديريت مقام معظم رهبري در حوادث بعد از انتخابات
 

1) اقتدار مردمي و معنوي انقلاب و رهبري:
 

حادثه عظيم 9 دي و راهپيمايي 22 بهمن پس از ماهها مظلوميت انقلاب و رهبري و جنگ رواني سنگين تبليغاتي و رسانه‏اي همراه با دروغ و تهمت، توانست سيماي مقتدر نظام اسلامي و پايگاه عظيم مردمي و اعتماد ملت به انقلاب و مقام معظم رهبري را به نمايش بگذارد.
2) انزواي سياسي و مردمي جريان فتنه

حوادثي مانند هتك حرمت عاشورا و راهپيمايي عظيم و پرابهت ملت ايران در روز 9دي و خصوصاً راهپيمايي بي سابقه 22 بهمن بعد از 8 ماه فتنه گري، موجب شد كه جريان فتنه و عناصر كليدي آن در حوزه سياسي و حاكميت و مهمتر از آن، از نظر پايگاه اجتماعي و مردمي منزوي و آنها را كه مي‏خواستند با ابزار ظرفيت‏هاي اجتماعي مانند تجمع و راهپيمايي، نظام و انقلاب و رهبري را در بين مردم بي اعتبار كنند، در بين ملت ايران بي اعتبار شوند.

3) انسجام بيشتر بين مردم از يك سو و بين مردم و نظام از سوي ديگر:
 

ايجاد شكاف بين بخش‏ها و طبقات گوناگون مردم و قرار دادن مردم رودروي يكديگر و نظام و رهبري، از محوري‏ترين اهداف استكبار بود، اما راهپيمايي 9دي و 22 بهمن كه با تنوع حضور اقشار مردم همراه و در مواضع و شعارها به نفع نظام و انقلاب نيز كاملاً يكدست و منسجم بود، نمايش روشني از انسجام دروني كشور بود.

4) شكست سنگين ضد انقلاب استكباري و دنباله‏هاي داخلي آنها و بالا رفتن ضريب امنيتي كشور:
 

در حوادث بعد از انتخابات، يكبار ديگر استكبار و ضد انقلاب نقاب دار و آشكار داخلي با تمام قوا و توان به ميدان آمدند و هر آن چه در اختيار داشتند براي مقابله با جمهوري اسلامي از نظر سياسي، رواني و تبليغاتي و كمك‏هاي مالي و اقتصادي و نرم‏افزاري بسيج كردند اما شكست سنگيني را تجربه كردند كه برايشان قابل تصور نبود. پيروزي نظام در اين رويارويي مانند همه پيروزي‏هاي گذشته، ضريب امنيت و آسيب ناپذيري جمهوري اسلامي و تجارب مسئولين و خودآگاهي مردم را بالاتر برد.
 

5) افزايش جايگاه و موقعيت منطقه‏اي و بين‏المللي جمهوري اسلامي :
 

از جمله موارد آسيب ديده در جريان حوادث بعد از انتخابات، موقعيت منطقه‏اي و بين‏المللي جمهوري اسلامي بود كه در راهپيمايي 9 دي و خصوصاً راهپيمايي بي نظير 22 بهمن تا حد زيادي ترميم شد.
منبع:ويژه نامه نوروزي روزنامه جوان
 



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 299
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 21 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

 نويسنده : پل گريک رابرتز (1)
 

آيا اعتراضات ناشي ازانتخابات ايران ، يک « انقلاب رنگي » ديگر با رهبري آمريکاست ؟
 

چکيده :
 

درميان انبوه مطالبي که به بهانه اعتراضات خياباني سال گذشته ايران در مطبوعات غربي و به ويژه آمريکايي انتشاريافت، کمتر مطلبي است که به ارتباط اين اعتراضات و طرح هاي دولت آمريکا براي ايجاد بي ثباتي درايران اشاره کرده باشد. نويسنده اين مقاله با اشاره به صدور فرماني از سوي جرج بوش براي صدور مجوز انجام طرح هاي مخفيانه از طرف سيا و نيز درخواست دولت بوش از کنگره آمريکا براي تصويب بودجه اي چهارصد ميليون دلاري جهت انجام اين عمليات ها در ايران، رد پاي طرح سيا را در اين اعتراضات دنبال مي کند.
تعدادي از مفسران ، باور آرمان گرايانه خود را نسبت به خلوص (گفته ها و اعمال) موسوي ، منتظري و جوانان طرفدار غرب در تهران ابراز کرده اند.طرح بي ثبات کردن سيا که دو سال پيش اعلام شد، مي تواند برخي از زواياي رويدادهاي جاري را روشن کند. ادعايي که مطرح مي شود اين است که احمدي نژاد آراي مردم را ربوده است، چون نتيجه اين انتخابات، به محض اتمام رأي گيري و قبل ازآنکه امکان شمارش تمام آرا وجود داشته باشد، اعلام شده است. اما موسوي پيروزي خود را چند ساعت قبل از پايان زمان رأي گيري اعلام کرد. اين يکي از ترفندهاي کلاسيک سيا براي بي ثباتي در کشورهاست که براي بي اعتبار کردن نتيجه مقابل آن طراحي شده است. اين ترفند، اعلام زود هنگام نتيجه رأي گيري را ايجاب مي کند. هرچه زمان مداخله بين اعلام پيش دستي جويانه پيروزي و اعلام نتيجه نهايي آرا بيشتر باشد، موسوي بيشتر مي تواند اين احساس را ايجاد کند که مقامات درحال استفاده از زمان براي دستکاري در آرا هستند. جالب اين است که مردم فريب اين ترفند را نمي خورند.
درمورد اتهام آيت الله منتظري در ارتباط با تقلب در انتخابات، بايد گفت که در ابتدا او براي جانشيني آيت الله خميني انتخاب شده بود ، اما قافيه را به رهبر عالي فعلي ايران باخت. از نظر او ، اين اعتراضات فرصتي است براي تسويه حساب با آيت الله خامنه اي. منتظري انگيزه لازم را براي به چالش کشيدن اين انتخابات دارد، چه سيا که در بهره برداري از سياست مداران ناراضي پيشينه اي موفقيت آميز دارد، در آن دخل و تصرف کرده باشد، چه نکرده باشد.
در ايران، بسياري از منتفذين در برابر احمدي نژاد صف آرايي کرده اند، چرا که او آنها را به فساد متهم کرده است و جمعيت روستايي ايران را مخاطب قرار داده است، يعني مناطقي که مردم آن اعتقاد دارند، شيوه زندگي برخي از صاحب منصبان و روحانيون، نشانگر زياده روي آنها در کسب قدرت و پول است. با اين حال، اين گفته عيب جويان آمريکايي احمدي نژاد که او يک مرتجع محافظه کاراست که در برابر آيت الله ها، صف آرايي کرده است، عجيب به نظر مي رسد.
مفسران در حال «توضيح و تفسير» انتخابات ايران براساس توهمات،انگاره ها، عواطف و علاقه مندي هاي خود هستند. نتيجه نظرسنجي هايي که قبل از انتخابات انجام شده بود، پيش بيني کرده بودند، پيروز انتخابات احمدي نژاد است. اين پيش بيني چه دقيق و درست بوده باشد چه نباشد، تاکنون هيچ مدرکي فراتر از حدس و گمان براي اين ادعا که درانتخابات تقلب رخ داده، ارائه نشده است، اما گزارش هاي معتبري وجود دارد که سيا دو سال است که براي بي ثبات کردن حکومت ايران در حال فعاليت است.
در بيست و سه مي 2007 ، براي ان راس و ري چارد اسپوزي تو به شبکه خبري « اي بي سي» گزارش داده اند:«آنطور که مقامات فعلي و پيشين جامعه فعلي اطلاعاتي مي گويند، سيا تأييد محرمانه رئيس جمهور را براي تشديد عمليات پنهاني «سياه» براي بي ثبات کردن حکومت ايران دريافت کرده است».
در بيست و هفت مي 2007، « لندن تلگراف» به طور مستقل گزارش داد که: «آقاي بوش مدرکي رسمي را به امضا رسانده که برطرح هاي سيا براي راه اندازي يک مبارزه تبليغاتي و ضد اطلاعاتي به منظور بي ثبات و نهايتاً سرنگون کردن حاکميت تئوکراتيک روحانيون صحه مي گذاشت».
در شانزده مي 2007، « تلگراف» گزارش داده بود که جنگ طلب نئوکان دولت بوش يعني جان بولتون به « تلگراف» گفته است که پس از آنکه تحريم هاي اقتصادي و تلاش ها براي راه اندازي يک انقلاب مردمي در ايران با شکست مواجه شد، حمله نظامي از سوي ايالات متحده به ايران، «آخرين گزينه» خواهد بود.
در بيست و نه ژوئن 2008 ، س ي مور هرش در« نيويورکر» گزارش کرد که « طبق نظر منابع نظامي، اطلاعاتي و کنگره اي فعلي و پيشين، سال گذشته کنگره با درخواستي که از سوي پرزيدنت بوش براي تأمين بودجه افزايش گسترده دامنه عمليات هاي پنهاني عليه ايران ارائه داده بود، موافقت کرده است. اين عمليات ها که رئيس جمهور براي انجام آنها درخواست چهارصد ميليون دلار بودجه کرده است، در قالب يک فرمان رياست جمهوري که توسط بوش به امضا رسيده، براي بي ثبات کردن رهبري مذهبي اين کشور طراحي شده اند».
بدون شک اعتراضات صورت گرفته در تهران، مشخصات اعتراضات انجام شده با رهبري سيا درگرجستان و اکراين را داراست. بايد مطلقاً کوربود که اين مشخصات را نديد.دانيل مک آدامز نيز نظراتي در اين باره ابراز کرده است. مثلاً گفته است که کنت تيمر من نو محافظه کار، روز قبل از انتخابات در مطلبي نوشته است: «در اينجا صحبت از يک «انقلاب سبز» تدارک ديده شده باشد، به ويژه اگر موسوي و طرفدارانش به همان اندازه که ادعا مي کنند،نسبت به پيروزي خود مطمئن بوده باشند؟ به نظر مي رسد که اين امر مدرکي روشن از دست داشتن ايالات متحده در اعتراضات مربوط به انتخابات باشد.
تيمرمن ادامه مي دهد و مي نويسد که: « اقدام ملي براي دموکراسي» ميليون ها دلار را براي تشويق انقلاب هاي « رنگي» هزينه کرده است ... به نظر مي رسد، بخشي از اين پول به دست گروه هاي طرفدار موسوي رسيده باشد که با سازمان هاي غيردولتي بيرون ايران که اقدام ملي براي دموکراسي هزينه آنها را تأمين مي کند ارتباط دارند. « بنياد دمکراسي براي ايران» خود تميرمن نئوکان « يک سازمان خصوصي غيرانتفاعي است که در سال 1995 با پول اهدايي از سوي اقدام ملي براي دمکراسي به منظور تشويق دمکراسي و حاکم کردن حقوق بشردرايران با معيارهاي مورد پذيرش بين المللي، تأسيس شده است».
 

پي نوشت :
 

1. Poal Craig Roberfs ، محقق ، استاد دانشگاه، نويسنده و منتقد دو حزب آمريکا.
 

منبع انگلیسی : www.countercurrents.org/منبع:نشريه سياحت غرب شماره 72



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 440
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 21 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

رئيس جمهور آمريكا با ارسال گزارشي، اقدامات واشنگتن را در حوزه جنگ نرم عليه جمهوري اسلامي ايران در فتنه سال 88، براي كنگره و سناي آمريكا شرح داد.
باراك اوباما در گزارش خود كه براي رؤساي كنگره و مجلس سناي آمريكا- نانسي پلوسي و جوزف بايدن- ارسال شده، شرح مفصلي از اقدامات ضدايراني دولت خود در حوزه اطلاع رساني ارائه كرده است. به گزارش فارس، براساس گزارش اوباما ، مجموعه اين اقدامات تحت عنوان بندي به اصطلاح قانوني با نام بند 1264 ( قانون قربانيان سانسور ايران ) انجام مي شود. براساس گزارش اوباما، محور اصلي عمليات رسانه اي كاخ سفيد عليه ايران، نهادي دولتي به نام « شوراي پخش مديران» (
BBG) است و شبكه خبر فارسي صداي آمريكا (PNN) و راديو فردا متعلق به راديو آزاد اروپا/ راديو آزادي (RFE/RL) از جمله رسانه هايي هستند كه در اين پروژه نقش دارند و به ادعاي اوباما، ايراني ها از اين طريق مي توانند به اخبار سانسور نشده و بي طرفانه دست يابند. در اين ميان تلويزيون شبكه خبر فارسي صداي آمريكا و راديو فردا نيز به صورت 24 ساعته به پخش برنامه و اخبار مي پردازند.
در ادامه اين گزارش به تلاش دوچندان آمريكايي ها براي دامن زدن به ناآرامي ها در ايران، درست روز بعد از انتخابات اشاره شده است. گزارش اوباما در اين زمينه تصريح مي كند: «روز بعد از انتخابات شبكه خبر فارسي صداي آمريكا دو برنامه جديد را در دستور كار خود قرار داد تا به ايرانيان درباره حوادث كشورشان اطلاع رساني كند. در يك «برنامه صبحگاهي جديد» يك «گزارش ويژه» دو ساعته قرار داده شد كه به اخبار انتخابات و حوادث پس از آن مي پرداخت.»
در گزارش اوباما سه منبع اصلي براي تامين محتواي برنامه هاي ضدايراني رسانه هاي دولتي آمريكا ذكر شده است. اين منابع عبارتند از؛ «1) تصاوير ويدئويي تهيه شده توسط شهروندان روزنامه نگار ايراني؛2) تلفن هاي بينندگان از داخل كشور و تشريح آنچه ديده بودند؛ و 3) گزارش هايي از واكنش هاي ايرانيان خارج از كشور و همچنين واكنش هاي رسمي كشورهاي مختلف از جمله آمريكا.»
فركانس هاي ماهواره اي جديد، يك مسير اينترنتي حفاظت شده، تويتر و فيس بوك از ديگر ابزارهايي بودند كه واشنگتن در فتنه سال 88 از آنها براي گسترش اغتشاشات استفاده كرد. در گزارش دولت آمريكا در مورد اين ابزارها آمده است؛ «اداره « شوراي مديران پخش»، به منظور پشتيباني از برنامه ها، فركانس هاي ماهواره اي جديدي را پيش بيني نمود تا از قبل بر انسداد فركانس هاي امواج پخش اخبار توسط دولت ايران پيش دستي نمايد. همچنين يك مسير اينترنتي حفاظت شده و منحصر به فرد براي ايراني ها تعبيه گرديد تا تصاوير ويدئويي خود را به شبكه خبر فارسي صداي آمريكا ارسال نمايند. خدمات وب سايت «تويتر» نيز به صفحات وب سايت «فيس بوك» و وبلاگ ها افزوده شد.»
علي رغم شكست اين اقدامات، گزارش اوباما نشان مي دهد آمريكا از توطئه عليه جمهوري اسلامي دست نكشيد، و به دنبال گسترش و تنوع بخشيدن به گزينه هاي خود است؛ «دولت انتظار دارد كه با استفاده از كاربردهاي جديد موبايل هاي آيفون و اندرويد (
Android)، صاحبان موبايل در ايران و ديگر نقاط جهان بتوانند:
* به وب سايت شبكه خبر فارسي صداي آمريكا دسترسي داشته و در صورت تمايل مقاله ها را ابتدا دانلود و سپس بخوانند.
* قطعه هاي خبري را به صفحات تويتر يا فيس بوك خود بفرستند تا از اين طريق اخبار بخش فارسي صداي آمريكا به صورت ويروسي منتشر شود.
* به صفحه تويتر مخصوص شبكه خبر فارسي صداي آمريكا دسترسي يابند.
* تصاوير ويدئويي و عكس را در وب سايت شبكه خبر فارسي صداي آمريكا آپلود نمايند.
اين امر به ايراني ها اجازه مي دهد تا اطلاعات و تصاوير خود را بدون ذكر نام ارسال نمايند تا صداي آمريكا نيز آنها را پس از بررسي پخش نمايد.»
براساس گزارش اوباما، جوانان هدف اصلي پروژه جنگ نرم آمريكا عليه ايران هستند كه سعي مي شود مستقيم و غيرمستقيم بر ذهن و رفتار آنها تاثيرگذاري شود. اين گزارش در اين مورد به طور اختصاصي به برنامه هاي راديو فردا اشاره مي كند؛
«راديو فردا تلاش كرده تا طيف گسترده اي از اطلاعات مربوط به مسائل داخلي و خارجي را در اختيار شنوندگان ايراني قرار دهد. راديو فردا در ابتداي هر ساعت برنامه اخبار را پخش مي كند، پس از آن گزارش ها، مصاحبه ها و همچنين بخش هايي پخش مي شوند كه به مسائل جوانان، زنان، فرهنگ، اقتصاد و سياست مي پردازند. راديو فردا كه عموما بر مخاطبين جوان تمركز كرده فضايي را بوجود آورده تا ايرانيان علاوه بر دسترسي به جهان خارج، با يكديگر نيز در ارتباط باشند.
راديو فردا سعي دارد از طريق آخرين تكنولوژي هاي اينترنتي و وب سايت هاي اجتماعي در كنش متقابل با شنوندگان خود قرار گيرد. در وب سايت راديو فردا، اخبار كوتاه، گزارش هاي خبري، مصاحبه ها، تحليل ها، تفسيرها، بخش ارسال نظرات، بخش عكس و همچنين قطعات صوتي و تصويري قرار داده شده اند تا كنش متقابل با بينندگان تقويت گردد.»
اين گزارش به جدال ماهواره اي ايران و آمريكا اشاره كرده و قيد مي كند: «شوراي مديران پخش قبل و پس از انتخابات رياست جمهوري ايران، با تنظيم فركانس ها و اضافه سازي ظرفيت هاي ماهواره اي جديد به مقابله با پارازيت هاي ماهواره اي دولت ايران مي پردازد. «شوراي مديران پخش خبر» به طور مداوم اقدامات ايران براي ارسال پارازيت را زيرنظر دارد. اين اداره مهندسين متخصص خود را به كار گمارده تا با تدوين استراتژي هاي لازم از دسترسي مخاطبين به برنامه ها اطمينان حاصل نمايند. اين چالش بالاخص زماني بزرگتر مي شود كه بدانيم برنامه ها بايد از فركانس هاي آشنا براي مخاطبين خارج شده و يا به ماهواره هايي كه كمتر توسط ايراني ها استفاده مي شوند منتقل گردند.»
اوباما در مورد ابزار راديويي دولت آمريكا در جنگ نرم عليه ايران گزارش مي دهد: «اداره «شوراي مديران پخش» پس از 15ژوئن، تعداد فركانس هاي موج كوتاه راديو فردا را دوبرابر كرده است. اين افزايش در زمان صبح همچنين اوايل و اواسط عصر رخ مي دهد يعني زماني كه بيشترين مخاطبين در كنار راديوها قرار گرفته اند. بدين ترتيب فركانس هاي ارسال امواج راديو فردا از 5 به 10افزايش يافتند.»
اين گزارش با اشاره به نقش برجسته اينترنت در جنگ رسانه اي عليه جمهوري اسلامي ايران، اقدامات كاخ سفيد در اين حوزه را اينگونه تشريح مي كند: «قبل از انتخابات، تلاش هاي «شوراي مديران پخش» بيشتر بر وب سايت هاي فيلترشكن متمركز بود. همچنين يك نرم افزار فيلترشكن نيز وجود داشت كه به كاربران ايراني اجازه مي داد تا به برنامه هاي شبكه خبر فارسي صداي آمريكا و همچنين راديو فردا دسترسي يابند.
بعد از افزايش رسمي سانسور در فضاي بعد از انتخابات خود ايراني ها به دنبال راه هايي بودند تا بر اين مشكل فايق آيند. «شوراي مديران پخش» در تلاش است تا با يافتن منابع جديد براي حمايت از قراردادهاي فعلي با فروشندگان نرم افزارهاي فيلترشكن و همچنين يافتن نرم افزارهاي جديد، به مقابله با اخلال هاي دولت ايران در برنامه هايش بپردازد. «شوراي مديران پخش» وب سايت ها و نرم افزارهاي فيلترشكن جديد معرفي كرده و تلاش خواهد كرد تا انطباق پذيري و سازگاري كاربران ايراني را افزايش دهد.»
گزارش مذكور درباره نقش شبكه خبر فارسي صداي آمريكا در اغتشاشات پس از انتخابات مي گويد: «پوشش خبري ناآرامي هاي انتخابات ژوئن 2009 در شبكه خبر فارسي صداي آمريكا با برقراري شبكه گسترده ارتباطات كاركنان اين بخش در داخل ايران- روزنامه نگارها، فعالين، تحليل گران سياسي- و همچنين كمك هاي شهروندان روزنامه نگار ايراني كه تصاوير ويدئويي و عكس از تظاهرات و ديگر وقايع تهيه مي كردند، رشد چشمگيري يافت. بخش فارسي صداي آمريكا در موبايل ها نيز قابل دسترسي است. در ماه هاي بعدي امكانات بخش موبايل اين شبكه خبري افزايش خواهند يافت.»
گزارش اوباما درباره منابع مالي اين پروژه آمريكايي تصريح مي كند: « برنامه هاي اداره « شوراي مديران پخش» براي استفاده از مقادير اختصاص يافته طبق بخش 1244 عبارتند از :
الف) شناسايي و سپس بسط يا توليد برنامه ها و پلت فرم هاي ويژه؛ و
ب) بسط يا توليد ظرفيت انتقال اطلاعات از طريق ماهواره، راديو و يا اينترنت.
پخش خبر به ايران از طريق تلويزيون، راديو، اينترنت و ديگر پلت فرم هاي ديجيتالي يكي از اولويت هاي اداره «شوراي مديران پخش خبر» باقي مي ماند. پيرو مبالغ اختصاص يافته براي سال مالي 2010 در «قانون تخصيص هماهنگ» «شوراي مديران پخش» به پشتياني خود از برنامه هاي ما ]دولت آمريكا[ براي برقراري ارتباط با مخاطبين ايراني كه اهميت زيادي دارد، ادامه خواهد داد.
ما از منابع « صندوق پشتيباني اقتصادي» (
ESF) و « صندوق دموكراسي حقوق بشر» (HRDF) استفاده مي كنيم تا به مردم ايران ابزار لازم براي دستيابي به حقوق اوليه و تعيين حق سرنوشت خويش را ارائه كنيم. اين برنامه ها در سه حوزه عمده قرار مي گيرند: (1) تقويت سازمان هاي جامعه مدني؛ (2) افزايش آگاهي و تقويت حاكميت قانون كه شامل تبعيت از مفاد قانون اساسي و قوانين جاري ايران است و (3) افزايش آزادي بيان از طريق استفاده خلاقانه از رسانه هاي جديد به منظور درگير ساختن جوانان، آموزش روزنامه نگاران طبق استانداردهاي بين المللي و تدارك دسترسي به اطلاعات فيلتر نشده در اينترنت و همچنين تدارك امكانات زبان فارسي براي اين رسانه ها و ابزار جديد.»
اين گزارش از قراردادهاي جديد با شركت هاي تكنولوژيكي خبر داده و گسترش اقدامات خود ضد جمهوري اسلامي ايران را اينگونه شرح مي دهد: توسعه و بهبود سخت افزاري و نرم افزاري لازم در انتقال اطلاعات انجام گرفته است. «شوراي مديران پخش» چهار فركانس ماهواره اي جديد، يك صفحه در تويتر، كاربردهاي جديد در آيفون و اندرويد اضافه كرده و همچنين تعداد باندهاي موج كوتاه راديو فردا را دو برابر كرده تا از انتقال اطلاعات به مخاطبين ايراني حمايت و پشتيباني كند. همچنين اين اداره، قراردادهاي خود را با شركت هاي تكنولوژيكي ارائه كننده خدمات ضدفيلتر افزايش داده تا وب سايت ها و نرم افزارهاي فيلترشكن جديد به كاربران ارائه كند.
منبع:روزنامه کیهان



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 388
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 21 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

چه کسي « سبز » را انقلاب سبز قلمداد کرد؟

 

نويسنده : دانيل مک آدامز (1)

چکيده :

نويسنده اين مقاله ضمن اشاره به نقش دولت آمريکا در طراحي و راه اندازي انقلاب هاي رنگي در چند کشور جهان، چگونگي اطلاق انقلاب سبز به اعتراضات خياباني ايران را مورد کندوکاو قرار مي دهد. وي با بررسي نقش برجسته سازمان « اقدام ملي براي دمکراسي» در صرف هزينه هاي هنگفت جهت تشويق اين قبيل اقدامات، به طرح اين ايده مي پردازد که چون فعاليت هاي اين سازمان در کنار ديگر طرح هاي دولت آمريکا براي ايجاد بي ثباتي در ايران ، از دو سال پيش کليد خورده است ، احتمال اينکه بخشي از پول هاي هزينه شده توسط اين بخش سازمان از کمپين ميرحسين موسوي در سر آورده باشد نيز وجود دارد.
همانند « انقلاب هاي رنگي» پيشين، اکنون نيز ايالات متحده آغوش گرم خود را به روي قيام « خودانگيخته»! ايرانيان در مخالفت با نتايج انتخابات رياست جمهوري گشوده شده است. اگرچه من ذره اي در غم کساني نيستم و نبايد هم باشم و هيچ آمريکايي ديگري نيز نبايد باشد-که بر کشوري هفت هزار مايل دورتر از ما، چه کساني حکومت مي کنند. اما وقتي اثر انگشت امپراتوري ايالات متحده در اين رويدادهاي تأثيرگذار فرامرزي هويدا مي شود، اين موضوع دقيقاً به من مربوط مي شود. تاکنون چندين مفسر، موضوعي را از زير غبار زمان بيرون کشيده اند که بر اساس گزارش مطبوعات، به صدور يک فرمان رياست جمهوري براي انجام عمليات هاي مخفي عليه ايران مربوط مي شود. راه اندازي عمليات هاي پنهاني عليه يک کشور ديگر، يکي از شيوه هاي رسمي رئيس جمهور به شمار مي رود. در سال 2007- که هنوز تا انتخابات اخير در ايران زمان زيادي راه بود- رئيس جمهور با « اتاق ستاره کنگره»، « گروه 8»، رهبران مجلس و کنگره ملاقاتي ترتيب داد و اجازه استفاده از چهارصد ميليون دلار را براي انجام فعاليت هاي مختلف در ايران کسب کرد؛ ازجمله، آن طور که « واشنگتن پست» گزارش کرد: « فعاليت هاي مختلف از جاسوسي، از ارتباط با فعاليت هاي هسته اي ايران گرفته تا حمايت از گروه هاي شورشي مخالف روحانيون حاکم براين کشور...» نو محافظه کار سابقه دارکنت تيمرمن درباره بازوي ديگر مداخلات فرامرزي آمريکا يعني سازمان « اقدام ملي براي دمکراسي»، در مطلبي که روز قبل از انتخابات نوشت، مشت خود را باز کرده است:« در اينجا صحبت از يک انقلاب سبز در تهران است.» جالب است. در اين فکرم که اين « در اينجا» از کجا آمده است. بدون شک تيمرمن در تهران در حال نوشتن اين مطلب نبوده است. تيمرمن در ادامه با صميميت و صداقت قابل تحسيني مي نويسد: « اقدام ملي براي دمکراسي در طول دهه گذشته، ميليون ها دلار را براي ترويج انقلاب هاي « رنگي» در مکان هايي مانند اوکراين و صربستان، آموزش تکنيک هاي ارتباطاتي و تشکيلاتي مدرن به فعالان سياسي هزينه کرده است.به نظر مي رسد که بخشي از اين پول ها به دست گروه هاي طرفدار موسوي رسيده است که با سازمان هاي غيردولتي بيرون ايران که اقدام ملي براي دمکراسي بودجه آنها را پرداخت کرده است، ارتباط دارند.» حتماً با خود مي گوييد که تبليغات گر قهاري چون تيمرمن از کجا اين چيزها را مي داند؟ خب بايد هم بداند! سازمان وهم آلود خود او يعني « بنياد دمکراسي در ايران»، در ارتباط با « عمليات هاي پنهاني و آشکار» سازمان اقدام براي دمکراسي عليه دولت ايران، با اين سازمان همکاري دارد. بنياد دمکراسي در ايران چگونه به دنبال ترويج دمکراسي در ايران با دلارهاي مالياتي ماست؟

يکي از بنيان گذاران اين بنياد جاشوا موراوچيک در مقاله اش که در « لس آنجلس تايمز» چاپ شده و عنوان گزنده « بمب ايران» را بر آن گذاشته، سرنخ جواب اين سؤال را به ما مي دهد:« صراحتاً بگويم، از نظر من، نکته آزار دهنده تر از اين واقعيت که دولت ايالات متحده به مداخلات خود در اين عصر جادويي جديد اوباما نيز ادامه مي دهد،تعداد افرادي است که درآمريکا مسخر اين رويدادها در دوردست ها شناخته شده اند، رويدادهايي که هماهنگ کننده آنها، مقوله رنگ است. بسياري از صاحب نظران در « همبستگي» با اين « انقلاب سبز»، وب سايت هايشان را به رنگ سبز درآورده اند. انگار که آنها به شکلي اميد بسته باشند که اين بار اين امر کاملاً تحقق خواهد يافت؛ که « قدرت مردم» به راستي به راه افتاده است؛ که اين يک دنياي متفکراست که درآن متصديان اهريمني! - سپاه پاسداران-، « اصلاح طلبان» به پاخاسته اي را سرکوب مي کنند که براي رسيدن به فرداي روشن، دنيايي که درآن همه خواهان آن هستند که درست شبيه به ما باشند - دمکراسي!- توييت هايي را ارسال مي کنند!.» در مواقعي مثل اکنون، من به مت تاي ب ي بزرگ رو مي آورم که بهترين مطالب تمام زمان ها را دراين باره نوشته است که ايالات متحده چگونه به درون اتحاد جماهير شوروي راه پيدا کرد: « وقتي ناظران امروزي برمي گردند و روزهاي نخست شکل گيري شوروي نگاه مي کنند، متعجب مي شوند که چگونه ممکن بوده است که مردم، آن داستان هاي خيالي را که در روزنامه هاي دولتي مي خواندند، باور داشته باشند. منظور توصيفات تکان دهنده درباره تروريست ها و خرابکاران فاشيستي است که براي مسموم کردن منابع آب، خراب کردن ريل ها و قرار دادن خرده شيشه در سوسيس ها توطئه مي کردند. پاسخ احتمالاً اين است که آنها دوست داشتند اين حرف ها را باور داشته باشند، چرا که اين چيزها در قلب هايشان بود و ازخود آنها بر مي آمد.» و اين ماجرا هنوز ادامه دارد...

پي نوشت :

1- Daniel McAdams ، نويسنده و روزنامه نگارآمريکايي.
منبع انگلیسی :
www. lewrockwell.com

 



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 395
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 21 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محفوظ

 

 

«فتنه» واژه‏اى است كه همه از آن وحشت دارند و نتيجه آن را شوم و ناگوار مى‏دانند، ولى فتنه چيست؟ و نشانه‏هاى آن كدام است؟

فتنه به حوادث پيچيده‏اى مى‏گويند كه ماهيّت آن روشن نيست؛ ظاهرى فريبنده دارد و باطنى مملوّ از فساد؛ جوامع انسانى را به بى‏نظمى، تباهى، عداوت، دشمنى، جنگ و خونريزى، و فساد اموال و اعراض مى‏كشاند. و از همه بدتر اين كه قابل كنترل نيست.

غالباً، در ابتدا چهره حق به جانبى دارد و ساده انديشان را به دنبال خود مى‏كشاند و تا مردم از ماهيّت آن آگاه شوند، ضربات خود را بر همه چيز وارد ساخته است.

فتنه‏ها، هيچ قانونى را به رسميّت نمى‏شناسند؛ ممكن است در يك شهر همه چيز را به آتش كشد و در كنار آن شهر ديگرى باشد كه در امان بماند. فتنه همان‏گونه كه امام عليه السلام در فراز بالا بيان فرمود، مانند گِردباد است كه همه چيز را با خود مى‏چرخاند و مى‏برد و گاه ديده شده گردبادهاى سنگين، انسانها، حتّى اتومبيل را از جا كنده و به آسمان برده و به هر سو پرتاب مى‏كنند!! فتنه‏ها نيز با شخصيّت‏هاى بزرگ اجتماعى، دينى، علمى و سياسى و با اموال مردم و سرمايه‏هاى جامعه، همين كار را مى‏كند.

مى‏دانيم گردبادها بر اثر وزشِ دو جبهه قوىّ باد در دو جهت مخالف، پيدا مى‏شود؛ يعنى دو جبهه مخالف در هم مى‏پيچند و به گرد هم مى‏گردند و گردباد را به‏ وجود مى‏آورند؛ فتنه‏ها نيز بيشتر از اختلافات بر مى‏خيزد؛ آنگاه كه دو جناح، بى‏فكر و بى‏مطالعه، بى‏رحمانه به جان هم مى‏افتند، فضاى جامعه را تيره و تار مى‏سازند، نتيجه‏اش آن است كه گردبادهاى حوادث و ناامنى، همه چيز را از بيخ و بن مى‏كند و نابود مى‏سازد!

به همين دليل، در برابر حوادث اجتماعى بايد خوش بينى‏ها را تا حدّى كنار گذاشت و درباره كسانى كه روى صحنه و پشت صحنه هستند، دقّت كرد و سوابق آنها را بررسى نمود و اگر فتنه‏اى در كار است، مردم را با خبر ساخت و اين وظيفه انديشمندان هر جامعه است.

جنگ‏هايى كه در دوران حكومت امير مؤمنان على عليه السلام به وقوع پيوست، هر كدام نمونه بارزى از فتنه بود؛ در «جنگ جمل»، «عايشه» همسر پيامبر صلى الله عليه و آله را بر شتر سوار كردند و دو نفر از صحابه پيامبر- كه سوابق نسبتاً خوبى در اسلام داشتند- بر اثر هوا و هوس و وسوسه‏هاى شيطان آتش فتنه را بر افروختند و نخستين بانگ اختلاف را در امّت اسلامى سر دادند؛ در اين ميان، نزديك به بيست هزار نفر از مسلمانان در اين آتش فتنه سوختند و خانه‏هاى زيادى ويران شد. تا آن كه با تدبير اميرمؤمنان على عليه السلام آتش فتنه خاموش گشت.

فتنه «شاميان» و «جنگ صفّين» و ادّعاى واهى خونخواهى عثمان و بر سرِ نيزه كردن قرآن‏ها نمونه ديگرى از اين فتنه‏ها بود و هنوز شعله آن خاموش نشده بود، فتنه سومى از آن برخاست! گروهى از متنسّكان جاهل و متعبّدان بى‏فكر، زير پوشش «حكم فقط حكم خداست» آتش جنگ نهروان را برافروختند.

دقّت در اين نمونه‏هاى عينى، مى‏تواند تمام ويژگيهاى فتنه را كه امام عليه السلام در نهج البلاغه بيان كرده، عملًا به انسان بياموزد./انتهاي پيام/

فتنه به حوادث پيچيده‏اى مى‏گويند كه ماهيّت آن روشن نيست؛ ظاهرى فريبنده دارد و باطنى مملوّ از فساد؛ جوامع انسانى را به بى‏نظمى، تباهى، عداوت، دشمنى، جنگ و خونريزى، و فساد اموال و اعراض مى‏كشاند.



:: موضوعات مرتبط: سیاسی , ,
:: بازدید از این مطلب : 409
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 21 خرداد 1389 | نظرات ()